با نگاهی به کارنامه 38ساله رژیم ددمنش آخوندی در ایران و مروری بر جرم و جنایت و فساد در این سالها، به نام اکبر هاشمی رفسنجانی برمیخوریم. نامی که در حافظة میهن بهعنوان جنایتکار اصلی، طراح، بانی و باعث همه این جنایات به ثبت رسیده است.
وی از ابتدای شکلگیری حکومت همواره جزو اصلیترین تصمیمگیرندگان و سیاست گذاران رژیم بوده و در سمتهای مختلف کلیدی حکومت از جمله عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی وزارت کشور، جانشینی فرمانده کل قوا، ریاست مجلس ارتجاع، ریاست جمهوری، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و... قرار داشت. نقش مستقیم وی در استقبال جنگ با عراق و کشتار فجیع صدها هزار قربانی در قتلگاههای جنگی، سرکوب و کشتار مردم کردستان، ترکمن صحرا، خوزستان، حمله به دانشگاهها و به تعطیل کشاندن آنها تحت عنوان انقلاب فرهنگی، قتلعام زندانیان در دهه 60 و بالاخص قتلعام بیش از 30هزار زندانی بیدفاع در سال 67 و ترورهای مخالفان در داخل و خارج کشور و صدها عملیات تروریستی و هزاران فقره جرم و جنایت دیگر غیرقابل انکار میباشد.
مواضع نامبرده در مقاطع مختلف در دهههای 60 و70 همواره بیانگر اوج وحشیگری و دنائت و قساوت قلب وی بوده و پرده از چهره این روباه مکار برداشته است. در جایی که زنان بهاصطلاح «بدحجاب» را دزد و ضدانقلاب قلمداد میکرد و در خصوص سرکوب مخالفان و مجاهدین به وسیله 4 روش لازمالاجرا: کشته شدن، بهدار کشیده شدن، قطع دست و پا و جدا شدن از جامعه را عنوان نمود و دهها و صدها نمونه دیگر همگی بر ویژگی استثنایی این جلاد خونآشام دارد.
و اما پس از روی کار آمدن خاتمی دجال، اصلاحطلبان قلابی در جریانهای دعواهای درونی برای تصاحب سهم بیشتری از غارت و قدرت، پرونده حذف او را کلید زدند و در جریان قتلهای زنجیرهیی دهه 70 و ترورهای خارج کشوری با عناوین عالیجناب سرخپوش او را به کنج ذلت و خواری در درون رژیم کشاندند تا جایی که در جریانهای انتخابات مجلس با بالاکشیدن او تا رده سیام و اعطای لقب آغاسی به وی مانند تفالهای به کنار زده شد. اما دوباره روباه مکار در جریان انتخابات سال88 فعال شد و بعد هم در انتخاب آخوند روحانی و مجلس خبرگان با دجال گری و موج سواری و سوءاستفاده از نفرت عمومی از شیوهای حکومت که خود باعث و بانی تمامی آنها بوده، مجدداً رنگ عوض کرد و بهعنوان نماینده مجلس خبرگان انتخاب شد و در مصاحبهیی از اینکه کارنامه سی و چند سالهاش مورد تأیید قرار گرفته قدردانی کرد.
تضاد این پیر کفتار با جناح ولیفقیه ارتجاع در جریان سگ دعواهای رژیم بر سر تصاحب قدرت بر کسی پوشیده نیست، مرگ او گر چه برای مردم ایران بالاخص خانواده شهیدان و مردم زجر کشیده ایران بسیار شادی آور و مسرت بخش است، اما برای کلیت نظام آخوندی که بقول خواهر مریم وزنه تعادل آن بوده و همواره در حفظ آن نقش تعیینکنندهیی داشته است مصیبتی بزرگ است.
اکنون با به درک واصل شدن این جنایتکار باز بقول خوار مریم رژیم آخوندی تعادل درونی و بیرونی خود را از دست میدهد و در تمامیت خود به سرنگونی نزدیکتر میشود.
به امید روزی که با رساندن مهر تابان مردم ایران به پایتخت شیر و خورشید شادی دائمی را برای مردم ایران به ارمغان ببریم.
به امید آن روز
ف-ت آلمان.
وی از ابتدای شکلگیری حکومت همواره جزو اصلیترین تصمیمگیرندگان و سیاست گذاران رژیم بوده و در سمتهای مختلف کلیدی حکومت از جمله عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی وزارت کشور، جانشینی فرمانده کل قوا، ریاست مجلس ارتجاع، ریاست جمهوری، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و... قرار داشت. نقش مستقیم وی در استقبال جنگ با عراق و کشتار فجیع صدها هزار قربانی در قتلگاههای جنگی، سرکوب و کشتار مردم کردستان، ترکمن صحرا، خوزستان، حمله به دانشگاهها و به تعطیل کشاندن آنها تحت عنوان انقلاب فرهنگی، قتلعام زندانیان در دهه 60 و بالاخص قتلعام بیش از 30هزار زندانی بیدفاع در سال 67 و ترورهای مخالفان در داخل و خارج کشور و صدها عملیات تروریستی و هزاران فقره جرم و جنایت دیگر غیرقابل انکار میباشد.
مواضع نامبرده در مقاطع مختلف در دهههای 60 و70 همواره بیانگر اوج وحشیگری و دنائت و قساوت قلب وی بوده و پرده از چهره این روباه مکار برداشته است. در جایی که زنان بهاصطلاح «بدحجاب» را دزد و ضدانقلاب قلمداد میکرد و در خصوص سرکوب مخالفان و مجاهدین به وسیله 4 روش لازمالاجرا: کشته شدن، بهدار کشیده شدن، قطع دست و پا و جدا شدن از جامعه را عنوان نمود و دهها و صدها نمونه دیگر همگی بر ویژگی استثنایی این جلاد خونآشام دارد.
و اما پس از روی کار آمدن خاتمی دجال، اصلاحطلبان قلابی در جریانهای دعواهای درونی برای تصاحب سهم بیشتری از غارت و قدرت، پرونده حذف او را کلید زدند و در جریان قتلهای زنجیرهیی دهه 70 و ترورهای خارج کشوری با عناوین عالیجناب سرخپوش او را به کنج ذلت و خواری در درون رژیم کشاندند تا جایی که در جریانهای انتخابات مجلس با بالاکشیدن او تا رده سیام و اعطای لقب آغاسی به وی مانند تفالهای به کنار زده شد. اما دوباره روباه مکار در جریان انتخابات سال88 فعال شد و بعد هم در انتخاب آخوند روحانی و مجلس خبرگان با دجال گری و موج سواری و سوءاستفاده از نفرت عمومی از شیوهای حکومت که خود باعث و بانی تمامی آنها بوده، مجدداً رنگ عوض کرد و بهعنوان نماینده مجلس خبرگان انتخاب شد و در مصاحبهیی از اینکه کارنامه سی و چند سالهاش مورد تأیید قرار گرفته قدردانی کرد.
تضاد این پیر کفتار با جناح ولیفقیه ارتجاع در جریان سگ دعواهای رژیم بر سر تصاحب قدرت بر کسی پوشیده نیست، مرگ او گر چه برای مردم ایران بالاخص خانواده شهیدان و مردم زجر کشیده ایران بسیار شادی آور و مسرت بخش است، اما برای کلیت نظام آخوندی که بقول خواهر مریم وزنه تعادل آن بوده و همواره در حفظ آن نقش تعیینکنندهیی داشته است مصیبتی بزرگ است.
اکنون با به درک واصل شدن این جنایتکار باز بقول خوار مریم رژیم آخوندی تعادل درونی و بیرونی خود را از دست میدهد و در تمامیت خود به سرنگونی نزدیکتر میشود.
به امید روزی که با رساندن مهر تابان مردم ایران به پایتخت شیر و خورشید شادی دائمی را برای مردم ایران به ارمغان ببریم.
به امید آن روز
ف-ت آلمان.