بیش از یکسال از توافق بر سر برنامه هستهیی رژیم آخوندی (برجام) و حدود یکسال از مرحله اجرای آن با دولتهای غربی ۵+۱ میگذرد.
مذاکرات هستهیی رژیم با کشورهای غربی، که رژیم از سال ۲۰۰۹ (دوران احمدینژاد) آمادگی خود را برای شروع آن اعلام کرده بود، در ژوئیه ۲۰۱۵ در وین با امضای توافقنامهای به پایان رسید.
اظهار نظرات آن زمان مسئولان ارشد رژیم از ولیفقیه ارتجاع تا آخوند روحانی که از تسلیم شدن شرق و غرب در برابر خواستههای رژیم و... دم زد، امروز که آثار زهرخوردن اتمی بیش از پیش نمایان شده، دیگر رنگ باخته و پوچی آن بهخوبی ثابت شده و کسانی که آن زمان مترصد ریختن این بهاصطلاح افتخار تاریخی در جیب خود بودند، یکی پس از دیگری از آن پیروزی کذایی و مسئولیت خود تبری میجویند.
ولیفقیه ارتجاع از"عجله کردن" مسئولان مذاکرهکننده و در مقابلش آخوند بنفش که قافیه را باخته از"اجرای فرمان رهبر در مذاکرات" میگویند.
حکومت ملایان در حالی تن به پذیرش این توافقنامه داد که بهلحاظ سیاسی و مهمتر از آن بهدلیل فشارهای اقتصادی کمرشکن تحریمها، در موقعیت بسیار ضعیف و شکنندهیی قرار داشت و برای برونرفت از این بنبست ناچار به امضای توافقنامهیی شد که مفاد آن برای رژیم نه راه نجات بلکه تشدید بحرانهای علاج ناپذیر رژیم چه در داخل و همچنین در خارج کشور بوده است.
نگاهی اجمالی به مفاد این توافقنامه، که برای رژیم لازمالاجرا میباشد و تخلف از آن راه به برگشت تحریمهای اقتصادی میبرد، بهخوبی نشان میدهد، رژیمی که برای حفظ بقای خود، طی بیش از۲۰ سال و صدها میلیارد دلار هزینه در پی تولید سلاح هستهیی بوده و با فریب افکار عمومی از"حق مسلم خود" دم میزد، چگونه و به شکل خفتباری امضای خود را به زیرپای این قرارداد گذاشت.
مفاد این قرارداد که تعهدات اولیه و درازمدت بسیاری را متوجه رژیم میکند، چنان تنظیم شده که ساخت سلاح هستهیی را تا ۲۰سال آینده دچار وقفه اساسی میکند.
گردن نهادن رژیم به این تعهدات در حالی بود که نیاز رژیم به دستیابی به سلاح هستهای، بنا به ماهیت و اهداف شیطانیاش و همچنین تضمین بقای خود، بسیار حیاتی بود.
رژیم آخوندی طبق این توافقنامه در کوتاه مدت (تعهدات اولیه) میبایستی که راکتور آب سنگین اراک را ببندد، سانتریفوژهای خود را از دور خارج کند (۱۵۰۰۰سانتریفوژ)، به غنیسازی در سایت فردو پایان دهد، اورانیوم غنی شده را به میزان کمتر از ۳ درصد از بین ببرد، اورانیوم غنی شده ذخیره خود را ازحدود۱۰ تن به ۳۰۰ کیلوگرم (۴ درصد) کاهش دهد.
تعهدات درازمدت نیز که لیست بلند بالایی از ممنوعیتهای فنی و زمانی و همچنین بسیاری از محدودیتها را شامل میشود و اجرای آن به رژیم تحمیل شده، هر چند نه بطور کامل، با وجود این تلاش رژیم برای دستیابی به سلاح هستهیی را بواقع با مشکلات عدیدهای مواجه کرده است.
متعهد شدن رژیم، بطور نمونه، به مجاز نبودن ساخت سلاح هستهیی در هیچ شرایطی، ۱۵سال ممنوعیت برای غنیسازی بیش از ۳، ۶۷ درصدی، ممنوعیت جانشینی سانتریفوژ فعال۱-IR با سانتریفوژهای پیشرفته بهمدت ۱۰ سال، ممنوعیت ۱۵ساله برای احداث هرنوع تأسیسات غنیسازی و ایجاد مراکز تحقیق و توسعه، محدودیت شدید در تولید سانتریفوژهای پیشرفته از نوع ۶-IR و۸-IR به تعداد۳۰۰ دستگاه ازهر نوع و طی ۸ سال، از جمله ممنوعیتها و محدودیتها (هر چند ناکافی) است که رژیم به اجرای آن متعهد شده است.
اجرای بلافصل تعهدات مقدماتی و تأیید آن از سوی یوکیا آمانو رئیس سازمان بینالمللی انرژی اتمی موجب شد تا که اتحادیه اروپا بخش قابلتوجهی از تحریمهای خود علیه ایران را بردارد و برخی از دولتهای اروپایی با شتاب بسیار برای عقد قراردادهای اقتصادی روانه ایران شوند.
بنبست باخت، باخت
امروز پس از گذشت یکسال از توافقنامه هستهیی که درپی مذاکراتی طولانی، مذاکراتی که در اصل اعلام آمادگی رژیم برای انجام آن به سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) به دوره اول ریاستجمهوری پاسدار احمدینژاد برمی گردد و آخوند روحانی نتیجه آن را برد، برد اعلام کرد، این سؤال مطرح است که آیا برای رژیم نفعی در بر داشت یا خیر؟
حکومت آخوندی که درصدد بود تا با رفتن بر سر میز مذاکره با سیاست "نرمش قهرمانانه" از فشارهای سیاسی و مهمتر از آن فشارهای اقتصادی برای خود راه تنفسی بیابد، امروز بیش ازهر زمان دیگری به تشدید بحران درونی خود و نشانهها و علایم خوردن زهر اتمی در تمامی بدنه رژیم اعتراف میکند و بواقع روزی نیست که ما شاهد جدالهای درونی رژیم بر سر برجام نباشیم.
در پی پایان یافتن تحریمهای اقتصادی از سوی اروپا، هم رژیم و هم برخی از کشورها (اروپایی) که امیدوار به سرمایهگذاری کلان در بازار ایران بودند، با تمدید شدن تحریمهای داماتو (که مربوط به برنامه هستهیی نمیشود) بمدت۱۰سال دیگر با رأی اکثریت قاطع در دو مجلس نمایندگان و سنا، این امیدواری آنان تبدیل به یاس شد و آه و فغان رژیم را برای وضعیت بحرانی و درماندگی که دچار آن شده را درآورد.
بنا بر قانون داماتو هر شرکتی که با رژیم مراودات تجاری بیش از۲۰ میلیون دلار داشته باشد شامل تحریم از سوی دولت آمریکا خواهد شد و این مانعی بزرگ برای شرکتهای بزرگ اروپایی، چین و روسیه خواهد بود تا در حوزه گاز و نفت ایران که نیاز به سرمایهگذاریهای میلیاردی دارد و برای اقتصاد نابسامان رژیم حیاتی است، سرمایهگذاری کنند.
به عبارت دیگر تمدید تحریمهای داماتو اقتصاد شکننده رژیم را شکننده ترخواهد کرد.
هم جناح روحانی که راه برونرفت نظام از مشکلات خود را در تعامل با غرب (آمریکا) و موافقت ضمنی خود بر برقراری و گسترش مناسبات دیپلوماتیک خود با آمریکا میداند - محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه بلافاصله پس از شروع کار خود رسماً اعلام کرد که کلید حل مشکلات هستهیی رژیم تنها در واشینگتن میباشد- و هم جناح خامنهای ولیفقیه شکست خورده رژیم نیزکه اعلام آمادگی رژیم برای گفتگو با آمریکا بر سر برنامه هستهیی خود در دوره احمدینژاد تماماً با اذن و موافقت وی بوده و همواره از گروه مذاکرهکننده ظریف-عراقچی بهطور علنی حمایت میکرده و به اعتراف آخوند روحانی در جریان جز، جز مذاکرات بوده و امروزکه نفعی نصیبش نشده، با بیان این مطلب که در مذاکرات "عجله کردیم"، سعی میکند که از زیر بار ذلت پذیرش برجام شانه خالی کند و بین خود و روند مذاکرات فاصله بیاندازد، هر دو جناح امروزاز"اشتباه اعتماد خود"به آمریکا صحبت میکنند.
رسانهای شدن اعترافها صریح ظریف در شورای نظارت بر اجرای برجام به اشتباه خود در طول مذاکرات و تلاش روحانی برای بیاهمیت نشاندادن صحبتهای ظریف از یکسو و بیشترشدن آتش تهاجم جناح ولیفقیه و شکستن کاسه و کوزه برجام بر سر آنان با متهم کردن آنان به وادادن در این مذاکرات با عناوینی همچون"همه چیز دادیم و هیچی نگرفتیم"، از سوی دیگر، نشان بارزی از درماندگی و استیصال تمامیت رژیم برای برونرفت خود از بنبستی است که در آن گیرافتاده است.
مواضع غیض آلود و خشم یکپارچه سران رژیم پس از تمدید قانون داماتو از جمله پاسدار لاریجانی و شکوه و شکایت وی خطاب به اوباما از رأی قاطع اکثریت مجلس نمایندگان و سنا از هر دو حزب (بخصوص نمایندگان دموکرات) یا "نابخردانه"خواندن این اقدام توسط صالحی و همچنین واکنش روحانی و لاف زدن و گزافه گوییهای وی برای پاسخ دادن قاطعانه در برابر آنچه که آنرا"نقض برجام"خوانده بود و تهاجم بیوقفه جناح رقیب به گروه توسری خورده مذاکره کننده، بطور قطع بحران را در درون رژیم تشدید ترخواهد کرد.
این در حالی است که هم ولیفقیه رژیم وهم آخوند روحانی بهخوبی به عواقب وحشتناک لغو برجام برای رژیم، با اقدامات احتمالی و واکنشی خود بهطور مثال ازسرگیری غنیسازی با راهاندازی سایتهای هستهیی که راه به بازگشت سریع تحریمها خواهد برد و نقض صریح ماده ۲۵ اساسنامه شورای امنیت سازمان مللمتحد شمرده خواهد شد و اجرای بلافصل ماده ۷ این اساسنامه در مورد حمله نظامی به رژیم را در بر خواهد داشت واقفند. هر چند که احتمال این فرضیه، که رژیم در زمانی که بواقع خطربالقوه سرنگونی را احساس کند برای نجات خود دست به قمارنابودی ایران و ایرانی خواهد زد را نباید از نظر دورداشت.
شاید بهترین و گویاترین سرنوشتی که درانتظار برجام میباشد، اعتراف پاسدارسبزعلی رضایی است که برجام را به گوله برفی تشبیه کرده که هر روز در حال آب شدن میباشد.
بواقع برای رژیم در این مقطع نه راه پس مانده و نه راه پیش. این همان ترجمان بنبست کامل است.
رضا محمدی.
مذاکرات هستهیی رژیم با کشورهای غربی، که رژیم از سال ۲۰۰۹ (دوران احمدینژاد) آمادگی خود را برای شروع آن اعلام کرده بود، در ژوئیه ۲۰۱۵ در وین با امضای توافقنامهای به پایان رسید.
اظهار نظرات آن زمان مسئولان ارشد رژیم از ولیفقیه ارتجاع تا آخوند روحانی که از تسلیم شدن شرق و غرب در برابر خواستههای رژیم و... دم زد، امروز که آثار زهرخوردن اتمی بیش از پیش نمایان شده، دیگر رنگ باخته و پوچی آن بهخوبی ثابت شده و کسانی که آن زمان مترصد ریختن این بهاصطلاح افتخار تاریخی در جیب خود بودند، یکی پس از دیگری از آن پیروزی کذایی و مسئولیت خود تبری میجویند.
ولیفقیه ارتجاع از"عجله کردن" مسئولان مذاکرهکننده و در مقابلش آخوند بنفش که قافیه را باخته از"اجرای فرمان رهبر در مذاکرات" میگویند.
حکومت ملایان در حالی تن به پذیرش این توافقنامه داد که بهلحاظ سیاسی و مهمتر از آن بهدلیل فشارهای اقتصادی کمرشکن تحریمها، در موقعیت بسیار ضعیف و شکنندهیی قرار داشت و برای برونرفت از این بنبست ناچار به امضای توافقنامهیی شد که مفاد آن برای رژیم نه راه نجات بلکه تشدید بحرانهای علاج ناپذیر رژیم چه در داخل و همچنین در خارج کشور بوده است.
نگاهی اجمالی به مفاد این توافقنامه، که برای رژیم لازمالاجرا میباشد و تخلف از آن راه به برگشت تحریمهای اقتصادی میبرد، بهخوبی نشان میدهد، رژیمی که برای حفظ بقای خود، طی بیش از۲۰ سال و صدها میلیارد دلار هزینه در پی تولید سلاح هستهیی بوده و با فریب افکار عمومی از"حق مسلم خود" دم میزد، چگونه و به شکل خفتباری امضای خود را به زیرپای این قرارداد گذاشت.
مفاد این قرارداد که تعهدات اولیه و درازمدت بسیاری را متوجه رژیم میکند، چنان تنظیم شده که ساخت سلاح هستهیی را تا ۲۰سال آینده دچار وقفه اساسی میکند.
گردن نهادن رژیم به این تعهدات در حالی بود که نیاز رژیم به دستیابی به سلاح هستهای، بنا به ماهیت و اهداف شیطانیاش و همچنین تضمین بقای خود، بسیار حیاتی بود.
رژیم آخوندی طبق این توافقنامه در کوتاه مدت (تعهدات اولیه) میبایستی که راکتور آب سنگین اراک را ببندد، سانتریفوژهای خود را از دور خارج کند (۱۵۰۰۰سانتریفوژ)، به غنیسازی در سایت فردو پایان دهد، اورانیوم غنی شده را به میزان کمتر از ۳ درصد از بین ببرد، اورانیوم غنی شده ذخیره خود را ازحدود۱۰ تن به ۳۰۰ کیلوگرم (۴ درصد) کاهش دهد.
تعهدات درازمدت نیز که لیست بلند بالایی از ممنوعیتهای فنی و زمانی و همچنین بسیاری از محدودیتها را شامل میشود و اجرای آن به رژیم تحمیل شده، هر چند نه بطور کامل، با وجود این تلاش رژیم برای دستیابی به سلاح هستهیی را بواقع با مشکلات عدیدهای مواجه کرده است.
متعهد شدن رژیم، بطور نمونه، به مجاز نبودن ساخت سلاح هستهیی در هیچ شرایطی، ۱۵سال ممنوعیت برای غنیسازی بیش از ۳، ۶۷ درصدی، ممنوعیت جانشینی سانتریفوژ فعال۱-IR با سانتریفوژهای پیشرفته بهمدت ۱۰ سال، ممنوعیت ۱۵ساله برای احداث هرنوع تأسیسات غنیسازی و ایجاد مراکز تحقیق و توسعه، محدودیت شدید در تولید سانتریفوژهای پیشرفته از نوع ۶-IR و۸-IR به تعداد۳۰۰ دستگاه ازهر نوع و طی ۸ سال، از جمله ممنوعیتها و محدودیتها (هر چند ناکافی) است که رژیم به اجرای آن متعهد شده است.
اجرای بلافصل تعهدات مقدماتی و تأیید آن از سوی یوکیا آمانو رئیس سازمان بینالمللی انرژی اتمی موجب شد تا که اتحادیه اروپا بخش قابلتوجهی از تحریمهای خود علیه ایران را بردارد و برخی از دولتهای اروپایی با شتاب بسیار برای عقد قراردادهای اقتصادی روانه ایران شوند.
بنبست باخت، باخت
امروز پس از گذشت یکسال از توافقنامه هستهیی که درپی مذاکراتی طولانی، مذاکراتی که در اصل اعلام آمادگی رژیم برای انجام آن به سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) به دوره اول ریاستجمهوری پاسدار احمدینژاد برمی گردد و آخوند روحانی نتیجه آن را برد، برد اعلام کرد، این سؤال مطرح است که آیا برای رژیم نفعی در بر داشت یا خیر؟
حکومت آخوندی که درصدد بود تا با رفتن بر سر میز مذاکره با سیاست "نرمش قهرمانانه" از فشارهای سیاسی و مهمتر از آن فشارهای اقتصادی برای خود راه تنفسی بیابد، امروز بیش ازهر زمان دیگری به تشدید بحران درونی خود و نشانهها و علایم خوردن زهر اتمی در تمامی بدنه رژیم اعتراف میکند و بواقع روزی نیست که ما شاهد جدالهای درونی رژیم بر سر برجام نباشیم.
در پی پایان یافتن تحریمهای اقتصادی از سوی اروپا، هم رژیم و هم برخی از کشورها (اروپایی) که امیدوار به سرمایهگذاری کلان در بازار ایران بودند، با تمدید شدن تحریمهای داماتو (که مربوط به برنامه هستهیی نمیشود) بمدت۱۰سال دیگر با رأی اکثریت قاطع در دو مجلس نمایندگان و سنا، این امیدواری آنان تبدیل به یاس شد و آه و فغان رژیم را برای وضعیت بحرانی و درماندگی که دچار آن شده را درآورد.
بنا بر قانون داماتو هر شرکتی که با رژیم مراودات تجاری بیش از۲۰ میلیون دلار داشته باشد شامل تحریم از سوی دولت آمریکا خواهد شد و این مانعی بزرگ برای شرکتهای بزرگ اروپایی، چین و روسیه خواهد بود تا در حوزه گاز و نفت ایران که نیاز به سرمایهگذاریهای میلیاردی دارد و برای اقتصاد نابسامان رژیم حیاتی است، سرمایهگذاری کنند.
به عبارت دیگر تمدید تحریمهای داماتو اقتصاد شکننده رژیم را شکننده ترخواهد کرد.
هم جناح روحانی که راه برونرفت نظام از مشکلات خود را در تعامل با غرب (آمریکا) و موافقت ضمنی خود بر برقراری و گسترش مناسبات دیپلوماتیک خود با آمریکا میداند - محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه بلافاصله پس از شروع کار خود رسماً اعلام کرد که کلید حل مشکلات هستهیی رژیم تنها در واشینگتن میباشد- و هم جناح خامنهای ولیفقیه شکست خورده رژیم نیزکه اعلام آمادگی رژیم برای گفتگو با آمریکا بر سر برنامه هستهیی خود در دوره احمدینژاد تماماً با اذن و موافقت وی بوده و همواره از گروه مذاکرهکننده ظریف-عراقچی بهطور علنی حمایت میکرده و به اعتراف آخوند روحانی در جریان جز، جز مذاکرات بوده و امروزکه نفعی نصیبش نشده، با بیان این مطلب که در مذاکرات "عجله کردیم"، سعی میکند که از زیر بار ذلت پذیرش برجام شانه خالی کند و بین خود و روند مذاکرات فاصله بیاندازد، هر دو جناح امروزاز"اشتباه اعتماد خود"به آمریکا صحبت میکنند.
رسانهای شدن اعترافها صریح ظریف در شورای نظارت بر اجرای برجام به اشتباه خود در طول مذاکرات و تلاش روحانی برای بیاهمیت نشاندادن صحبتهای ظریف از یکسو و بیشترشدن آتش تهاجم جناح ولیفقیه و شکستن کاسه و کوزه برجام بر سر آنان با متهم کردن آنان به وادادن در این مذاکرات با عناوینی همچون"همه چیز دادیم و هیچی نگرفتیم"، از سوی دیگر، نشان بارزی از درماندگی و استیصال تمامیت رژیم برای برونرفت خود از بنبستی است که در آن گیرافتاده است.
مواضع غیض آلود و خشم یکپارچه سران رژیم پس از تمدید قانون داماتو از جمله پاسدار لاریجانی و شکوه و شکایت وی خطاب به اوباما از رأی قاطع اکثریت مجلس نمایندگان و سنا از هر دو حزب (بخصوص نمایندگان دموکرات) یا "نابخردانه"خواندن این اقدام توسط صالحی و همچنین واکنش روحانی و لاف زدن و گزافه گوییهای وی برای پاسخ دادن قاطعانه در برابر آنچه که آنرا"نقض برجام"خوانده بود و تهاجم بیوقفه جناح رقیب به گروه توسری خورده مذاکره کننده، بطور قطع بحران را در درون رژیم تشدید ترخواهد کرد.
این در حالی است که هم ولیفقیه رژیم وهم آخوند روحانی بهخوبی به عواقب وحشتناک لغو برجام برای رژیم، با اقدامات احتمالی و واکنشی خود بهطور مثال ازسرگیری غنیسازی با راهاندازی سایتهای هستهیی که راه به بازگشت سریع تحریمها خواهد برد و نقض صریح ماده ۲۵ اساسنامه شورای امنیت سازمان مللمتحد شمرده خواهد شد و اجرای بلافصل ماده ۷ این اساسنامه در مورد حمله نظامی به رژیم را در بر خواهد داشت واقفند. هر چند که احتمال این فرضیه، که رژیم در زمانی که بواقع خطربالقوه سرنگونی را احساس کند برای نجات خود دست به قمارنابودی ایران و ایرانی خواهد زد را نباید از نظر دورداشت.
شاید بهترین و گویاترین سرنوشتی که درانتظار برجام میباشد، اعتراف پاسدارسبزعلی رضایی است که برجام را به گوله برفی تشبیه کرده که هر روز در حال آب شدن میباشد.
بواقع برای رژیم در این مقطع نه راه پس مانده و نه راه پیش. این همان ترجمان بنبست کامل است.
رضا محمدی.