آموزش و پرورش نهادی است که میزان پرداختن به آن در هر جامعهای یکی از شاخصهای رشد آن جامعه میباشد. معلمان یکی از ارکان این نهاد مهم اجتماعی هستند که کار آنان پرورش نسل آینده و به تعبیری آینده سازی است. اما باید دید وضعیت این قشر پرجمعیت که چنین مسئولیت سنگینی برعهده دارد، در حال حاضر چگونه است و در جامعهای که به گفته مهرههای خود رژیم خط فقر 3 تا 4میلیون تومان است، آنها کجای این خط فقر زندگی میکنند.
حقوق این معلمان کمی بالاتر از یک میلیون تومان است که بارها در تجمعات اعتراضی در پلاکاردهایشان نوشتهاند «حقوق ما یک میلیون خط فقر 3میلیون».
دولت آخوندی وقتی در برابر اعتراضات گسترده و به حق معلمان قرار میگیرد، با شیادی، مانور افزایش حقوق را در پیش میگیرد، وعدههایی که هیچگاه محقق نمیشود که البته فرهنگیان و معلمان هم به این وعدههای سرخرمن عادت کردهاند. حتی از صندوق بازنشستگی که باید پشتوانهای برای زندگیشان در ایام بازنشستگی باشد، فقط 30تن از خواص برداشت میکنند و عملاً منبعی برای اختلاس باندهای رژیم شده است.
با این وضعیت، سؤال اصلی اینجاست که معلمی با چنین دغدغهها و درگیریهای ذهنی، چگونه میتواند وظیفه تعلیم و تربیت نسل آینده را انجام دهد.
رژیم هر سال با یکسری اقدامات قطره چکانی به اسم افزایش حقوق معلمان، و آن هم با هیاهوی بسیار، تلاش کرده، بگوید حقوقها را افزایش داده است. در حالی که شاهدیم که معلمان با اعتراضاتشان این بهاصطلاح افزایشها را قبول ندارند. چرا که اساساً دستگاه وزارت آموزش و پرورش رژیم، سمت و سویش این است که هر چه بیشتر معلمان را از سر خودش باز کند. اما چگونه؟
رژیم علاوه بر معلمان استخدام رسمی که آنها هم حقوقشان مناسب نیست، یک مجموعه بسیار زیادی از معلمان را تحت عنوان معلمان حقالتدریسی، شرکتی، پیمانی و امثال اینها راه انداخته که تا میتواند از حقوق معلمان کم کند. گزارشات متعددی هست که آنها را با حقوق 300هزار تومان بهکار میگیرند.
وقاحت آنجاست که بعضاً نفرات رژیم از جمله وزیر قبلی آموزش و پرورش میگویند که حقوق معلمها در همه دنیا کم است و خلاصه طبیعت این شغل این است که حقوقش کم باشد؟
در حالیکه واقعیت عکس این است و سایر کشورها سعی میکنند که حقوق معلمان را هرچه بیشتر کنند. با یک مقایسه ساده با چند کشور (آمریکا، بریتانیا، فنلاند، قطر، ترکیه و کره جنوبی) میشود این واقعیت را بهخوبی فهم کرد.
- میانگین حقوق معلمان در آمریکا در سال 50هزار دلار است.
- در انگلستان این رقم چیزی در حدود 45هزار دلار است
- در فنلاند بهطور میانگین 50هزار دلار است
-در قطر میانگین حقوق معلم بین 28هزار تا 44هزار دلار میباشد
- در ترکیه، از 23هزار دلار آغاز میشود و به 27هزار دلار خاتمه پیدا میکند.
اما خود رژیم با حساب و کتابهای خودش رقم 20 میلیون تومان را در سال اعلام میکند که اگر همین رقم را هم درست بگیریم، سالانه حدود 5000 دلار میشود که همین رقم وضعیت بهغایت اسفناک معلمان را نشان میدهد، تازه این در حالی است که همین 5000 دلار در سال را هم بپردازند و تعویق نیاندازند.
زیرا تا آنجایی که کارگزاران رژیم تیغشان ببرد، از حقوق معلم میزنند و آمدهای آنها را چپاول میکنند. نمونه برجستهاش صندوق بازنشستگی فرهنگیان است که در حالی که به فرهنگیان محروم با شرایط بسیار سخت وام میدهد و بسیاری هم اساساً وام گیرشان نمیآید، نزدیکان رژیم میلیاردی وام میگیرند و اختلاس 12هزار میلیاردتومانی مال همین صندوق است.
هر بار هم به اسمهای مختلف از فرهنگیان اخاذی میکنند، یکبار به اسم بیمه طلایی، دو برابر بیمه معمولی از آنها پول میگیرند، اما وقتی فرهنگیان مراجعه میکنند متوجه میشوند که هیچ خدماتی در بین نیست.
اخیراً یک افشاگری از صندوق رفاه فرهنگیان در کرج در فضای مجازی منتشر شد که هر ماه مبلغی را به اسم حق عضویت و کارمزد از حقوق فرهنگیان کم میکنند که مبلغی معادل 200-300 میلیون تومان میشود، اما فرهنگیان متوجه میشود که این اقدام اساساً برای سرکیسه کردن معلمان است.
یا به اسم کارت اعتباری کالا، وعدههایی میدهند که اصلاً اجرایی نمیشود، یا آنقدر برای چندرغاز کالا، معلمان را تحقیر میکنند و میدوانند که ترجیح میدهد دنبال نکنند.
بنابراین معلمان زحمتکش و آزاده میهنمان، آنچه را که حس و لمس میکنند در شعارهایشان بیان میکنند از جمله این شعار که: ”معیشت و منزلت حق مسلم ماست“.
حقوق این معلمان کمی بالاتر از یک میلیون تومان است که بارها در تجمعات اعتراضی در پلاکاردهایشان نوشتهاند «حقوق ما یک میلیون خط فقر 3میلیون».
دولت آخوندی وقتی در برابر اعتراضات گسترده و به حق معلمان قرار میگیرد، با شیادی، مانور افزایش حقوق را در پیش میگیرد، وعدههایی که هیچگاه محقق نمیشود که البته فرهنگیان و معلمان هم به این وعدههای سرخرمن عادت کردهاند. حتی از صندوق بازنشستگی که باید پشتوانهای برای زندگیشان در ایام بازنشستگی باشد، فقط 30تن از خواص برداشت میکنند و عملاً منبعی برای اختلاس باندهای رژیم شده است.
با این وضعیت، سؤال اصلی اینجاست که معلمی با چنین دغدغهها و درگیریهای ذهنی، چگونه میتواند وظیفه تعلیم و تربیت نسل آینده را انجام دهد.
رژیم هر سال با یکسری اقدامات قطره چکانی به اسم افزایش حقوق معلمان، و آن هم با هیاهوی بسیار، تلاش کرده، بگوید حقوقها را افزایش داده است. در حالی که شاهدیم که معلمان با اعتراضاتشان این بهاصطلاح افزایشها را قبول ندارند. چرا که اساساً دستگاه وزارت آموزش و پرورش رژیم، سمت و سویش این است که هر چه بیشتر معلمان را از سر خودش باز کند. اما چگونه؟
رژیم علاوه بر معلمان استخدام رسمی که آنها هم حقوقشان مناسب نیست، یک مجموعه بسیار زیادی از معلمان را تحت عنوان معلمان حقالتدریسی، شرکتی، پیمانی و امثال اینها راه انداخته که تا میتواند از حقوق معلمان کم کند. گزارشات متعددی هست که آنها را با حقوق 300هزار تومان بهکار میگیرند.
وقاحت آنجاست که بعضاً نفرات رژیم از جمله وزیر قبلی آموزش و پرورش میگویند که حقوق معلمها در همه دنیا کم است و خلاصه طبیعت این شغل این است که حقوقش کم باشد؟
در حالیکه واقعیت عکس این است و سایر کشورها سعی میکنند که حقوق معلمان را هرچه بیشتر کنند. با یک مقایسه ساده با چند کشور (آمریکا، بریتانیا، فنلاند، قطر، ترکیه و کره جنوبی) میشود این واقعیت را بهخوبی فهم کرد.
- میانگین حقوق معلمان در آمریکا در سال 50هزار دلار است.
- در انگلستان این رقم چیزی در حدود 45هزار دلار است
- در فنلاند بهطور میانگین 50هزار دلار است
-در قطر میانگین حقوق معلم بین 28هزار تا 44هزار دلار میباشد
- در ترکیه، از 23هزار دلار آغاز میشود و به 27هزار دلار خاتمه پیدا میکند.
اما خود رژیم با حساب و کتابهای خودش رقم 20 میلیون تومان را در سال اعلام میکند که اگر همین رقم را هم درست بگیریم، سالانه حدود 5000 دلار میشود که همین رقم وضعیت بهغایت اسفناک معلمان را نشان میدهد، تازه این در حالی است که همین 5000 دلار در سال را هم بپردازند و تعویق نیاندازند.
زیرا تا آنجایی که کارگزاران رژیم تیغشان ببرد، از حقوق معلم میزنند و آمدهای آنها را چپاول میکنند. نمونه برجستهاش صندوق بازنشستگی فرهنگیان است که در حالی که به فرهنگیان محروم با شرایط بسیار سخت وام میدهد و بسیاری هم اساساً وام گیرشان نمیآید، نزدیکان رژیم میلیاردی وام میگیرند و اختلاس 12هزار میلیاردتومانی مال همین صندوق است.
هر بار هم به اسمهای مختلف از فرهنگیان اخاذی میکنند، یکبار به اسم بیمه طلایی، دو برابر بیمه معمولی از آنها پول میگیرند، اما وقتی فرهنگیان مراجعه میکنند متوجه میشوند که هیچ خدماتی در بین نیست.
اخیراً یک افشاگری از صندوق رفاه فرهنگیان در کرج در فضای مجازی منتشر شد که هر ماه مبلغی را به اسم حق عضویت و کارمزد از حقوق فرهنگیان کم میکنند که مبلغی معادل 200-300 میلیون تومان میشود، اما فرهنگیان متوجه میشود که این اقدام اساساً برای سرکیسه کردن معلمان است.
یا به اسم کارت اعتباری کالا، وعدههایی میدهند که اصلاً اجرایی نمیشود، یا آنقدر برای چندرغاز کالا، معلمان را تحقیر میکنند و میدوانند که ترجیح میدهد دنبال نکنند.
بنابراین معلمان زحمتکش و آزاده میهنمان، آنچه را که حس و لمس میکنند در شعارهایشان بیان میکنند از جمله این شعار که: ”معیشت و منزلت حق مسلم ماست“.