پس از آن که آمدن دونالد ترامپ به کاخ سفید مشخص شد، صادق زیبا کلام از نظریه پردازان رژیم از باند هاشمی، در واکنشی بدرستی از پایان دوران خوش رژیم در زمان اوباما سخن گفت و از اینکه رژیم نتوانست بطور مقتضی قدر فرصتهای بهدست آمده و گرانبها را بداند، شکوه و گلایه کرد.
از پس این جمله میتوان بخوبی دلیل نگرانی و اضطراب رژیم در کلیتش را، چه از سوی جناح رفسنجانی- روحانی که بهطور علنی دم از تعامل با غرب میزد و و چه دیگر جناح که در زمان اوباما و تنها برای مصرف داخلی همچنان شیادانه شعار مرگ بر آمریکا سر میداد و ملتمسانه در پی برقراری رابطه با آمریکا بود، را درک کرد. علت روشن است؛ رژیم و در رأس آن ولیفقیه ارتجاع بدرستی، پایان سیاست مماشات اوباما با رژیم و اهداف و اولویتهای سیاست خارجی دولت ترامپ، _که هزینه سیاسی و اقتصادی زیادی را به رژیم تحمیل خواهد کرد_ را دریافته است.
رژیم که توانسته بود طی ۸ سال زمامداری اوباما، سیاستهای مداخله جویانه خود در منطقه را ادامه و بهطور قابل توجهی نیز گسترش دهد خود را برابر معضلهای بسیاری میبیند.
موضوع نگرانی رژیم بر سر چیست؟
سیاستهای مداخله جویانه رژیم از طریق تشکیل هلال شیعی میان ایران، سوریه، عراق و لبنان علیه منافع کشورهای سنی منطقه، متحدان و همپیمانان سنتی آمریکا، به هدف گسترش هژمونی همهجانبه خود بر منطقه، طی ۳۸ سال گذشته که همواره یکی از مهمترین پایههای اصلی سیاست خارجی رژیم بوده، در دوران اوباما با بیعملی کامل، عدم واکنش و بیتفاوتی آشکار روبهرو بود.
عدم حمایت قاطع دولت اوباما از کشورهایی که مستقیماً در برابر خطر سیاستهای مداخله جویانه رژیم قرار داشتند، خطری که به گفته خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت، صدها بار خطرناکتر از بمب اتمی میباشد، در عمل دست رژیم را در پیشبرد سیاستهای شیطانی آن بازگذاشت.
نقش آشکار و دخالتهای رژیم در درگیریهای سوریه که آن را رسماً جز استانهای ایران بحساب میآورد (استان۱۶) و دفاع از بشار اسد دیکتاتور آن کشور، از طریق ارسال نیرو، سلاح و حمایتهای مالی و سیاستهای مداخله جویانه رژیم در یمن و لبنان و دیگر کشورهای منطقه نمونه بارزی ایجاد و انتشار تنش، ناامنی و بیثباتی در منطقه بود که راه را برای شکل گیری، رشد و حمایت از گروههای تروریستی بنیادگرا از جمله دولت اسلامی (داعش) در عراق و سوریه بهخوبی هموار کرد.
با روی کارآمدن ترامپ و پایان دوران طلایی مماشات اوباما، مهرهها و صاحبنظران سیاسی در درون رژیم بدرستی ترس و واهمه خود از مصائب و سیاستهای غیرقابل پیشبینی که با آغاز دوران جدید درانتظار حکومت آخوندی خواهد بود، را به زبان میآورند (روزنامه رسالت، ۹ بهمن).
چرخش در سیاست خارجی آمریکا بهخصوص در قبال سوریه با طرح ایجاد مناطق امن در این کشورکه معنای سیاسی آن از یک سو در چشمانداز قرار گرفتن پایان دوران اسد و به تبع آن شکست استراتژیک برای رژیم است و از سوی دیگر تجدید سازمان و پیشروی نیروهای ارتش آزادی سوریه و فرمان اجرایی ترامپ به وزارت دفاع این کشور برای آمادگی طرح نابودی نیروهای داعش... رژیم را چنان در تنگنای سیاسی قرارداده که دیگر نه تنها از عربده کشیها و شاخ و شانه کشیدنهای سیاسی گذشته خبری نیست، برعکس در بیان و لفظ چنان مؤدب و محترم شده که چنین رفتاری را میتوان تنها بمعنای تشخیص جهت باد از سوی رژیم دانست.
همانطورکه مقاومت ایران همواره و بدرستی بر آن تأکید کرده، تنها زبانی که رژیم آن را بهخوبی میفهمد همانا زبان زور، وارد کردن فشارهای سیاسی و ایستادگی در برابر جاهطلبیهای آن میباشد، که تنها از این طریق میتوان رژیم را وادار به عقبنشینی از سیاستهای خصمانه خود و یا حتی کرنش در برابر حریف سیاسی قدرتمند خود واداشت.
آنچه که طی چند روز اخیر از رفتار و موضعگیریهای مهرههای رژیم در برابر دولت ترامپ، که یکی پرهیز از قضاوت سریع و پیشه کردن صبر در برابر ترامپ را توصیه (آخوند آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه) ودیگری همخوانی وعدههای انتخاباتی وی با متن دین مقدس اسلام را به او گوشزد میکند (آخوند موحدی کرمانی نماینده ولیفقیه) شاهدیم، دقیقاً به این معنی است که رژیم بهخوبی به تبعات این انتخاب و اعمال سیاستهای سخت در برابر خود واقف بوده و بدرستی دریافته که دیگر دوران شامورتی بازی و دجالیتش بسر آمده و باید پاسخگوی رفتار خصمانه خود طی این سالها در منطقه باشد.
آخوندهای مکار حکومتی که طی ۳۸ سال گذشته همیشه در جهت باد حرکت میکردند تا بلکه از شرایط موجود بیشترین سود سیاسی را برای بقای خود داشته باشند، این بار نیز مترصد هستند تا بار دیگر قطب نمای دجالیت خود را با جهت تندبادی که در راه آمدن است، تنظیم کنند اما غافل از اینکه این بار با توجه به پیشینه سیاستهای خصمانه خود در برابر کشورهای منطقه خلیجفارس دیگر قادر نخواهد بود بهراحتی هم جهت با باد حرکت کند.
سفر وزیرخارجه کویت بهنمایندگی از طرف کشورهای منطقه که حامل پیام ویژه از سوی امیر کویت بوده اولین نشانه از تغییرات در تحولات منطقه و اتمامحجت با رژیم برای عقبنشینی عملی از تمامی سیاستهای تجاوزکارانه خود در این سالها در عراق، سوریه، یمن و دیگر کشورها میباشد. لحن و جدیت این پیام که رژیم برای فریب افکار عمومی از آن بهعنوان پیام دوستی یاد کرده، در ظاهر چنان مؤثر بوده که رژیم بلافاصله در واکنش به آن صحبت از تنش زدایی کرده است.
وزش بادی که در منطقه در جریان است، برخلاف سعی رژیم در هم جهت نشاندادن خود با آن، این بار نه تنها برخلاف جهت رژیم خواهد وزید بلکه همانند تندبادی ولیفقیه ارتجاع را چندین قدم بیشتر به سوی سرکشیدن جامزهر منطقهای پرتاب خواهد کرد و این علایم تغییر دوران بهطور قطع بهسود مقاومت مردمی بوده و زوال و سقوط رژیم آخوندی را هرچه بهتر ترسیم میکند.
رضا محمدی.
از پس این جمله میتوان بخوبی دلیل نگرانی و اضطراب رژیم در کلیتش را، چه از سوی جناح رفسنجانی- روحانی که بهطور علنی دم از تعامل با غرب میزد و و چه دیگر جناح که در زمان اوباما و تنها برای مصرف داخلی همچنان شیادانه شعار مرگ بر آمریکا سر میداد و ملتمسانه در پی برقراری رابطه با آمریکا بود، را درک کرد. علت روشن است؛ رژیم و در رأس آن ولیفقیه ارتجاع بدرستی، پایان سیاست مماشات اوباما با رژیم و اهداف و اولویتهای سیاست خارجی دولت ترامپ، _که هزینه سیاسی و اقتصادی زیادی را به رژیم تحمیل خواهد کرد_ را دریافته است.
رژیم که توانسته بود طی ۸ سال زمامداری اوباما، سیاستهای مداخله جویانه خود در منطقه را ادامه و بهطور قابل توجهی نیز گسترش دهد خود را برابر معضلهای بسیاری میبیند.
موضوع نگرانی رژیم بر سر چیست؟
سیاستهای مداخله جویانه رژیم از طریق تشکیل هلال شیعی میان ایران، سوریه، عراق و لبنان علیه منافع کشورهای سنی منطقه، متحدان و همپیمانان سنتی آمریکا، به هدف گسترش هژمونی همهجانبه خود بر منطقه، طی ۳۸ سال گذشته که همواره یکی از مهمترین پایههای اصلی سیاست خارجی رژیم بوده، در دوران اوباما با بیعملی کامل، عدم واکنش و بیتفاوتی آشکار روبهرو بود.
عدم حمایت قاطع دولت اوباما از کشورهایی که مستقیماً در برابر خطر سیاستهای مداخله جویانه رژیم قرار داشتند، خطری که به گفته خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت، صدها بار خطرناکتر از بمب اتمی میباشد، در عمل دست رژیم را در پیشبرد سیاستهای شیطانی آن بازگذاشت.
نقش آشکار و دخالتهای رژیم در درگیریهای سوریه که آن را رسماً جز استانهای ایران بحساب میآورد (استان۱۶) و دفاع از بشار اسد دیکتاتور آن کشور، از طریق ارسال نیرو، سلاح و حمایتهای مالی و سیاستهای مداخله جویانه رژیم در یمن و لبنان و دیگر کشورهای منطقه نمونه بارزی ایجاد و انتشار تنش، ناامنی و بیثباتی در منطقه بود که راه را برای شکل گیری، رشد و حمایت از گروههای تروریستی بنیادگرا از جمله دولت اسلامی (داعش) در عراق و سوریه بهخوبی هموار کرد.
با روی کارآمدن ترامپ و پایان دوران طلایی مماشات اوباما، مهرهها و صاحبنظران سیاسی در درون رژیم بدرستی ترس و واهمه خود از مصائب و سیاستهای غیرقابل پیشبینی که با آغاز دوران جدید درانتظار حکومت آخوندی خواهد بود، را به زبان میآورند (روزنامه رسالت، ۹ بهمن).
چرخش در سیاست خارجی آمریکا بهخصوص در قبال سوریه با طرح ایجاد مناطق امن در این کشورکه معنای سیاسی آن از یک سو در چشمانداز قرار گرفتن پایان دوران اسد و به تبع آن شکست استراتژیک برای رژیم است و از سوی دیگر تجدید سازمان و پیشروی نیروهای ارتش آزادی سوریه و فرمان اجرایی ترامپ به وزارت دفاع این کشور برای آمادگی طرح نابودی نیروهای داعش... رژیم را چنان در تنگنای سیاسی قرارداده که دیگر نه تنها از عربده کشیها و شاخ و شانه کشیدنهای سیاسی گذشته خبری نیست، برعکس در بیان و لفظ چنان مؤدب و محترم شده که چنین رفتاری را میتوان تنها بمعنای تشخیص جهت باد از سوی رژیم دانست.
همانطورکه مقاومت ایران همواره و بدرستی بر آن تأکید کرده، تنها زبانی که رژیم آن را بهخوبی میفهمد همانا زبان زور، وارد کردن فشارهای سیاسی و ایستادگی در برابر جاهطلبیهای آن میباشد، که تنها از این طریق میتوان رژیم را وادار به عقبنشینی از سیاستهای خصمانه خود و یا حتی کرنش در برابر حریف سیاسی قدرتمند خود واداشت.
آنچه که طی چند روز اخیر از رفتار و موضعگیریهای مهرههای رژیم در برابر دولت ترامپ، که یکی پرهیز از قضاوت سریع و پیشه کردن صبر در برابر ترامپ را توصیه (آخوند آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه) ودیگری همخوانی وعدههای انتخاباتی وی با متن دین مقدس اسلام را به او گوشزد میکند (آخوند موحدی کرمانی نماینده ولیفقیه) شاهدیم، دقیقاً به این معنی است که رژیم بهخوبی به تبعات این انتخاب و اعمال سیاستهای سخت در برابر خود واقف بوده و بدرستی دریافته که دیگر دوران شامورتی بازی و دجالیتش بسر آمده و باید پاسخگوی رفتار خصمانه خود طی این سالها در منطقه باشد.
آخوندهای مکار حکومتی که طی ۳۸ سال گذشته همیشه در جهت باد حرکت میکردند تا بلکه از شرایط موجود بیشترین سود سیاسی را برای بقای خود داشته باشند، این بار نیز مترصد هستند تا بار دیگر قطب نمای دجالیت خود را با جهت تندبادی که در راه آمدن است، تنظیم کنند اما غافل از اینکه این بار با توجه به پیشینه سیاستهای خصمانه خود در برابر کشورهای منطقه خلیجفارس دیگر قادر نخواهد بود بهراحتی هم جهت با باد حرکت کند.
سفر وزیرخارجه کویت بهنمایندگی از طرف کشورهای منطقه که حامل پیام ویژه از سوی امیر کویت بوده اولین نشانه از تغییرات در تحولات منطقه و اتمامحجت با رژیم برای عقبنشینی عملی از تمامی سیاستهای تجاوزکارانه خود در این سالها در عراق، سوریه، یمن و دیگر کشورها میباشد. لحن و جدیت این پیام که رژیم برای فریب افکار عمومی از آن بهعنوان پیام دوستی یاد کرده، در ظاهر چنان مؤثر بوده که رژیم بلافاصله در واکنش به آن صحبت از تنش زدایی کرده است.
وزش بادی که در منطقه در جریان است، برخلاف سعی رژیم در هم جهت نشاندادن خود با آن، این بار نه تنها برخلاف جهت رژیم خواهد وزید بلکه همانند تندبادی ولیفقیه ارتجاع را چندین قدم بیشتر به سوی سرکشیدن جامزهر منطقهای پرتاب خواهد کرد و این علایم تغییر دوران بهطور قطع بهسود مقاومت مردمی بوده و زوال و سقوط رژیم آخوندی را هرچه بهتر ترسیم میکند.
رضا محمدی.