نگاهی بود کوتاه و گذرا به انقلاب22بهمن57، سونامی خمینی و راهی که تاکنون پیمودیم. این یادداشت را در 6 شماره مرورکرده و اکنون به پایان میبریم
حالا با یک نیم نگاه ببینیم چه بود؟ و چه شد؟
با به قدرت رسیدن خمینی، غول ارتجاع مذهبی که درسالهای گذشته بر اثر نفوذ وموقعیت مجاهدین در صدر نیروهای مسلمان مخالف شاه، در شیشه بود، از شیشه بیرون آمد. خمینی همزمان قدرت مذهبی و قدرت سیاسی را در چنگ داشت و قدرت و نفوذ ناشی از مشروعیت یک انقلاب هم برآن افزوده شده بود. در چنین موقعیتی، ماهیت ارتجاعی و قرونوسطایی خمینی بهصورت انحصارطلبی و دیکتاتوری مذهبی و سرکوب ارتجاعی به گونهٴ سونامی فوران کرد. تنها یک هفته پس از انقلاب با شکوه اما سقط جنین شده 22بهمن، خمینی سرکوب آزادیها را از 2محورآغاز کرد. درسطح جامعه، نخستن هدف تهاجمش زنان بودند. و در محور سیاسی، سرکوب گروههای سیاسی و در صدر آنها مجاهدین خلق را هدف قرار داد. اندکی بعد به کردستان لشکرکشی کرد و سرکوب مردم کردستان و دیگر ملیتهای تحت ستم را هدفگیری کرد و بالاخره برای شکستن قلمها به مطبوعات یورش برد. توطئه علیه دانشگاهها و سرکوب شوراهای مردمی در کارخانهها و ادارهها، از جمله دیگر طرحهای رژیم خمینی بود که یکی پس از دیگری به اجرا در آورد.
سرمایههای کلیدی ایران درفردای انقلاب:
-اقتصاد آمادهٴ جهش، دومین تولیدکننده نفت اوپک با ذخائر عظیم نفت و گاز (حجم ذخایر گاز طبیعی شناسایی شده ایران در آغاز سال 1385 حدود 6/26 تریلیون متر برآورد شد که این میزان معادل 17% کل ذخایر جهان و 7/47% از ذخایر منطقه خاورمیانه است) و دیگر معادن وگنجینههای گرانبهای زیرزمینی.
- سرزمینهای بارور و گسترده فلات ایرانزمین، واقع درمنطقهٴ معتدله شمالی بامنابع غنی آب و نیروی انسانی..
- نیرومندترین کشور خاورمیانه بهلحاظ وسعت، جمعیت و موقعیت سوقالجیشی (استراتژیکی).
- جامعه جوان با نیروی بالنده و خلاق جوانان پرشور (60تا 65 درصد جمعیت کشور زیر 30سال است).
-سنت متمدنانه همزیستی مسالمتآمیز با همهٴ همسایگان و تمامی کشورها و ملتها
- همدلی و اتفاق کم نظیر ملی بین اقشارمختلف مردم در جریان انقلاب و پس از آن.
-حضورمیلیونی زنان درعرصه سیاسی و اجتماعی بهمثابه برگ زرین انقلاب ایران با سابقه پیشگامی یک صد ساله درکل منطقه بهمثابه ”نیروی بالندهٴ تغییر ”
-فرهنگ متمدنانهٴ ایرانی برخوردار ازسنت افتخارآمیز ”کورش کبیر ”وآمیزة شکوهمندی از باورها و ارزشهای اسلام مردمی.
-وجود نیرو وتشکیلات انقلابی با سابقه مبارزاتی قهرمانانه با دیکتاتوری شاه و داشتن مترقیترین پلاتفرم ارائه شده در برنامه کاندیداتوری ریاستجمهوری مسعود رجوی و در برنامه حداقل انتظارات از جمهوری اسلامی، بهمثابه تضمین و پشتوانهٴ پیشرفت انقلاب.
نقشه مسیر خمینی و ولایت فقیه برای ایران
- «اقتصاد مال خراست!…»
- «ما انقلاب نکردیم که خربزه ارزان شود».
- «از تساوی حقوق (زن و مرد) اظهار تنفر کنید».
-دانشگاه به چه درد میخورد؟ دانشگاه شماها را بیرون داده است... هر فسادی بوده است، اول از دانشگاهها بوده است.
- «اگر ما از اول… قلم تمام مطبوعات مزدور را شکسته بودیم... رؤسای آنها را به محاکمه کشیده.. و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم.. این زحمتها پیش نمیآمد... اگر ما انقلابی بودیم، تمام احزاب را ممنوع میکردیم.. و یک حزب؛ حزبالله؛ حزب مستضعفین تشکیل میدادیم...»
- ما خلیفه میخواهیم که دست ببرد، حد بزند وو…
- جنگ جنگ تا پیروزی و تا فتح قدس، صلح دفن اسلام است، تا یک خانه در تهران باقی است به جنگ ادامه میدهیم…
ایران 38سال پس از حاکمیت آخوندها (تنها یک نیم نگاه)
در اینجا تنها به نیم نگاه به پارهیی از آمارهای اعلام شده توسط مقامات و رسانههای خود رژیم اکتفا میکنیم:
-تعطیلی ونیمه فعال شدن واحدهای تولیدصنعتی که رقم تعطیل شدهها را برخی تا 50 و 60 درصد واحدهای تولیدی ذکرکردهاند. ورشکستگی کارخانهها و اخراج و بیکار شدن کارگران، منفیشدن نرخ رشد بخش صنعت و معدن و رسیدن تولید به سطح حدود 30 درصد ظرفیت.
-تعطیلی 70درصد از ظرفیت کارخانههای نساجی کشور، در حالی که ایران بازار صادرات انواع منسوجات را در سطح منطقه در دست داشت.
- در حالی که ایران طی چندین سال رتبه نخست تولید سیمان را در اختیار داشت، اکنون با شکستن رکورد بیشترین میزان کاهش سالیانه تولید سیمان در طول 80سال، جایگاه خود را از دست داد، رتبه تولید سیمان از رتبه 4 در سال 2012 به رتبه 9 در سال 2015 سقوط کرد و ایران در افت تولید سیمان در جهان اول شد.
- تعطیلی کارخانه ارج بهمثابه یک مجموعه تولیدی، بهعنوان شاخص بارز رکود و ورشکستگی اوضاع اقتصادی کشور شناخته شد. این کارخانه طی نیم قرن محصولاتش در خانههای ایرانیان حضور و اعتبارداشت و به آنان رضایت خاطر میداد.
-کشاورزی: افت سال به سال تولیدات کشاورزی از جمله محصولاتی که طی روزگاران دراز، ایران رتبه نخست را در تولید آن داشت و اکنون بسیاری از کشورهایی که از نظر منابع در جایگاه پایین تری قرار داشتند از ایران سبقت گرفتند.
25 تا 30 درصد افت تولید برنج، همچنین افت تولید گندم که هردو از محصولات استراتژیک کشور محسوب میشوند، افت 20 درصدی تولید و صادرات پسته که همیشه ایران مقام اول را داشت. افت 10 درصدی تولید خرما و سقوط رتبه در تولید و صادرات هندوانه و انگوروو...
به گفته وزیربه اصطلاح جهادکشاورزی رژیم، اکنون با 25درصد افت محصولات کشاورزی نسبت به 10سال پیش مواجهیم.
- ویرانی فاجعهبار زیستبوم ایران و بخش مهمی از میراث طبیعی چندهزار ساله کشور در تهدید نابودی کامل است. سرمایه آبی کشور در حال نابودی است. سطح آب سدها به کمتر از سی درصد رسیده و300دشت در تشنگی میسوزد.
- تراز تجارت: منفی شدن تراز تجاری با افزایش ٢٥ درصدی واردات در حالی که طی همین دوره مالی صادرات کشور فقط ۱۹ درصد افزایش یافته است ورقم بالای واردات را هم کالاهای مصرفی تشکیل میدهد که به ورشکستگی کامل تولید کنندگان داخلی از جمله در صنعت نساجی و کفش و چرم منتهی شده است.
- خط فقر: فقر سال به سال افراد بیشتری را به زیر کشیده است. درآمارهای متناقض مقامات و ارگانهای رژیم در مورد خط فقر، پارهیی بیش از 50 درصد جامعه را در زیر خط فقر خشن اعلام کردهاند و برخی این رقم را به 40 درصد کاهش دادهاند. بر اساس همین آمارها، 60درصد از درآمد کشور در اختیار 20 درصد از جمعیت قرار دارد که شکاف عمیق طبقاتی را نشان میدهد.
مطابق آمار اعلام شده دیگر، با احتساب جمعیت 77 میلیوننفری ایران در پایان سال 93، بیش از 30 میلیوننفر از مردم ایران به زیر خط فقر رفتهاند و دولت نیز برنامه مشخصی برای توقف و کاهش این تعداد فقیر را ندارد.
نگاهی به بیلان یک سرقت بزرگ:
خمینی با برگهای سیمین و زرین انقلاب ایران چه کرد؟!
انقلاب 22بهمن با شرکت یکپارچهٴ ملت ایران، باشکوه و کمنظیر بود. آنهایی که آن زمان حضور داشتند بهخاطردارند که در آن روزهای زیبا چگونه مردم مثل خواهر و برادرتنی با هم دوست و همدل بودند، دربسیاری از مناطق درب خانهها به روی همه باز بود. آخر ستم دیرین بهگور سپرده شده و بهار دلپذیر آزادی شکفته بود. این اتحاد و اتفاق شگفت که شاید تنها نمونه مشابهش در انقلاب کبیر فرانسه بود، برگ سیمین و سرمایه بینظیری بود که میتوانست طی یک دهه، ایران را در زمره کشوری پیشرفته و نمونه به الگوی خلقهای منطقه و جهان تبدیل کند. اما خمینی این نیروی آزاد شده وعظیم را با برافروختن تنور جنگ ضدمیهنی ایران – عراق به تنور جنگ ریخت و قریب ۱.۵ میلیون کشته و زخمی و مسیر رشد و توسعه کشور توسط نیروهای آزاد شده در انقلاب را به بنبست کشاند. از سوی دیگر 120هزار ازآگاهترین و بالندهترین جوانان انقلابی مجاهد و مبارز را هم شکنجه کرد و کشت و 30هزار زندانی بیدفاع را قتلعام کرد.
انقلاب در میان دیگر زیبائیهایش یک برگ زرین هم داشت، کدام برگ؟! برگ حضور میلیونی و بینظیر زنان ایران و نقش آفرینی برجستهٴ آنان درفراگیرشدن و پیروزی انقلاب. چیزی که هرگز درهیچیک از انقلابهای جهان بدینگونه سابقه نداشته است. همین زنان آزاده بودندکه در روز 17شهریور57 (4ماه قبل از پیروزی انقلاب)، در تظاهرات معروف میدان ژاله (میدان شهدا) علیه شاه که به کشتار صدها نفر توسط ارتش شاه منتهی شد، جسورانه شرکت کردند و شهدایی تقدیم نمودند. نقش بارز آنان در انقلاب تا آنجا بود که حتی شخص خمینی هم ناگزیر شد اذعان کندکه بله «زنان در صفوف مقدم این نهضت بودند». اما فراموش نکنیم که به گفته خانم مریم رجوی: «استبداد مذهبی که خمینی مظهر آن است، سراپا بر تبعیض جنسی بنا شده وتبعیض جنسی جانمایهٴ ایدئولوژیکی رژیم ولایتفقیه است و نیروهای حافظ نظام آخوندی از این تبعیض و زنستیزی انگیزه میگیرند. رژیم خمینی با توسل به رذیلانهترین شکل سرکوب زنان، مردان را نیز منکوب و دیکتاتوری خود را اعمال میکند».
وحالا ببینید و قضاوت کنید که خمینی و آخوندهای بازماندهٴ او، با چه شتاب و چه هیستری قساوتباری از زنستیزی براین برگ زرین چنگ و ناخن کشیدند تا آن را اسیرکرده از صحنه خارج کنند و به عمق خانهها بکشانند تا بقول آخوند محمد یزدی رئیس سابق خبرگان آخوندی، درنقش بردهٴ مردان به تمکین آنان پرداخته و خلیفهٴ ارتجاع هم بتواند با خاطر آسوده، میخ حاکمیت ارتجاعی خود را در جامعه پیشرفته ایران، که زنان نیروی پیشرو و تضمین دموکراسی و آزادی آن هستند بکوبد. این فصل خود بخش مهمی را در برمیگیرد که درگنجایش این یادداشت نیست.
آنگاه تنور جنگ ضدمیهنی را همچنان که اشاره کردیم برافروخت و قریب ۱.۵ میلیون سرمایه انسانی کشور را در آن قربانی کرد و به گفته رفسنجانی هزار میلیارد دلار و به عبارتی به اندازه تمامی درآمد نفتی ایران خسارت را سبب شد و باز به گفته خودشان کشور را نیم قرن به عقب راند. این تازه شمهای از بارزترین وجوه است که هر کدام موضوع یک کتاب جدا گانه است والبته چیزی نیست که از انظار مردم ایران و ناظران بینالمللی پوشیده مانده باشد. راستی پیامی که تنها از مطالعه همین سطور محدود میتوان گرفت، آیا جیزی جز ضرورت و حتمیت سرنگونی این رژیم سفاک و برخاستن برای تحقق این امرمبرم ملی و میهنی است؟!
حالا با یک نیم نگاه ببینیم چه بود؟ و چه شد؟
با به قدرت رسیدن خمینی، غول ارتجاع مذهبی که درسالهای گذشته بر اثر نفوذ وموقعیت مجاهدین در صدر نیروهای مسلمان مخالف شاه، در شیشه بود، از شیشه بیرون آمد. خمینی همزمان قدرت مذهبی و قدرت سیاسی را در چنگ داشت و قدرت و نفوذ ناشی از مشروعیت یک انقلاب هم برآن افزوده شده بود. در چنین موقعیتی، ماهیت ارتجاعی و قرونوسطایی خمینی بهصورت انحصارطلبی و دیکتاتوری مذهبی و سرکوب ارتجاعی به گونهٴ سونامی فوران کرد. تنها یک هفته پس از انقلاب با شکوه اما سقط جنین شده 22بهمن، خمینی سرکوب آزادیها را از 2محورآغاز کرد. درسطح جامعه، نخستن هدف تهاجمش زنان بودند. و در محور سیاسی، سرکوب گروههای سیاسی و در صدر آنها مجاهدین خلق را هدف قرار داد. اندکی بعد به کردستان لشکرکشی کرد و سرکوب مردم کردستان و دیگر ملیتهای تحت ستم را هدفگیری کرد و بالاخره برای شکستن قلمها به مطبوعات یورش برد. توطئه علیه دانشگاهها و سرکوب شوراهای مردمی در کارخانهها و ادارهها، از جمله دیگر طرحهای رژیم خمینی بود که یکی پس از دیگری به اجرا در آورد.
سرمایههای کلیدی ایران درفردای انقلاب:
-اقتصاد آمادهٴ جهش، دومین تولیدکننده نفت اوپک با ذخائر عظیم نفت و گاز (حجم ذخایر گاز طبیعی شناسایی شده ایران در آغاز سال 1385 حدود 6/26 تریلیون متر برآورد شد که این میزان معادل 17% کل ذخایر جهان و 7/47% از ذخایر منطقه خاورمیانه است) و دیگر معادن وگنجینههای گرانبهای زیرزمینی.
- سرزمینهای بارور و گسترده فلات ایرانزمین، واقع درمنطقهٴ معتدله شمالی بامنابع غنی آب و نیروی انسانی..
- نیرومندترین کشور خاورمیانه بهلحاظ وسعت، جمعیت و موقعیت سوقالجیشی (استراتژیکی).
- جامعه جوان با نیروی بالنده و خلاق جوانان پرشور (60تا 65 درصد جمعیت کشور زیر 30سال است).
-سنت متمدنانه همزیستی مسالمتآمیز با همهٴ همسایگان و تمامی کشورها و ملتها
- همدلی و اتفاق کم نظیر ملی بین اقشارمختلف مردم در جریان انقلاب و پس از آن.
-حضورمیلیونی زنان درعرصه سیاسی و اجتماعی بهمثابه برگ زرین انقلاب ایران با سابقه پیشگامی یک صد ساله درکل منطقه بهمثابه ”نیروی بالندهٴ تغییر ”
-فرهنگ متمدنانهٴ ایرانی برخوردار ازسنت افتخارآمیز ”کورش کبیر ”وآمیزة شکوهمندی از باورها و ارزشهای اسلام مردمی.
-وجود نیرو وتشکیلات انقلابی با سابقه مبارزاتی قهرمانانه با دیکتاتوری شاه و داشتن مترقیترین پلاتفرم ارائه شده در برنامه کاندیداتوری ریاستجمهوری مسعود رجوی و در برنامه حداقل انتظارات از جمهوری اسلامی، بهمثابه تضمین و پشتوانهٴ پیشرفت انقلاب.
نقشه مسیر خمینی و ولایت فقیه برای ایران
- «اقتصاد مال خراست!…»
- «ما انقلاب نکردیم که خربزه ارزان شود».
- «از تساوی حقوق (زن و مرد) اظهار تنفر کنید».
-دانشگاه به چه درد میخورد؟ دانشگاه شماها را بیرون داده است... هر فسادی بوده است، اول از دانشگاهها بوده است.
- «اگر ما از اول… قلم تمام مطبوعات مزدور را شکسته بودیم... رؤسای آنها را به محاکمه کشیده.. و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم.. این زحمتها پیش نمیآمد... اگر ما انقلابی بودیم، تمام احزاب را ممنوع میکردیم.. و یک حزب؛ حزبالله؛ حزب مستضعفین تشکیل میدادیم...»
- ما خلیفه میخواهیم که دست ببرد، حد بزند وو…
- جنگ جنگ تا پیروزی و تا فتح قدس، صلح دفن اسلام است، تا یک خانه در تهران باقی است به جنگ ادامه میدهیم…
ایران 38سال پس از حاکمیت آخوندها (تنها یک نیم نگاه)
در اینجا تنها به نیم نگاه به پارهیی از آمارهای اعلام شده توسط مقامات و رسانههای خود رژیم اکتفا میکنیم:
-تعطیلی ونیمه فعال شدن واحدهای تولیدصنعتی که رقم تعطیل شدهها را برخی تا 50 و 60 درصد واحدهای تولیدی ذکرکردهاند. ورشکستگی کارخانهها و اخراج و بیکار شدن کارگران، منفیشدن نرخ رشد بخش صنعت و معدن و رسیدن تولید به سطح حدود 30 درصد ظرفیت.
-تعطیلی 70درصد از ظرفیت کارخانههای نساجی کشور، در حالی که ایران بازار صادرات انواع منسوجات را در سطح منطقه در دست داشت.
- در حالی که ایران طی چندین سال رتبه نخست تولید سیمان را در اختیار داشت، اکنون با شکستن رکورد بیشترین میزان کاهش سالیانه تولید سیمان در طول 80سال، جایگاه خود را از دست داد، رتبه تولید سیمان از رتبه 4 در سال 2012 به رتبه 9 در سال 2015 سقوط کرد و ایران در افت تولید سیمان در جهان اول شد.
- تعطیلی کارخانه ارج بهمثابه یک مجموعه تولیدی، بهعنوان شاخص بارز رکود و ورشکستگی اوضاع اقتصادی کشور شناخته شد. این کارخانه طی نیم قرن محصولاتش در خانههای ایرانیان حضور و اعتبارداشت و به آنان رضایت خاطر میداد.
-کشاورزی: افت سال به سال تولیدات کشاورزی از جمله محصولاتی که طی روزگاران دراز، ایران رتبه نخست را در تولید آن داشت و اکنون بسیاری از کشورهایی که از نظر منابع در جایگاه پایین تری قرار داشتند از ایران سبقت گرفتند.
25 تا 30 درصد افت تولید برنج، همچنین افت تولید گندم که هردو از محصولات استراتژیک کشور محسوب میشوند، افت 20 درصدی تولید و صادرات پسته که همیشه ایران مقام اول را داشت. افت 10 درصدی تولید خرما و سقوط رتبه در تولید و صادرات هندوانه و انگوروو...
به گفته وزیربه اصطلاح جهادکشاورزی رژیم، اکنون با 25درصد افت محصولات کشاورزی نسبت به 10سال پیش مواجهیم.
- ویرانی فاجعهبار زیستبوم ایران و بخش مهمی از میراث طبیعی چندهزار ساله کشور در تهدید نابودی کامل است. سرمایه آبی کشور در حال نابودی است. سطح آب سدها به کمتر از سی درصد رسیده و300دشت در تشنگی میسوزد.
- تراز تجارت: منفی شدن تراز تجاری با افزایش ٢٥ درصدی واردات در حالی که طی همین دوره مالی صادرات کشور فقط ۱۹ درصد افزایش یافته است ورقم بالای واردات را هم کالاهای مصرفی تشکیل میدهد که به ورشکستگی کامل تولید کنندگان داخلی از جمله در صنعت نساجی و کفش و چرم منتهی شده است.
- خط فقر: فقر سال به سال افراد بیشتری را به زیر کشیده است. درآمارهای متناقض مقامات و ارگانهای رژیم در مورد خط فقر، پارهیی بیش از 50 درصد جامعه را در زیر خط فقر خشن اعلام کردهاند و برخی این رقم را به 40 درصد کاهش دادهاند. بر اساس همین آمارها، 60درصد از درآمد کشور در اختیار 20 درصد از جمعیت قرار دارد که شکاف عمیق طبقاتی را نشان میدهد.
مطابق آمار اعلام شده دیگر، با احتساب جمعیت 77 میلیوننفری ایران در پایان سال 93، بیش از 30 میلیوننفر از مردم ایران به زیر خط فقر رفتهاند و دولت نیز برنامه مشخصی برای توقف و کاهش این تعداد فقیر را ندارد.
نگاهی به بیلان یک سرقت بزرگ:
خمینی با برگهای سیمین و زرین انقلاب ایران چه کرد؟!
انقلاب 22بهمن با شرکت یکپارچهٴ ملت ایران، باشکوه و کمنظیر بود. آنهایی که آن زمان حضور داشتند بهخاطردارند که در آن روزهای زیبا چگونه مردم مثل خواهر و برادرتنی با هم دوست و همدل بودند، دربسیاری از مناطق درب خانهها به روی همه باز بود. آخر ستم دیرین بهگور سپرده شده و بهار دلپذیر آزادی شکفته بود. این اتحاد و اتفاق شگفت که شاید تنها نمونه مشابهش در انقلاب کبیر فرانسه بود، برگ سیمین و سرمایه بینظیری بود که میتوانست طی یک دهه، ایران را در زمره کشوری پیشرفته و نمونه به الگوی خلقهای منطقه و جهان تبدیل کند. اما خمینی این نیروی آزاد شده وعظیم را با برافروختن تنور جنگ ضدمیهنی ایران – عراق به تنور جنگ ریخت و قریب ۱.۵ میلیون کشته و زخمی و مسیر رشد و توسعه کشور توسط نیروهای آزاد شده در انقلاب را به بنبست کشاند. از سوی دیگر 120هزار ازآگاهترین و بالندهترین جوانان انقلابی مجاهد و مبارز را هم شکنجه کرد و کشت و 30هزار زندانی بیدفاع را قتلعام کرد.
انقلاب در میان دیگر زیبائیهایش یک برگ زرین هم داشت، کدام برگ؟! برگ حضور میلیونی و بینظیر زنان ایران و نقش آفرینی برجستهٴ آنان درفراگیرشدن و پیروزی انقلاب. چیزی که هرگز درهیچیک از انقلابهای جهان بدینگونه سابقه نداشته است. همین زنان آزاده بودندکه در روز 17شهریور57 (4ماه قبل از پیروزی انقلاب)، در تظاهرات معروف میدان ژاله (میدان شهدا) علیه شاه که به کشتار صدها نفر توسط ارتش شاه منتهی شد، جسورانه شرکت کردند و شهدایی تقدیم نمودند. نقش بارز آنان در انقلاب تا آنجا بود که حتی شخص خمینی هم ناگزیر شد اذعان کندکه بله «زنان در صفوف مقدم این نهضت بودند». اما فراموش نکنیم که به گفته خانم مریم رجوی: «استبداد مذهبی که خمینی مظهر آن است، سراپا بر تبعیض جنسی بنا شده وتبعیض جنسی جانمایهٴ ایدئولوژیکی رژیم ولایتفقیه است و نیروهای حافظ نظام آخوندی از این تبعیض و زنستیزی انگیزه میگیرند. رژیم خمینی با توسل به رذیلانهترین شکل سرکوب زنان، مردان را نیز منکوب و دیکتاتوری خود را اعمال میکند».
وحالا ببینید و قضاوت کنید که خمینی و آخوندهای بازماندهٴ او، با چه شتاب و چه هیستری قساوتباری از زنستیزی براین برگ زرین چنگ و ناخن کشیدند تا آن را اسیرکرده از صحنه خارج کنند و به عمق خانهها بکشانند تا بقول آخوند محمد یزدی رئیس سابق خبرگان آخوندی، درنقش بردهٴ مردان به تمکین آنان پرداخته و خلیفهٴ ارتجاع هم بتواند با خاطر آسوده، میخ حاکمیت ارتجاعی خود را در جامعه پیشرفته ایران، که زنان نیروی پیشرو و تضمین دموکراسی و آزادی آن هستند بکوبد. این فصل خود بخش مهمی را در برمیگیرد که درگنجایش این یادداشت نیست.
آنگاه تنور جنگ ضدمیهنی را همچنان که اشاره کردیم برافروخت و قریب ۱.۵ میلیون سرمایه انسانی کشور را در آن قربانی کرد و به گفته رفسنجانی هزار میلیارد دلار و به عبارتی به اندازه تمامی درآمد نفتی ایران خسارت را سبب شد و باز به گفته خودشان کشور را نیم قرن به عقب راند. این تازه شمهای از بارزترین وجوه است که هر کدام موضوع یک کتاب جدا گانه است والبته چیزی نیست که از انظار مردم ایران و ناظران بینالمللی پوشیده مانده باشد. راستی پیامی که تنها از مطالعه همین سطور محدود میتوان گرفت، آیا جیزی جز ضرورت و حتمیت سرنگونی این رژیم سفاک و برخاستن برای تحقق این امرمبرم ملی و میهنی است؟!