با نزدیک شدن زمان برگزاری نمایش انتخابات، بحران درونی رژیم اوجی کمسابقه یافته و جنگ و جدل میان دو باند رقیب بهصورت روزمره در آمده که در آن طرفین از هیچ توهین و خوار کردنی علیه یکدیگر فروگذار نمیکنند.
پس از چند دور رفت و برگشت دشنامهای معمول، روز جمعه، دوباره نوبت گماشتههای خامنهای بود که در نمایشهای جمعهٴ شهرهای مختلف کشور به حسن روحانی بهخاطر دهن به دهن شدن با ولیفقیه حمله کرده و به او در مورد عواقب این کار هشدار بدهند. چرا که چند روز پیش، روحانی لاف و گزاف خامنهای در مورد آتش زدن برجام را (1)، با یادآوری منقل خامنهای به باد استهزا گرفته بود (2)، و روز شنبه 14اسفند روحانی این بار تفکر ارتجاعی ولیفقیه در مورد زنان را مورد تمسخر قرار داد.
جالب آن که این آتشباری متقابل و وقفهناپذیر در حالی است که هر دو باند بهشدت نگران هستند که این جنگ درونی و شقه و شکاف حاصل از آن در رأس رژیم (که خودشان با عبارت دوقطبی شدن از آن یاد میکنند) انفجار اجتماعی و قیام را کلید بزند. جالب است که گماشتههای خامنهای در نمایشهای جمعه، ضمن حمله به روحانی، بر آرامش و پرهیز از تفرقه در صفوف نظام هشدار دادند. (3)
واقعیت این است که این جنگ بیپایان و نظام برباد ده، محصول جبری تضاد آشتیناپذیر و حاد عموم مردم ایران با حاکمیت آخوندی است و دو باند ارتجاع حاکم را یارای گریز از سیطرهٴ این قانونمندی متقن سیاسی و اجتماعی نیست. برای سادهتر شدن فهم این قانونمندی، میتوان آن را با منفوریت اجتماعی رژیم بیان کرد. این منفوریت در واقع دینامیسم و انگیزهٴ تاختن آنها به همدیگر است؛ زیرا هر دو باند حاکم، بهخصوص در آستانهٴ نمایش انتخابات، بهطور مبتذل و مضحکی تلاش میکنند با مورد حمله قرار دادن تفکر، مشی و عملکرد باند رقیب، حساب خود را از تمامیت رژیم جدا کنند و خود را مبرا جلوه دهند.
از جمله آخوند روحانی طی سخنرانی روز شنبه (14اسفند) با گرفتن ژست اپوزیسیون و قیافة طرفداری از حقوق زنان گفت: «آن دوران دیگر سپری شد که زن فقط آشپزی و بچهداری کند… نمیشود وظایف زنان را به درون خانه منحصر کرد»، روحانی سپس شخص خامنهای را در رابطه با اندیشهٴ ارتجاعیاش در مورد زنان، آماج طعنه قرار داد و افزود: «آنها باید از آن حالت سنتی چند قرن پیش خارج بشوند، خارج هم نشوند زنان قدرتمند ما بهزور آنها را خارج میکنند». روشن است که اشارهٴ او به خامنهای است که بارها راجع به زنان و اینکه شغل اصلی زنان، خانهداری و بچهداری است، صحبت کرده است، (4) اما روحانی به روی نامبارک نمیآورد که خود او نیز در ابلاغ «سیاستهای کلی خانواده» (7آذر 95) به نهادهای اجرایی کشور و در ماده یک آن تصریح کرده بود: «ایجاد جامعهیی خانواده محور و تقویت و تحکیم خانواده و کارکردهای اصلی آن بر پایه الگوی اسلامی خانواده بهعنوان مرکز نشو و نما و تربیت اسلامی فرزند و کانون آرامش بخش». اگر لفافة فریبکارانهٴ بهکار رفته در این عبارت را کنار بزنیم، مفهوم آن دقیقاً این است که جای مناسب زنان، چهاردیواری خانه و شغل مناسب برای آنان، بچهداری و خانهداری است. حقاً از آخوند روحانی که از همین رژیم برآمده و از تفکر پوسیده خمینی روییده، جز این انتظاری نیست؛ اما او میخواهد سوار موج نفرت اجتماعی از رژیم ولایتفقیه شود و با طعنه و تمسخر خامنهای برای خود مقبولیت خریداری کند.
روحانی همچنین در همین سخنرانی، با لفاظی از نقش زنان در ورزش تقدیر و تمجید بسیار کرد، اما به روی خود نیاورد که تاکنون حتی در مورد مخالفت با ممنوعیت نفرت انگیز حضور زنان در ورزشگاهها، کلمهٰیی بر زبان نرانده است.
موارد اپوزیسیون نمایی فریبکارانهٴ آخوند روحانی به این چند نمونه محدود نمیشود؛ او به کرات با خرمرد رندی کوشیده است سوار موج نفرت اجتماعی از رژیم شود و خود را تافتهیی جدا بافته از آخوندهای حاکم جلوه دهد؛ گویا که مردم ایران نمیدانند که او از ابتدای این حکومت، در کنار رفسنجانی پیوسته بالاترین مناصب امنیتی را داشته و از جمله به مدت 16سال بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت، از سیاستگذاران اصلی سرکوب و اختناق و اعدام و کشتار بوده است؛ کما اینکه بهرغم همهٴ اپوزیسیون نماییهای فریبکارانه نه تنها در مخالفت با اعدام که شمار آنها در دورهٴ ریاست وی به بیش از 3هزار رسیده، کلمهیی به زبان نرانده، بلکه آن را بهعنوان «حکم الهی یا حکم قانون» مورد تأیید و تقدیس قرار داده است.
جالب است که شخص خامنهای که تمام جنایتها و چپاولگریهای این 28سال با دستور مستقیم یا زیر نظر خود او صورت گرفته، عیناً و بهوفور از همین شگرد دجالگرانهٴ اپوزیسیون نمایی استفاده میکند و خود را مخالف جنایتها و چپاولگریهای رژیم جلوه میدهد. مهرهها و رسانههای باند او نیز بهخصوص در زمینه مستضعفپناهی و تاختن به «اشرافیگری» و علیه چپاولهای هزار میلیاردی چنان میگویند و مینویسند که اگر کسی آنها را نشناسد، گمان میبرد که گردی از دنیاپرستی به روی آنان ننشسته است (5)
در جلسه علنی مجلس ارتجاع در روز شنبه (14اسفند) علی لاریجانی در پاسخ به حملات شماری از سردمداران تشکل باند خامنهای موسوم به «جمنا» به دزدیها و غارتگریهای آنها اشاره کرد و آنها که مجلس ارتجاع را بهخاطر تصویب مادهیی برای افزایش 60درصدی حقوق مدیران و رساندن آن به ماهیانه 24میلیون تومان زیر ضرب گرفته بودند، تهدید کرد که پتهٴ آنها را روی آب خواهد انداخت (6)
در هر حال، نتیجه و محصول این جنگ خانگی، تخریب پایههای نظام است و استبداد مذهبی حاکم در آخرین مراحل حیات خود، اگر هم از آتشفشان قیام جان سالم بهدر ببرد، از نمایش انتخابات بسا ضعیفتر و فرسودهتر از پیش بیرون خواهد آمد.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ خامنهای در دیدار با مقامات نظام ـ 25خرداد 95: «اگر آنها توافق (برجام) را پاره کنند، ما آن را آتش خواهیم زد»
2 ـ روحانی در «همایش سراسری مجریان انتخابات» 7اسفند 95: «برخی فکر میکردند منقلی هست و میتوانند قطعنامهها را در آتش بیندازند!».
3 ـ آخوند احمد خاتمی در نمایش جمعهٴ تهران 13اسفند 95: «نباید فضای انتخابات در کشور فضای عقدهگشایی نسبت به ارزشهای اسلامی باشد، هیچ کس نه کاندیداها و نه هوادارانشان به بهانه نطقهای انتخاباتی حق جفا به نظام اسلامی را ندارند، نباید خدمات 38ساله انقلاب اسلامی ایران را زیر سؤال ببرند… فضای انتخاباتی نباید فضای تفرقه باشد، کاندیداها و هواداران آنها، نانشان را در فضای تفرقه نبینند…».
4 ـ خامنهای در دیدار با گروهی از زنان به تاریخ 30فروردین 93 گفت: «این چه افتخاری است برای زن، که کاری را انجام بدهد که مردانه است؟ … امنیّت زن در محیط خانواده؛ فرصت زن در محیط خانواده و خانهداری (است) … زن در خانه مایهٴ آرامش است؛ مایهٴ آرامش مرد، و مایهٴ آرامش فرزندان؛ دختر و پسر. اگر خود زن برخوردار از آرامش روانی و روحی نباشد، نمیتواند این آرامش را به خانواده بدهد».
5 ـ روزنامه جوان ارگان سازمان بسیج سپاه پاسداران (14اسفند) تحت عنوان: «بیماری مهلک «اشرافیت دولتی» مینویسد: «شکلگیری آفتی به نام «اشرافیت دولتی» که شاید یکی از بزرگترین آسیبهای جامعه امروز ما را رقم زده است، نشانههایی دارد که از جمله آن «جدا شدن مسئولان از عامه مردم»، «پیگیری خواستههای طبقه خاص و ممتاز»، «بیتوجهی به اقشار محروم و مستضعف»، «افتادن در ورطهٴ مسابقه کسب ثروت» و نهایتاً «سبک زندگی تجملی، اشرافی و به دور از مردم مستضعف» برخی از علائم این بیماری است. عجیب نیست که در سالهای اخیر بیشتر مدیران مناطق شمال تهران و بعضاً ویلانشینی در اطراف تهران را برای سکونت گزیدهاند، همزمان با مسئولیت دولتی، از ثروتاندوزی در کسب و کارهای شخصی دست نکشیدهاند و فرصتهای ویژهیی (!) برای آقازادههای خود فراهم آوردهاند…».
6 ـ علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع ـ 14اسفند: «بعضی از این آقایانی که این حرفها را زدند اینها خودشان سابقه در مجلس دارند و (سند) دریافتهایشان از مجلس هم وجود دارد! آنقدر جا نماز آب نکشند؛ من میدانم چه جوری بودند، حالا من بیشتر از این نمیخواهم صحبت کنم… باشد بعداً میگویم».
پس از چند دور رفت و برگشت دشنامهای معمول، روز جمعه، دوباره نوبت گماشتههای خامنهای بود که در نمایشهای جمعهٴ شهرهای مختلف کشور به حسن روحانی بهخاطر دهن به دهن شدن با ولیفقیه حمله کرده و به او در مورد عواقب این کار هشدار بدهند. چرا که چند روز پیش، روحانی لاف و گزاف خامنهای در مورد آتش زدن برجام را (1)، با یادآوری منقل خامنهای به باد استهزا گرفته بود (2)، و روز شنبه 14اسفند روحانی این بار تفکر ارتجاعی ولیفقیه در مورد زنان را مورد تمسخر قرار داد.
جالب آن که این آتشباری متقابل و وقفهناپذیر در حالی است که هر دو باند بهشدت نگران هستند که این جنگ درونی و شقه و شکاف حاصل از آن در رأس رژیم (که خودشان با عبارت دوقطبی شدن از آن یاد میکنند) انفجار اجتماعی و قیام را کلید بزند. جالب است که گماشتههای خامنهای در نمایشهای جمعه، ضمن حمله به روحانی، بر آرامش و پرهیز از تفرقه در صفوف نظام هشدار دادند. (3)
واقعیت این است که این جنگ بیپایان و نظام برباد ده، محصول جبری تضاد آشتیناپذیر و حاد عموم مردم ایران با حاکمیت آخوندی است و دو باند ارتجاع حاکم را یارای گریز از سیطرهٴ این قانونمندی متقن سیاسی و اجتماعی نیست. برای سادهتر شدن فهم این قانونمندی، میتوان آن را با منفوریت اجتماعی رژیم بیان کرد. این منفوریت در واقع دینامیسم و انگیزهٴ تاختن آنها به همدیگر است؛ زیرا هر دو باند حاکم، بهخصوص در آستانهٴ نمایش انتخابات، بهطور مبتذل و مضحکی تلاش میکنند با مورد حمله قرار دادن تفکر، مشی و عملکرد باند رقیب، حساب خود را از تمامیت رژیم جدا کنند و خود را مبرا جلوه دهند.
از جمله آخوند روحانی طی سخنرانی روز شنبه (14اسفند) با گرفتن ژست اپوزیسیون و قیافة طرفداری از حقوق زنان گفت: «آن دوران دیگر سپری شد که زن فقط آشپزی و بچهداری کند… نمیشود وظایف زنان را به درون خانه منحصر کرد»، روحانی سپس شخص خامنهای را در رابطه با اندیشهٴ ارتجاعیاش در مورد زنان، آماج طعنه قرار داد و افزود: «آنها باید از آن حالت سنتی چند قرن پیش خارج بشوند، خارج هم نشوند زنان قدرتمند ما بهزور آنها را خارج میکنند». روشن است که اشارهٴ او به خامنهای است که بارها راجع به زنان و اینکه شغل اصلی زنان، خانهداری و بچهداری است، صحبت کرده است، (4) اما روحانی به روی نامبارک نمیآورد که خود او نیز در ابلاغ «سیاستهای کلی خانواده» (7آذر 95) به نهادهای اجرایی کشور و در ماده یک آن تصریح کرده بود: «ایجاد جامعهیی خانواده محور و تقویت و تحکیم خانواده و کارکردهای اصلی آن بر پایه الگوی اسلامی خانواده بهعنوان مرکز نشو و نما و تربیت اسلامی فرزند و کانون آرامش بخش». اگر لفافة فریبکارانهٴ بهکار رفته در این عبارت را کنار بزنیم، مفهوم آن دقیقاً این است که جای مناسب زنان، چهاردیواری خانه و شغل مناسب برای آنان، بچهداری و خانهداری است. حقاً از آخوند روحانی که از همین رژیم برآمده و از تفکر پوسیده خمینی روییده، جز این انتظاری نیست؛ اما او میخواهد سوار موج نفرت اجتماعی از رژیم ولایتفقیه شود و با طعنه و تمسخر خامنهای برای خود مقبولیت خریداری کند.
روحانی همچنین در همین سخنرانی، با لفاظی از نقش زنان در ورزش تقدیر و تمجید بسیار کرد، اما به روی خود نیاورد که تاکنون حتی در مورد مخالفت با ممنوعیت نفرت انگیز حضور زنان در ورزشگاهها، کلمهٰیی بر زبان نرانده است.
موارد اپوزیسیون نمایی فریبکارانهٴ آخوند روحانی به این چند نمونه محدود نمیشود؛ او به کرات با خرمرد رندی کوشیده است سوار موج نفرت اجتماعی از رژیم شود و خود را تافتهیی جدا بافته از آخوندهای حاکم جلوه دهد؛ گویا که مردم ایران نمیدانند که او از ابتدای این حکومت، در کنار رفسنجانی پیوسته بالاترین مناصب امنیتی را داشته و از جمله به مدت 16سال بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت، از سیاستگذاران اصلی سرکوب و اختناق و اعدام و کشتار بوده است؛ کما اینکه بهرغم همهٴ اپوزیسیون نماییهای فریبکارانه نه تنها در مخالفت با اعدام که شمار آنها در دورهٴ ریاست وی به بیش از 3هزار رسیده، کلمهیی به زبان نرانده، بلکه آن را بهعنوان «حکم الهی یا حکم قانون» مورد تأیید و تقدیس قرار داده است.
جالب است که شخص خامنهای که تمام جنایتها و چپاولگریهای این 28سال با دستور مستقیم یا زیر نظر خود او صورت گرفته، عیناً و بهوفور از همین شگرد دجالگرانهٴ اپوزیسیون نمایی استفاده میکند و خود را مخالف جنایتها و چپاولگریهای رژیم جلوه میدهد. مهرهها و رسانههای باند او نیز بهخصوص در زمینه مستضعفپناهی و تاختن به «اشرافیگری» و علیه چپاولهای هزار میلیاردی چنان میگویند و مینویسند که اگر کسی آنها را نشناسد، گمان میبرد که گردی از دنیاپرستی به روی آنان ننشسته است (5)
در جلسه علنی مجلس ارتجاع در روز شنبه (14اسفند) علی لاریجانی در پاسخ به حملات شماری از سردمداران تشکل باند خامنهای موسوم به «جمنا» به دزدیها و غارتگریهای آنها اشاره کرد و آنها که مجلس ارتجاع را بهخاطر تصویب مادهیی برای افزایش 60درصدی حقوق مدیران و رساندن آن به ماهیانه 24میلیون تومان زیر ضرب گرفته بودند، تهدید کرد که پتهٴ آنها را روی آب خواهد انداخت (6)
در هر حال، نتیجه و محصول این جنگ خانگی، تخریب پایههای نظام است و استبداد مذهبی حاکم در آخرین مراحل حیات خود، اگر هم از آتشفشان قیام جان سالم بهدر ببرد، از نمایش انتخابات بسا ضعیفتر و فرسودهتر از پیش بیرون خواهد آمد.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ خامنهای در دیدار با مقامات نظام ـ 25خرداد 95: «اگر آنها توافق (برجام) را پاره کنند، ما آن را آتش خواهیم زد»
2 ـ روحانی در «همایش سراسری مجریان انتخابات» 7اسفند 95: «برخی فکر میکردند منقلی هست و میتوانند قطعنامهها را در آتش بیندازند!».
3 ـ آخوند احمد خاتمی در نمایش جمعهٴ تهران 13اسفند 95: «نباید فضای انتخابات در کشور فضای عقدهگشایی نسبت به ارزشهای اسلامی باشد، هیچ کس نه کاندیداها و نه هوادارانشان به بهانه نطقهای انتخاباتی حق جفا به نظام اسلامی را ندارند، نباید خدمات 38ساله انقلاب اسلامی ایران را زیر سؤال ببرند… فضای انتخاباتی نباید فضای تفرقه باشد، کاندیداها و هواداران آنها، نانشان را در فضای تفرقه نبینند…».
4 ـ خامنهای در دیدار با گروهی از زنان به تاریخ 30فروردین 93 گفت: «این چه افتخاری است برای زن، که کاری را انجام بدهد که مردانه است؟ … امنیّت زن در محیط خانواده؛ فرصت زن در محیط خانواده و خانهداری (است) … زن در خانه مایهٴ آرامش است؛ مایهٴ آرامش مرد، و مایهٴ آرامش فرزندان؛ دختر و پسر. اگر خود زن برخوردار از آرامش روانی و روحی نباشد، نمیتواند این آرامش را به خانواده بدهد».
5 ـ روزنامه جوان ارگان سازمان بسیج سپاه پاسداران (14اسفند) تحت عنوان: «بیماری مهلک «اشرافیت دولتی» مینویسد: «شکلگیری آفتی به نام «اشرافیت دولتی» که شاید یکی از بزرگترین آسیبهای جامعه امروز ما را رقم زده است، نشانههایی دارد که از جمله آن «جدا شدن مسئولان از عامه مردم»، «پیگیری خواستههای طبقه خاص و ممتاز»، «بیتوجهی به اقشار محروم و مستضعف»، «افتادن در ورطهٴ مسابقه کسب ثروت» و نهایتاً «سبک زندگی تجملی، اشرافی و به دور از مردم مستضعف» برخی از علائم این بیماری است. عجیب نیست که در سالهای اخیر بیشتر مدیران مناطق شمال تهران و بعضاً ویلانشینی در اطراف تهران را برای سکونت گزیدهاند، همزمان با مسئولیت دولتی، از ثروتاندوزی در کسب و کارهای شخصی دست نکشیدهاند و فرصتهای ویژهیی (!) برای آقازادههای خود فراهم آوردهاند…».
6 ـ علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع ـ 14اسفند: «بعضی از این آقایانی که این حرفها را زدند اینها خودشان سابقه در مجلس دارند و (سند) دریافتهایشان از مجلس هم وجود دارد! آنقدر جا نماز آب نکشند؛ من میدانم چه جوری بودند، حالا من بیشتر از این نمیخواهم صحبت کنم… باشد بعداً میگویم».