درآستانه سال جدید، عیدی رژیم ضدمردمی آخوندی برای دستفروشان زحمتکش، فشار هرچه بیشتر برآنها است.
سرکوب این قشر زحتمکش تا جایی است که رسانههای حکومتی نیز در قالب اشک تمساح ریختن برای آنها و البته در هراس از عواقب اجتماعی آن برای رژیم، ناگزیر به درج گـزارشاتی در این زمینه شدهاند.
این رسانهها به موج جدیدی از فشار بر دستفروشان در روزهای اخیر و در آستانه سال جدید اشاره میکنند، که نیروهای سرکوب در بسیاری از شهرها علیه آنان به راه انداختهاند.
بهانه مزدوران رژیم برای سرکوب این مردم فقیر و زحتمکش سد معبر و ایجاد ازدحام در معابر است!.
واضح است که اغلب دستفروشان کارگران فصلی و حاشیه نشینان فقیری هستند که برای درآمد ناچیزی که حداقلهای معیشتیشان را تأمین کند، اقدام به دستفروشی میکنند و از محرومترین اقشار جامعه هستند.
پیش از این نیز مأموران سرکوبگر رژیم به بهانههای واهی، دستفروشان را در شهرهای فومن، اهواز، ارومیه، تبریز و... مورد یورشهای وحشیانه قرارداده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
کلیپهای این اقدام ضدمردمی و نفرتانگیز در رسانههای اجتماعی بهطور گسترده انتشار یافت.
یکی از جدیدترین حملات مأموران سرکوبگر به بساط دستفروشان حمله به آنان در خیابان ”برادران مظفر“ در حوالی چهارراه ولی عصر تهران است که در جریان آن چند نفر از آنان مجروح شدند.
در زمینه شدت درگیری مأموران سرکوب با دستفروشان در این منطقه، سایت حکومتی سلامت نیوز از قول تعدادی ازشاهدان صحنه مینویسد: ”پیش از ظهر بود که صدای دعوا و درگیری شنیدیم و وقتی بیرون را نگاه کردیم، دیدیم عده زیادی از دستفروشهای اطراف چهارراه ولیعصر به داخل خیابان ما هدایت شده بودند و درگیری بین آنها و نیروهای شهرداری و مأموران انتظامی بالا گرفته بود. تا چندین ساعت بعد که باران هم شروع شد، آنها با همان وضعیت در خیابان بودند“. (سلامت نیوز18اسفند 95)
این رسانه حکومتی در زمینه چگونگی فعالیت دستفروشان و شدت عمل نیروهای سرکوب رژیم با آنها مینویسد: ”حضور آنها طوری نیست که مانع تردد عادی مردم شود اما مثل اینکه با نزدیک شدن به شبهای آخر سال در هر صورت باید شاهد چنین درگیریهایی باشیم؛ البته به گفته خود دستفروشها و مردمی که در صحنه حضور داشتهاند، درگیری دیروز بهقدری شدید بوده که چند نفر از دستفروشها را راهی بیمارستان کرده است“.
در مقابل این برخورد ضدانسانی و ضدمردمی نیروهای سرکوب رژیم حرف یکی از این قشر محروم چنین است: ”به چه حقی ما را زدند؟ ما در این بیکاری و بدبختی میخواهیم پول ببریم سر سفره زن و بچهمان. از ایلام کوبیدهام، آمدهام که بعد از ماهها از شرمندگی زن و بچهام در بیایم و حداقل کامشان در عید شیرین باشد. آنوقت مأمورها من را میزنند. به چه حقی، دست روی من بلند کردند؟ اگر من شکایت کنم، کسی از من حمایت میکند؟“.
در زمینه وضعیت دستفروشان تهران خبرگزاری حکومتی ایلنا 25اسفند 95 مینویسد: ”راست میگویند آتیش زدند به مالشان. هم آتیش زدند به مالشان، هم جمعشان کردند. حالا دیگر نه مالی برای حراج کردن مانده نه صدایی برای دعوت همشهریان به نوروز و خرید نوروز...“.
حرف یکی از دستفروشان به نام علی که بارها مورد تعدی مأموران سرکوبگر رژیم قرار گرفته است چنین است:" اجناسمان را توقیف میکنند و باید تعهد بدهیم که دیگر دستفروشی نکنیم. دو هفته قبل اینجا پر بود از دستفروشانی که از همین راه چرخ زندگیشان را میچرخاندند ولی از چند روز پیش، شهرداری شروع کرد به جمع کردن ما، هر روز بساط تعدادی از دوستان ما را جمع کردند. به خدا از سر ناچاری مجبور به دستفروشی میشویم تا شب عیدی شرمنده بچههایمان نباشیم. اگر چه با این خرج و مخارج، همیشه شرمندهایم“.
حرفهای زن دستفروشی به نام زینب این است ”کجا بروم؟ چه کار کنم؟ من و شوهرم هر دو کار میکنیم اما باز زندگیمان نمیچرخد. این شهرداری هم که شده قوز بالا قوز...“.
سرکوب دستفروشان و فشار اقتصادی و روانی بر این مردم زحتمکش در تداوم سرکوب عموم مردم ایران است.
سرکوب آنان در شرایطی صورت میگیرد که بسیاری از آنان دستفروشی را بهعنوان آخرین راه برای ادامه زندگی خود و خانوادهشان انتخاب میکنند.
واقعیت این است که این اقدامات ضدمردمی نیز بخشی از همان سیاست سرکوب و چپاول رژیم آخوندی است که از آنجا که توان حل معضلات اجتماعی را ندارد رو به سرکوب و امنیتی کردن فضای جامعه میآورد. مسالهای که روزنامه حکومتی ابتکار اینطور به آن اعتراف میکند که در این نظام منحوس ”نفس کشیدن هم سیاسی و امنیتی ”شده است! (روزنامه حکومتی ابتکار 29دی 95)
سرکوب این قشر زحتمکش تا جایی است که رسانههای حکومتی نیز در قالب اشک تمساح ریختن برای آنها و البته در هراس از عواقب اجتماعی آن برای رژیم، ناگزیر به درج گـزارشاتی در این زمینه شدهاند.
این رسانهها به موج جدیدی از فشار بر دستفروشان در روزهای اخیر و در آستانه سال جدید اشاره میکنند، که نیروهای سرکوب در بسیاری از شهرها علیه آنان به راه انداختهاند.
بهانه مزدوران رژیم برای سرکوب این مردم فقیر و زحتمکش سد معبر و ایجاد ازدحام در معابر است!.
واضح است که اغلب دستفروشان کارگران فصلی و حاشیه نشینان فقیری هستند که برای درآمد ناچیزی که حداقلهای معیشتیشان را تأمین کند، اقدام به دستفروشی میکنند و از محرومترین اقشار جامعه هستند.
پیش از این نیز مأموران سرکوبگر رژیم به بهانههای واهی، دستفروشان را در شهرهای فومن، اهواز، ارومیه، تبریز و... مورد یورشهای وحشیانه قرارداده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
کلیپهای این اقدام ضدمردمی و نفرتانگیز در رسانههای اجتماعی بهطور گسترده انتشار یافت.
یکی از جدیدترین حملات مأموران سرکوبگر به بساط دستفروشان حمله به آنان در خیابان ”برادران مظفر“ در حوالی چهارراه ولی عصر تهران است که در جریان آن چند نفر از آنان مجروح شدند.
در زمینه شدت درگیری مأموران سرکوب با دستفروشان در این منطقه، سایت حکومتی سلامت نیوز از قول تعدادی ازشاهدان صحنه مینویسد: ”پیش از ظهر بود که صدای دعوا و درگیری شنیدیم و وقتی بیرون را نگاه کردیم، دیدیم عده زیادی از دستفروشهای اطراف چهارراه ولیعصر به داخل خیابان ما هدایت شده بودند و درگیری بین آنها و نیروهای شهرداری و مأموران انتظامی بالا گرفته بود. تا چندین ساعت بعد که باران هم شروع شد، آنها با همان وضعیت در خیابان بودند“. (سلامت نیوز18اسفند 95)
این رسانه حکومتی در زمینه چگونگی فعالیت دستفروشان و شدت عمل نیروهای سرکوب رژیم با آنها مینویسد: ”حضور آنها طوری نیست که مانع تردد عادی مردم شود اما مثل اینکه با نزدیک شدن به شبهای آخر سال در هر صورت باید شاهد چنین درگیریهایی باشیم؛ البته به گفته خود دستفروشها و مردمی که در صحنه حضور داشتهاند، درگیری دیروز بهقدری شدید بوده که چند نفر از دستفروشها را راهی بیمارستان کرده است“.
در مقابل این برخورد ضدانسانی و ضدمردمی نیروهای سرکوب رژیم حرف یکی از این قشر محروم چنین است: ”به چه حقی ما را زدند؟ ما در این بیکاری و بدبختی میخواهیم پول ببریم سر سفره زن و بچهمان. از ایلام کوبیدهام، آمدهام که بعد از ماهها از شرمندگی زن و بچهام در بیایم و حداقل کامشان در عید شیرین باشد. آنوقت مأمورها من را میزنند. به چه حقی، دست روی من بلند کردند؟ اگر من شکایت کنم، کسی از من حمایت میکند؟“.
در زمینه وضعیت دستفروشان تهران خبرگزاری حکومتی ایلنا 25اسفند 95 مینویسد: ”راست میگویند آتیش زدند به مالشان. هم آتیش زدند به مالشان، هم جمعشان کردند. حالا دیگر نه مالی برای حراج کردن مانده نه صدایی برای دعوت همشهریان به نوروز و خرید نوروز...“.
حرف یکی از دستفروشان به نام علی که بارها مورد تعدی مأموران سرکوبگر رژیم قرار گرفته است چنین است:" اجناسمان را توقیف میکنند و باید تعهد بدهیم که دیگر دستفروشی نکنیم. دو هفته قبل اینجا پر بود از دستفروشانی که از همین راه چرخ زندگیشان را میچرخاندند ولی از چند روز پیش، شهرداری شروع کرد به جمع کردن ما، هر روز بساط تعدادی از دوستان ما را جمع کردند. به خدا از سر ناچاری مجبور به دستفروشی میشویم تا شب عیدی شرمنده بچههایمان نباشیم. اگر چه با این خرج و مخارج، همیشه شرمندهایم“.
حرفهای زن دستفروشی به نام زینب این است ”کجا بروم؟ چه کار کنم؟ من و شوهرم هر دو کار میکنیم اما باز زندگیمان نمیچرخد. این شهرداری هم که شده قوز بالا قوز...“.
سرکوب دستفروشان و فشار اقتصادی و روانی بر این مردم زحتمکش در تداوم سرکوب عموم مردم ایران است.
سرکوب آنان در شرایطی صورت میگیرد که بسیاری از آنان دستفروشی را بهعنوان آخرین راه برای ادامه زندگی خود و خانوادهشان انتخاب میکنند.
واقعیت این است که این اقدامات ضدمردمی نیز بخشی از همان سیاست سرکوب و چپاول رژیم آخوندی است که از آنجا که توان حل معضلات اجتماعی را ندارد رو به سرکوب و امنیتی کردن فضای جامعه میآورد. مسالهای که روزنامه حکومتی ابتکار اینطور به آن اعتراف میکند که در این نظام منحوس ”نفس کشیدن هم سیاسی و امنیتی ”شده است! (روزنامه حکومتی ابتکار 29دی 95)