728 x 90

اپوزیسیون نمایی روحانی بر روی بشکهٴ باروت!

آخوند روحاني
آخوند روحاني
هر یک از کاندیداهای نمایش انتخابات رژیم، برای جلب رأی و به دست آوردن سهم بیشتری از قدرت، تاکتیک‌ها و شعارهای انتخاباتی خاص خودشان را دارند؛ تاکتیک‌ها و شعارهایی که از ماهیت آنها نمی‌جوشد بلکه ناشی از نان به نرخ روز خوردن و تغییر رنگ دادن متناسب با خواست روز و ضرورت‌های تحمیل شده به رژیم است. دراین میان آخوند حسن روحانی که در فرهنگ مردم به «شیاد» معروف شده، شگردهای خاص خود را دارد. او که در دو مناظرهٴ قبلی در برابر رقیب، نقشی تدافعی داشت و با عصبانیت و دست انداختن مهره‌های باند اصول‌گرا دست خالی خود را لاپوشانی می‌کرد، با احساس خطر از باختن قافیه در جنگ قدرت، در سخنرانی‌های انتخاباتی اخیر خود در همدان و کرمانشاه، به تعبیر پاسدار شریعتمداری، به «سیم آخر» زد.

این آخوند پاچه‌ورمالیده ، طوری صحبت کرد که انگار نه انگار به قول روزنامه حکومتی عصر امروز طی سالیا ن «بخش عمده سوابق او در نظام یا مستقیماً امنیتی بوده یا به امنیت ربط وسیعی داشته است» و در بالاترین سطح در سرکوب جوانان و دانشجویان بپا خواسته شرکت کرده. انگار نه انگار که بالاترین مقام اجرایی رژیم بوده و بسیاری از تصمیمات در دولت او گرفته شده است، او با گرفتن پز اپوزیسیون، خرمرد رندانه خود را در صفوف قاطبة ناراضیان از رژیم جا می‌زند و در اتخاذ این ترفند تا آنجا پیش می‌رود که بخش ناچیزی از حرفهای خصوصی در جلسات درونی رژیم را به نفع خود درز می‌دهد.
«همه دعواها می‌دانید سر چیست؟ دعواها سر این است که یک عده از پیشرفت ایران نگرانند». «دعوا بر سر آن است که عده‌یی از آزادی جوانان نگرانند». «چرا حرف دلتان را که در جلسه خصوصی گفتید، به جوانان نمی‌گویید روحانی نمی‌گذارد». «چرا نمی‌گویید که جوانان برای کشور فرصت نیستند و تهدیدند». «شما می‌خواهید ایران در حصر و محاصره بماند. شما می‌خواهید ارتباط جوانان را با دنیا قطع کنید».
حسن روحانی که از عمق تنفر اقشار به‌پاخاسته میهن از این رژیم قرون‌وسطایی آگاه است، سعی می‌کند این مخالفت را به نفع خود مصادره کند و به این وسیله تمامیت رژیم را مبرا جلوه دهد.
«دوران خشونت‌طلبان پایان یافته است»، «شما می‌خواهید آزادی را از مردم بگیرید و این مردم ما در برابر شما می‌ایستند».
رئیس‌جمهور ارتجاع، سرانجام حرفی را که در مناظره‌ها فروخورده بود، به‌عنوان پاشنه آشیل آخوند رئیسی بر زبان راند:
«اردیبهشت ۹۶ هم یک بار دیگر مردم ما اعلام خواهند کرد آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند. مردم شما را نمی‌خواهند».
در نقطهٴ مقابل، باند «دیوارکشان!»، از این سخنان نه تنها از میدان به در نرفت، بلکه حرف را به خود روحانی برگرداند و به او حالی کرد که تاکتیک «آدرس عوضی دادن»، «دوقطبی سازی کاذب» و در یک کلام «جنگولک بازی سیاسی» برای بازارگرمی در نمایش انتخابات و گردآوری رأی و بمثابهٴ نشستن بر شاخ نظام و بریدن بن آن است. یک نوع «موج‌ سواری سیاسی» است و باعث شده او گذشته خود را فراموش کند و به تناقض‌گویی بیفتد؛ زیرا در مسائلی مانند دیوار کشیدن بین زن و مرد و تفکیک جنسیتی، اعدام و شکنجه، سرکوب اعتراضات باندهای رنگارنگ رژیم کارنامه مشترکی دارند و نباید برای یکدیگر جانماز آب بکشند.
«متأسفانه آقای روحانی مدتی است که قصد دارد برای ماندن در قدرت به هر وسیله‌ای چنگ بزند، حتی اگر آن وسیله زیر سؤال بردن نظامی باشد که همه هست و نیست خود او وابسته و مدیون آن است.
آقای روحانی کم کم به‌طور کامل در قالب یک «اپوزیسیون» جمهوری اسلامی فرو می‌رود و چنان جلوه می‌دهد که گویی او در همه سال‌های پس از انقلاب در مثلاً «ژنو» سوئیس مشق حقوق‌بشر می‌کرده و کباده دموکراسی خواهی و آزادیخواهی بر دوش می‌کشیده است و ناگهان در سال ۱۳۹۲ متوجه «ویرانه‌یی» به نام ایران شده و برای نجات آن احساس تکلیف کرده و بدو بدو خود را وارد عرصه کرده است.
بعید نیست که اگر آقای روحانی با همین فرمان پیش برود، همین روزها در سخنرانیهای تبلیغاتی خود با لحن «فرنگی»‌هایی که درفیلم‌های فارسی قدیم نشان می‌دادند، یعنی مخلوطی از زبان خارجه و فارسی دست و پاشکسته بگوید: من هست لیبرال. من دیکتاتوری دوست نداشت. دیکتاتوری هست «وِری وِری» بد». (1)

                                             ***
و اما حرف واقعی چیست؟
واقعیت این است که بازندهٴ اصلی در تشدید مخاصمات باندهای رژیم، همانا کلیت نظام و ولی‌فقیه طلسم‌شکسته است. مهندسی مناظره‌ها به جایی نرسید و حرفهایی که نباید گفته می‌شد، گفته شد؛ حرفهایی که از سوی هر جناح رژیم به زبان رانده شود، در حقیقت افشای گوشه‌یی از کلان جنایتها و دزدیهای نجومی است و در آنها تمامیت نظام به محاکمه کشیده می‌شود.
دوران شیادی و اپوزیسیون نمایی‌های مشعشع و بازی‌کردن نقش کبوتر در مقام افعی به پایان رسیده، تمامیت رژیم اینک روی بشکهٴ باروت روشن نشسته و لشگرهای مملو از خشم میلیونها پیر و جوان و کودک ورشکسته و آسیب‌دیده در پی جرقه‌یی برای سوزاندن ریشه و ریشهٴ این نظام لحظه‌شماری می‌کنند. اظهاراتی از این قبیل، باعث به میدان آوردن عنصر اجتماعی و شکل‌گیری قیام خواهد شد و بمثابهٴ بازی با بشکهٴ  باروت است.  (2)
پانوشت: -----------------------------------------------------------------------
(1)روزنامه حکومتی عصر امروز 19اردیبهشت.
(2)خبرگزاری حکومتی فارس، 18اردیبهشت:
«شما روی بشکه باروت نشسته‌اید که مدتی‌ست روشن شده... شما را از لشکرهای مملو از خشم و عقده در پشت دروازه‌های شهرهایتان... پشت کاخهایتان؛ همسایهٴ دیوار بدیوار تجارتخانه‌هایتان می‌ترسانم.. از میلیون‌ها پیرو جوان و کودک ورشکسته و آسیب‌دیده که درپی جرقه‌یی برای سوزاندن ترو خشک لحظه شماری می‌کنند می‌ترسانم...»

قسمتی از نامه سرگشادهٴ یک مهرهٴ خامنه‌یی به نام پرویز شیخ‌طادی.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8bfbf6fe-76b8-4919-b63b-c28264176d13"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات