سومین پرده از نمایش مناظره انتخابات دیکتاتوری آخوندی به صحنه آمد و واقعیتهای بیشتری از تباهی و درهمشکستگی این رژیم را در برابر دید همگان قرار داد.
خامنهای که بهشدت از این مناظره، بهخصوص پس از سخنرانی روحانی در همدان (در روز دوشنبه 18 اردیبهشت) نگران بود، ۳روز پیش از آن به صحنه آمد و در آن کاندیداها را تهدید کرد که اگر «گسلها» را تحریک کنند و امنیت نظام را به خطر بیندازند، سیلی خواهند خورد. البته خامنهای به این بسنده نکرد و لشکری از مهرهها و رسانههای خود و همچنین امام جمعههای ریز و درشتش در سراسر کشور را برای واگویه کردن تهدیدهای خود بسیج کرد تا بحران درونی رژیم را مهار کند؛ در همین رابطه آخوند صدیقی امام جمعة نمره موقت خامنهای در تهران، صریحتر از خود خامنهای کاندیداها را به اعدام تهدید کرد: «سلب امنیت مردم هم محاربه است و هم افساد فی الارض است».
بنابراین اولین واقعیتی که این مناظره حتی پیش از انجام برملا کرد، شدت بحران درونی رژیم و عمق شکاف و شقهیی بود که سراپای رژیم را در نوردیده، آنچنان که نه به صحنه آمدن شخص ولیفقیه و نه تهدیدهای غلاظ و شداد او نمیتواند آن را مهار کند.
البته همهٴ کاندیداها بهرغم آن که در رسوا کردن متقابل و روی دایره ریختن موارد دزدی و فساد یکدیگر روی دست هم بلند میشدند، اما از خط قرمزهای اصلی نظام عبور نکردند؛ نه از سابقه رئیسی بهعنوان جلاد قتلعام 67 و کشتارهای دهة60 و دهههای پس از آن سخنی به میان آوردند، نه به اینکه سر رشته همهٴ موارد دزدی و فساد نهایتاً در دست خامنهای است نزدیک شدند و نه حتی از سپاه پاسداران بهعنوان بازوی اصلی خامنهای در غارت و سرکوب اسم بردند.
محور این مناظره اقتصاد و مسائل اقتصادی و برنامه اقتصادی کاندیداها بود، اما جالب است که بهجز مفاسد اقتصادی و برملا کردن موارد دزدی و غارت، هیچیک از آنها جز کلیگوییهای تکراری، طرحی راجع به برنامه اقتصادی خود ارائه نداند و به این ترتیب بیش از پیش روشن شد که اقتصاد در این رژیم، مترادف است با قاچاق و مفاسد اقتصادی افسار گسیختة باندهای مافیایی حاکم و نه هیچ چیز دیگر!
در مورد ابعاد غیرقابل تصور و بیمانند این فساد در دنیا و عمق آن، این اعتراف هاشمیطبا قابل تأمل است که: «در هیچ جای دنیا قابل درک نیست که چگونه عناصر و افرادی میتوانند از 114اسکله از اسکلههای رسمی، قاچاق وارد کنند و وارد حیطه کشور شوند».
کمااینکه در مورد ابعاد تخریب شالودههای تولید و اقتصاد بر اثر این فساد و دزدی حیرت انگیز، اظهارات میرسلیم کاندیدای نمایشی دیگر این خیمهشببازی نیز گویاست: «70 درصد از شهرکهای صنعتی خوابیده است، تعاونیها در کشور خوابیده است... دولت شکست خورده و هیچ کاری نتوانسته انجام بدهد... این فساد اداری تا اصلاح نشود به جایی نمیرسید».
در مورد سوابق ننگین کاندیداهای این نمایش، حرف جهانگیری، با معناست که: «کاندیداها از سوابق خودشان نترسند سوابقشان را شفاف به مردم بگویند». مخاطب این سخن اگر چه رئیسی و قالیباف بود، اما شامل همه کاندیداها، از جمله خود جهانگیری هم میشود که در تمام سالهای سیاه حاکمیت این رژیم، «همه با هم» دست در خون و نان مردم ایران داشتهاند و تنها اکنون که منافعشان در تضاد و تعارض هم قرار گرفته، جنایت و غارت یکدیگر را برملا میکنند؛ اما البته در این زمینه هم تا جایی پیش میروند که اساس نظام آسیب نبیند و مضمون این سخن جهانگیری را تقریباً همه کاندیداها تکرار کردند که: «برای مصالح نظام خیلی چیزها را نمیگویم». اما همین میزان اندک که به قول رفسنجانی نوک کوه یخ در اقیانوس فساد است و در مناظره کاندیداها بیرون زد کافی بود تا مشاور رسانهیی احمدینژاد این چنین نتیجهگیری کند: «فوران فساد مدیران ارشد نظام در مناظره سوم چیزی جز یک طرح براندازی تمام عیار نبود».
به این ترتیب چند واقعیت مهم را که تاکنون پیوسته مجاهدین و مقاومت ایران میگفتند، بیش از پیش به اثبات میرسد از جمله:
در این رژیم پلید هیچ نقطة سفید و سالمی وجود ندارد؛ همهٴ باندها و عناصر این رژیم در سرکوب و جنایت و وطنفروشی و لاپوشانی آن از چشم ملت با یکدیگر همدست و همداستانند و تنها در دفاع از خود یا هنگامی که منافعشان به خطر بیفتد، پتهٴ یکدیگر را روی آب میاندازند؛ این سخن روحانی بهاندازه کافی گویاست: «من اگر پرونده سال84 آقای قالیباف که دست من بود و نگذاشتم پرونده بشود و دعوا کردم با بعضیها در دبیرخانه که نباید کسی مطلع شود. من اگر آن مردانگی را نکرده بودم الآن شما اینجا ننشسته بودید. شما طرحت که لوله کردن بود میگفتید که بگذارید من این دانشجویان را ظرف دو ساعت لوله میکردم، اگر ما جلوی شما نمیایستادم الآن همه دانشگاههای ما پر از لوله بود».
این مناظره همچنین یک بار دیگر اثبات کرد که نه با دستور و نصیحت و نه با تهدید و نه حتی با توافق و قرار و مدار طرفهای ذیربط نمیتوان بحران و جنگ و دعوای درون رژیم را مهار کرد یا حتی جلو بروز قانونمند بروز و ظهور آن را گرفت.
در انتها، آیا به روال مناظرههایی که در سایر کشورها صورت میگیرد، میتوان برای این مناظره نیز برنده و بازنده مشخص کرد؟ پاسخ منفی است. در این مسابقه لجنمالی، بیهوده است که در درون این رژیم دنبال برنده بگردیم؛ این تمامیت رژیم ولایت فقیه بود که بیش از پیش رسوا و مفتضح شد و از آنجا که بهطور واقعی نیز این انتخابات صحنة جنگ میان همهٴ مردم ایران از یک سو و تمامیت این رژیم است که حق حاکمیت مردم ایران را غصب کرده، بنابراین پیروز اصلی این جنگ نیز مردم و مقاومت ایران است و بس!
خامنهای که بهشدت از این مناظره، بهخصوص پس از سخنرانی روحانی در همدان (در روز دوشنبه 18 اردیبهشت) نگران بود، ۳روز پیش از آن به صحنه آمد و در آن کاندیداها را تهدید کرد که اگر «گسلها» را تحریک کنند و امنیت نظام را به خطر بیندازند، سیلی خواهند خورد. البته خامنهای به این بسنده نکرد و لشکری از مهرهها و رسانههای خود و همچنین امام جمعههای ریز و درشتش در سراسر کشور را برای واگویه کردن تهدیدهای خود بسیج کرد تا بحران درونی رژیم را مهار کند؛ در همین رابطه آخوند صدیقی امام جمعة نمره موقت خامنهای در تهران، صریحتر از خود خامنهای کاندیداها را به اعدام تهدید کرد: «سلب امنیت مردم هم محاربه است و هم افساد فی الارض است».
بنابراین اولین واقعیتی که این مناظره حتی پیش از انجام برملا کرد، شدت بحران درونی رژیم و عمق شکاف و شقهیی بود که سراپای رژیم را در نوردیده، آنچنان که نه به صحنه آمدن شخص ولیفقیه و نه تهدیدهای غلاظ و شداد او نمیتواند آن را مهار کند.
البته همهٴ کاندیداها بهرغم آن که در رسوا کردن متقابل و روی دایره ریختن موارد دزدی و فساد یکدیگر روی دست هم بلند میشدند، اما از خط قرمزهای اصلی نظام عبور نکردند؛ نه از سابقه رئیسی بهعنوان جلاد قتلعام 67 و کشتارهای دهة60 و دهههای پس از آن سخنی به میان آوردند، نه به اینکه سر رشته همهٴ موارد دزدی و فساد نهایتاً در دست خامنهای است نزدیک شدند و نه حتی از سپاه پاسداران بهعنوان بازوی اصلی خامنهای در غارت و سرکوب اسم بردند.
محور این مناظره اقتصاد و مسائل اقتصادی و برنامه اقتصادی کاندیداها بود، اما جالب است که بهجز مفاسد اقتصادی و برملا کردن موارد دزدی و غارت، هیچیک از آنها جز کلیگوییهای تکراری، طرحی راجع به برنامه اقتصادی خود ارائه نداند و به این ترتیب بیش از پیش روشن شد که اقتصاد در این رژیم، مترادف است با قاچاق و مفاسد اقتصادی افسار گسیختة باندهای مافیایی حاکم و نه هیچ چیز دیگر!
در مورد ابعاد غیرقابل تصور و بیمانند این فساد در دنیا و عمق آن، این اعتراف هاشمیطبا قابل تأمل است که: «در هیچ جای دنیا قابل درک نیست که چگونه عناصر و افرادی میتوانند از 114اسکله از اسکلههای رسمی، قاچاق وارد کنند و وارد حیطه کشور شوند».
کمااینکه در مورد ابعاد تخریب شالودههای تولید و اقتصاد بر اثر این فساد و دزدی حیرت انگیز، اظهارات میرسلیم کاندیدای نمایشی دیگر این خیمهشببازی نیز گویاست: «70 درصد از شهرکهای صنعتی خوابیده است، تعاونیها در کشور خوابیده است... دولت شکست خورده و هیچ کاری نتوانسته انجام بدهد... این فساد اداری تا اصلاح نشود به جایی نمیرسید».
در مورد سوابق ننگین کاندیداهای این نمایش، حرف جهانگیری، با معناست که: «کاندیداها از سوابق خودشان نترسند سوابقشان را شفاف به مردم بگویند». مخاطب این سخن اگر چه رئیسی و قالیباف بود، اما شامل همه کاندیداها، از جمله خود جهانگیری هم میشود که در تمام سالهای سیاه حاکمیت این رژیم، «همه با هم» دست در خون و نان مردم ایران داشتهاند و تنها اکنون که منافعشان در تضاد و تعارض هم قرار گرفته، جنایت و غارت یکدیگر را برملا میکنند؛ اما البته در این زمینه هم تا جایی پیش میروند که اساس نظام آسیب نبیند و مضمون این سخن جهانگیری را تقریباً همه کاندیداها تکرار کردند که: «برای مصالح نظام خیلی چیزها را نمیگویم». اما همین میزان اندک که به قول رفسنجانی نوک کوه یخ در اقیانوس فساد است و در مناظره کاندیداها بیرون زد کافی بود تا مشاور رسانهیی احمدینژاد این چنین نتیجهگیری کند: «فوران فساد مدیران ارشد نظام در مناظره سوم چیزی جز یک طرح براندازی تمام عیار نبود».
به این ترتیب چند واقعیت مهم را که تاکنون پیوسته مجاهدین و مقاومت ایران میگفتند، بیش از پیش به اثبات میرسد از جمله:
در این رژیم پلید هیچ نقطة سفید و سالمی وجود ندارد؛ همهٴ باندها و عناصر این رژیم در سرکوب و جنایت و وطنفروشی و لاپوشانی آن از چشم ملت با یکدیگر همدست و همداستانند و تنها در دفاع از خود یا هنگامی که منافعشان به خطر بیفتد، پتهٴ یکدیگر را روی آب میاندازند؛ این سخن روحانی بهاندازه کافی گویاست: «من اگر پرونده سال84 آقای قالیباف که دست من بود و نگذاشتم پرونده بشود و دعوا کردم با بعضیها در دبیرخانه که نباید کسی مطلع شود. من اگر آن مردانگی را نکرده بودم الآن شما اینجا ننشسته بودید. شما طرحت که لوله کردن بود میگفتید که بگذارید من این دانشجویان را ظرف دو ساعت لوله میکردم، اگر ما جلوی شما نمیایستادم الآن همه دانشگاههای ما پر از لوله بود».
این مناظره همچنین یک بار دیگر اثبات کرد که نه با دستور و نصیحت و نه با تهدید و نه حتی با توافق و قرار و مدار طرفهای ذیربط نمیتوان بحران و جنگ و دعوای درون رژیم را مهار کرد یا حتی جلو بروز قانونمند بروز و ظهور آن را گرفت.
در انتها، آیا به روال مناظرههایی که در سایر کشورها صورت میگیرد، میتوان برای این مناظره نیز برنده و بازنده مشخص کرد؟ پاسخ منفی است. در این مسابقه لجنمالی، بیهوده است که در درون این رژیم دنبال برنده بگردیم؛ این تمامیت رژیم ولایت فقیه بود که بیش از پیش رسوا و مفتضح شد و از آنجا که بهطور واقعی نیز این انتخابات صحنة جنگ میان همهٴ مردم ایران از یک سو و تمامیت این رژیم است که حق حاکمیت مردم ایران را غصب کرده، بنابراین پیروز اصلی این جنگ نیز مردم و مقاومت ایران است و بس!