728 x 90

پیشوایان آزادی و انقلاب دموکراتیک

سخن روز
سخن روز

امروز، ۳۰فروردین، سالگرد شهادت اولین دسته از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران است. ۵۲سال پیش در چنین روزی؛ قهرمانان مجاهد خلق علی باکری، ناصر صادق، علی میهن‌دوست و محمد بازرگانی، پس از شکنجه‌های وحشیانه توسط دیکتاتوری سلطنتی تیرباران شدند.

اگر امروز انقلاب دموکراتیک ایران با چراغ راهنمای «نه شاه، نه شیخ» چشم‌انداز استقرار دموکراسی و آزادی پایدار را در سپهر سیاسی اجتماعی ایران نمایان کرده، حاصل و ثمرهٔ همان خونهاست.

در آن زمان، شاه در اوج قدرت و سرمست از پولهای بادآوردهٔ ناشی از جهش قیمت نفت، کوس لمن‌الملکی می‌زد، تاجگذاری می‌کرد، جشنهای پرخرج و پر زرق و برق ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی راه می‌انداخت و سران قدرتهای غرب و شرق و کشورهای منطقه را زیر چادر سلطنتی گردهم می‌آورد و به موقعیت بین‌المللی و منطقه‌یی خود می‌نازید. در داخل کشور نیز پشتگرم به سازمان امنیت مخوف خود، حکومت خودکامه‌اش را با اعلام سیستم تک‌حزبی استوار نموده و خطاب به مخالفان سیاسی مرعوب، نعره می‌کشید که پاسپورت بگیرید و از کشور خارج شوید. گویی هیچ روزنهٔ امیدی از هیچ جا به چشم نمی‌آمد.

اما ناگهان «رعدی در آسمان بی‌ابر» طنین افکند و برق حادثه چشمهای خواب‌زده را خیره کرد. آری، جنبش انقلابی مسلحانه طلوع کرده بود. در همه جا و به‌خصوص در دانشگاهها صحبت از فداییها و مجاهدین بود که بی‌محابا به قلب شب می‌زنند و با عملیات‌های قهرمانانه و یا با مقاومتهای اسطوره‌یی در زندانها و شکنجه‌گاهها یا با دفاعیات آتشین خود هیمنهٔ شاه قدرقدرت و ساواک جهنمی‌اش را به سخره می‌گیرند.

شاه که هیبتش خدشه‌دار شده بود، برای بازسازی نمای قدر قدرتی خود اقدام به محاکمهٔ اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق در بیدادگاههای نظامی خود کرد و از آنجا که آوازهٔ ساواک و شکنجه‌های سبعانهٔ آن در دنیا چهرهٔ کریهش را برملا کرده بود، ژست علنی کردن این دادگاهها را گرفت. در مقابل، مجاهدین بیدادگاههای نمایشی را به صحنهٔ محاکمهٔ رژیم شاه و تبلیغ آرمان و استراتژی و خطوط سیاسی مجاهدین تبدیل کردند.

بیان‌های آتشین و قوت و استحکام استدلال مجاهدین اسیر در دفاع از حریم خلق و میهن به مردم و نسل جوان و آگاه قوت قلب بخشید و جلوه‌های یک تولد جدید را در جامعه ایران نمایان کرد؛ تولد مشی انقلابی در برابر رفرمیسم و تولد اسلام انقلابی و ضداستثماری در برابر ارتجاع دینی.

آنها از همان ابتدا صلاحیت دادگاه را رد کردند و در پاسخ به سؤال رسمی دادگاه که شغل آنها را پرسید، شغل خود را «مجاهد» اعلام کردند و در پاسخ به این سؤال که تبعهٔ کدام دولت هستید؟ گفتند «خلق‌ایران» و با این جوابها تیمسارهای شاهنشاهی را مات کردند.

مسعود رجوی در دادگاه فریاد زد: «ما را اعدام کنید، این بالاترین افتخار ماست، منطق ما با جانبازی و از خود گذشتگی شروع می‌شود».

علی‌میهن‌دوست خروشید: «ایدئولوژی ما همان است که حسین‌بن‌علی پرچمدار آن بود و هم‌اکنون شهدای پیشتاز مبارزه انقلابی در ایران پرچم خونین او را بلند می‌کنند».

ناصر صادق خطاب به توده‌های مردم گفت: «ما به‌شما نوید می‌دهیم، ما به‌شما طلوع فجر را در شب تاریک مژده می‌دهیم، ما دماغه کشتی پیروزی را در افق اقیانوس خلقها می‌بینیم، ما طلوع صبح را می‌بینیم، ما پیروزی توحید را می‌بینیم».

محمد بازرگانی در بیدادگاه در پاسخ یاوه‌های «دادستان» خروشید: «توطئه‌گر واقعی ما هستیم یا اینهایی که ما را به‌محاکمه کشیده‌اند؟... اما هیچ توطئه‌یی موفق به‌فرونشاندن کامل شعله‌های آزادیخواهی نشده و نخواهد شد...».

شهید قهرمان محمد بازرگانی در واپسین روزهای حیات پرافتخارش در شکنجه‌گاه شاه جنایتکار، گویی ۴دهه رزم خونفشان مجاهدین در برابر خمینی و دیکتاتوری دینی و رویش کانون‌های شورشی امروز در سراسر میهن را به چشم می‌دید که سروده بود:

«درون سلّولم، در انتظار روز موعودم

دلم بس تنگ گشته است، ز خود پرسم: بگو فردا چه خواهد شد؟

جوانانی دلیر و پاک‌تر از من

برون آیند و رزم خلق را، ره بپیمایند

و مردم را به‌سوی فتح می‌خوانند

و خون من ز دشمن باز بستانند

و من با این امید ژرف تنهایم

همی در انتظار روز موعودم...

و فردا شفق یک ذره رنگش سرخ‌تر می‌گردد

که این سرخی، زخون ما شهیدان مایه می‌گیرد

چراغ دیگری در راه روشن می‌نماید خلق»

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/606eefa2-39b4-47c4-a266-eca55c78069a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات