در روزنامههای حکومتی موضوع تمدید تعلیق تحریمهای برجامی توسط آمریکا موضوع اغلب عنوانهای اول یا مهم روزنامههای هر دو باند حاکم است. در روزنامههای باند روحانی فقط روزنامههای آفتاب یزد و روزنامهایران ارگان دولت یک تیتر دود و دم دار انتخاب کردهاند
آفتاب یزد: رئیسجمهور آمریکا بهرغم اظهارات باند خود علیه توافق هستهیی مجبور شد برای سومین بار دستور تعلیق تحریمهای هستهیی را تمدید کرد؛ تأیید زورکی
ایران: دومین تسلیم ترامپ مقابل برجام
سایر روزنامههای باند حسن روحانی و شرکایش از تلخیهای این تمدید تعلیقها یاد کرده و ادعای پیروزی نکردهاند:
اعتماد: دونالد ترامپ، یک بار دیگر توقف اجرای تحریمهای هستهیی ایران را اعلام کرد، تمدید تعهد در سایه ریسمان بافی- وزارت خزانهداری آمریکا ۷فرد و ۲شرکت ایرانی را به فهرست تحریمهای ایران اضافه کرد
بهار: برجام پابرجا- با وجود تصویب تحریمهای غیرهستهیی جدید، تعلیق تحریمهای هستهیی ایران تمدید شد – ترامپ: بهزودی خواهید دید چه خواهم کرد.
تجارت: تمدید تعلیق تأکید بر تحریم، یک بام و دو هوا در سیاست آمریکا
جهان صنعت: همکاری کاخ سفید و کنگره برای تشدید تحریمهای ایران؛ ترامپ قلب برجام را هدف گرفته است
خراسان: دولت آمریکا ضمن امضای تمدید تعلیق تحریمها، 16فرد و شرکت مرتبط با ایران را تحریم و همزمان مذاکرات ویژهیی را با اروپا آغاز کرد – برجام؛ تمدید با تحریم و تهدید
روزنامههای باند خامنهای هم تعلیق تحریمها را اغلب تیتریک کردهاند اما نه تنها از ادعای پیروزی خبری نیست بلکه حمله به برجام و باند روحانی را هم فراموش نکردهاند:
جوان: تحریمهای جدید علیه ایران همزمان با تمدید تعلیق تحریمهاـ ترامپ: خواهید دید چه بر سر برجام میآورم... گزارش... از بلاهایی که آمریکا بر سر برجام خواهد آورد
رسالت: نقوی حسینی: آمریکا بهدنبال توقف برجام است
کلید: سکوت معنادار تروئیکای اروپایی در قبال برجام
کیهان: پس از چند ماه لفاظی و عملیات روانی ترامپ هم حاضر نشد از منافع سرشار برجام چشمپوشی کند – آمریکا همزمان با تأیید برجام، فروش هواپیما به ایران را ممنوع کرد!
کیهان: فروش 200هوپیما روی کاغذ برجام میماند؟
وطن امروز: چگونه آدرسهای غلط از داخل مسیر فشار آمریکا بر مردم ایران را هموار میکند؟ پیوند برجام و تحریم!
حملات باندی در عرصههای مختلف موضوع تیترهای روزنامههای هر دو باند حاکم است:
آرمان: محسن رضایی: یکعده شب تا صبح منتظرند که درهای آمریکا چه زمانی باز میشود! حال آن که چهل سال است مشخص شده آسمان آمریکا بارشی برای ما ندارد.
آرمان: تاجیک: روحانی: جامعه را کاریکاتوریزه نکند
آفتاب یزد: همایش تحقیر دولت در امنیت کامل برگزار شد؛ لوس بازی دکتر سلام با آزادی
آفتاب یزد: الهام امین زاده: در دولت احمدینژاد فرمان داده بودند تا میتوانید از دیگران شکایت کنید
رسالت: سه عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:نشانی از اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی نیست
رسالت: رحیم پور ازغدی: غربزدهها از غربیها خطرناک ترند
قانون: باز خوانی دو دهه فعالیت اصولگرایی در سیاست ایران – محمدصادق کوشکی: جریانی به نام اصولگرایی توهم است
قانون: نامه سرگشاده زیبا کلام خطاب به مولوی عبدالحمید: حمایت از اصولگرایان حکایت از چاله به چاه است
برخی از ناکارآمدیها و پارهیی از بحرانهای اجتماعی اقتصادی موضوع مطالب و عنوانهای صفحات اول روزنامههای هردو باند حاکم است:
آرمان: جهانگیری: نمیتوان مطالبات مردم را سرکوب کرد
آرمان: لیلاز: نمیشود با زور نخبگان را نگهداریم
آرمان: از 150نخبه ریاضی ۱نفر در ایران مانده است
ابتکار: عقب ماندن ایران از سیاستهای گسترش استفاده از خودروهای برقی چه نتایجی خواهد داشت؟ برنامهیی برای دوران پسا «احتراق»
تجارت: با عبور از رقم 1333هزار میلیارد تومان صورت گرفت؛ عصیان نقدینگی در اقتصاد تب کرده
تجارت: رنج های تاروپود فرش ایرانی
وارفتگی و ریزش در نظام و در باند خامنهای موضوع مقالات متعدد در روزنامههای هردو باند حاکم است:
اعتماد: «اصولگرایان در هنگام کاهش دمای سیاسی به خواب میروند و در هنگام گرم شدن فضای سیاسی بیدار و فعال میشوند.» این تحلیل امیر محبیان از شرایط پسا انتخاباتی اصولگرایان است.
جمهوری اسلامی: جمهوری اسلامی: روحانیت و ضابطهمندی
در صفحه تلگرام صحنه کاملاً غیرمتعارفی را در ساحل دریای خزر دیدم که عدهیی دختر و پسر و زن و مرد با سر و وضع نامناسب مشغول انجام مسابقه سیب خوری بودند و چند طلبه جوان نیز این مسابقه را مدیریت میکردند. نحوه اجرای مسابقه اینگونه بود که چند دختر هر کدام سیبی را به نخ آویزان کرده و از بالای سر چند مرد جلوی دهان آنها میگرفتند تا آنها بدون آن که از دست خود برای نزدیک کردن سیب به دهانشان کمک بگیرند آن را بخورند تا موفقیت در خوردن سیب و سرعت عمل در آن، امتیازاتی برای خورندگان محسوب شود. این مسابقه، با حضور و نظارت و مدیریت چند طلبه اجرا میشد و در واقع، مجری مسابقه طلبهها بودند.
کسانی که این روزها این صحنه را روی تلگرام برای دیگران میفرستند، هر کدام حاشیهای تمسخرآمیز و یا جملاتی که نشاندهنده تعجب آنهاست نیز زیرنویس آن میکنند تا غیرعادی بودن آن را به مخاطب خود اعلام نمایند.
در صحنه دیگری، تصویر یک خودروی پراید در جاده چالوس نشان داده شده که یک تابلوی بزرگ با جمله «اجرای عقد ازدواج عادی با مدرک معتبر قانونی بدون ثبت در شناسنامه» روی آن نقش بسته به آن تکیه داده شده و البته زیر آن جمله «پاسخ به سؤالات شرعی و تصحیح قرائت نماز» نیز اضافه شده است. کسی که این تصویر را به تلگرام ارسال کرده زیر آن نوشته: «این هفته که میرفتیم چالوس، یک پراید کنار جاده ابتدای مسیر توقف کرده و یک روحانی هم کنارش قدم میزد و این تابلو را پشت ماشین نصب کرده بود.»
بعضی از کاربران، در تفسیر اقدام آن طلبه که در کنار خودروی پراید قدم میزد و منتظر بود برای خواندن عقد به او مراجعه شود نوشتهاند: «منظورش خواندن صیغه عقد موقت برای دخترها و پسرها یا مردان متاهل است که در شناسنامه ثبت نمیشود و یک دفترچه به آنها میدهند که هتلها قبولش دارند.»
سوال این است که این دفترچه را چه کسی اختراع کرده؟ چه کسی و چه نهادی به هتلها اجازه داده چنین دفترچهای را بپذیرند؟ کدام دستگاه مجاز بوده اجرای عقد بدون ثبت در شناسنامه را بلااشکال اعلام کند؟ و اصولاً این آقای طلبه چرا چنین شغلی را انتخاب کرده که مفهومی غیر از مجاز کردن فساد و ترویج فحشا و رسمیت بخشیدن به آلودگیهای اخلاقی و بیبند و باریها ندارد؟
بخشی از روحانیت اکنون به چنین بیراههای میرود.
رسالت: عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: غربزدهها در داخل کشور ما از غربیها خیلی خطرناکترند
برخی از مسئولان بیشتر از اینکه دغدغه مسائل فرهنگی و دینی را داشته باشند دغدغه جیب و حقوقشان را دارند و در مسائل فرهنگی و دینی خود را با رئیس هایشان منطبق میکنند.
در گذشته ما آخوندهایی را داشتیم که مارکسیست بودند و الآن نیز تعدادی از افراد مانند مشروطه اسلام را لیبرالیزه میکنند و میگویند باید احتیاطا 6دهه فاطمیه داشته باشیم در حالی که من شخصی را دیدم که در مباحث روشنفکری قلم و بیانش به نفع نبوت رسیده بود، ولی بر داشتن 6دهه فاطمیه تأکید میکرد جامعه ما دارای چنین آفاتی است.
رسالت: آیتالله علمالهدی: مجمع تشخیص باید مصلحت نظام را در نظر بگیرد: اولین علت تأکید رهبر انقلاب بر انقلابی ماندن مجمع تشخیص مصلحت نظام این است که در وهله اول خطاب رهبر انقلاب صرفاً به مجمع نبوده و تمام نخبگان سیاسی را در برمیگیرد. وی اظهار کرد: برخی نخبگان و خواص سیاسی جامعه ما میگویند انقلاب تمام شده است، در حالی که نسل سوم انقلاب و امثال شهید حججیها شدیداً به انقلاب پایبند هستند، نخبگان سیاسی ما تفکر و رفتار انقلابی را کنار گذاشته و به اشرافیت روی آوردهاند بهطوری که هزینه تفریح فرزندان خود را نیز از بیتالمال برداشت میکنند. وی تصریح کرد: دومین علت تأکید رهبر انقلاب بر انقلابی ماندن مجمع این است که بنا بر مصلحت و رفاه عدهیی خاص تصمیم نگیرند...
رسالت: بازخوانی وظایف مجمع تشخیص مصلحت
مصلحت بهمعنای عرفی سازی نیست که برخی آن را بهانهیی برای سکولاریزاسیون بیابند. مصلحت بهمعنای تهی کردن نصوص از پیام ثابت و بادوام و واگذار کردن معنای احکام به درک تاریخی و عصری نمودن فهم احکام نیست.
امروز کارکرد مجمع علاوه بر تشخیص مصلحت سه وظیفه کلیدی هم به عهده دارد:
1- مشاورت در تعیین سیاستهای کلی نظام
2- نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام
3- راهحل برای معضلات کشور
جمهوری اسلامی در تیررس هدفهای شوم استکبار جهانی است. دشمنان انقلاب برای ناکارآمدی نظام در داخل و خارج کار میکنند تا نظام را در برابر معضلات لاینحل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دهند.
حمله به باند روحانی و ادعاهای اقتصادی آنها موضوع مقالات متعدد و مفصل در روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع است:
کیهان:زندگی در ۲فضا
صد البته تعجبآور که چگونه درباره «ریز» ها تا این اندازه «درشتنمائی» میشود؟!
آقای نوبخت به خبرنگاران گفته: «بر اساس آمار مرکز آمار، در بهار سال 96 رشد اقتصادی با نفت ۶.۵درصد و بدون نفت 7درصد بوده است»!
یک ماه قبل هم آقای سخنگو رشد اقتصادی کشور در سال 1395 را بیش از ۱۱.۱درصد عنوان کرد! و در تشریح جزئیات آن، از رشد ۱۸.۱درصدی بخش صنعت در همان سال خبر داد!
با این سخنان حقیقتاً جای کمترین تردیدی نیست که ما دو ایران داریم! ایران دولت و ایران مردم!
اینکه سخنگوی دولت، رشد سال قبل را بیش از یازده درصد و یا اینکه رشد بهار سال جاری را 7درصد اعلام میکند، بر اساس آنچه خود ایشان گفته، «حرفهایی کیلویی» نیست و لابد بر اساس آمار و ارقام دقیق است و اساساً شاید با مقادیری تواضع و فروتنی بیان شده باشد! میماند وضعیت مردم که بر اساس همان آمار خوب است و هرکه خلاف آن بگوید و از واقعیت موجود و حتی واقعیت زندگی خودش روایت کند، حتماً حرف کیلویی زده و در آمار رسمی تردید و تشکیک کرده و مستحق همه گونه حمله و هجمهای است و حتی مستحق حواله شدن به جهنم!
تجربه نوع نگاه دولت... آثار و عواقبی روشن و در عینحال وحشتناک دارد... یک روایت مهم، روایت زندگی مردم است.
بچههایشان همین جا و کنار دست خودشان درس خواندند و بزرگ شدند، فارغالتحصیل و با سواد شدند و حالا بیکار جلویشان نشستهاند و شدهاند آینه دق پدر و مادر! پدر و مادری که طعم تلخ مستاجری را چشیده و در نیمه راه عمر، به امید سرپناهی، از مسکن مهر به مسکن اجتماعی پاس داده میشود
همه اینها یک روایت تلخ درست کرده است. روایتی که در آن بر اساس آمار بانک مرکزی سفره مردم هر روز کوچک و کوچکتر شده و برخی اقلام از آن سفرهها رخت بربسته و درآمدها اجازه خرید خیلی چیزها را نمیدهد. البته این به دولت مربوط نیست و رئیسجمهور محترم گفته کارمندی که حقوقش کم است برود! اما خب هرچه هست، فعلاً آنها ماندهاند و جایی و کاری بهتر سراغ ندارند که بروند و در نتیجه پیش زن و بچههایشان شرمندهاند.
یک روایت دیگر هم داریم که بسیار امیدبخش و مؤید همین آمار رشد خیرهکننده است. آن روایت را از زبان کسانی میشنویم که همین جا و در کنار ما زندگی میکنند، حالا ممکن است چندین خیابان بالاتر باشد! بچههایشان هم مثل بچههای مردم، مشغول درس و دانشگاهند اما برای رعایت حال مردم و پرهیز از ایجاد ازدحام در دانشگاههای داخلی، نوعا در اروپا و آمریکا درس میخوانند و غم و غربت را به جان میخرند تا بچههای مردم در دانشگاههای خلوتتری تحصیل کنند! آنها ناچارند هزینه تحصیل در آن دانشگاهها را به دلار 4هزار تومانی بدهند
همین یک فقره گویای آن است که پدران زحمتکششان ، افزون بر مشقتهای پستهای کلان مدیریتی، چه سختیها و مرارتهایی برای تأمین آن هزینهها میکشند! البته فرزندان برخی از آنها فارغالتحصیلند و بیکار، پس به ناچار با سرمایهیی اندک در حد چند میلیارد تومان ، به امر شریف واردات – حالا از هر مجرای قانونی یا... - مشغولند تا با هر بدبختی که شده، نانی به کف آرند. هر چند ممکن است این واردات سود چندانی- مثلاً به اندازه حاصل عمر یک کارمند یا معلم یا کارگر – نداشته باشد، اما از بیکاری و رفتن دنبال کارهای خلاف بهتر است و دولت نشان داده به این امور، فوقالعاده حساس است. برخی بچهها البته علاقهمند به کار تجاری یا همان «بیزینس» خودمان نیستند و مثل پدرانشان، خود را وقف مردم میکنند! از اینجاست که با نسل تازهیی از مدیران جوان مواجه میشویم که با استفاده از «ژن خوب» عمر خود را در پستهای مدیریتی کلان صرف میکنند.
میبینید که زندگی در دو فضای کاملاً جدا از هم در جریان است و روایت هر یک از این دو منطقه، روایتی کاملاً متضاد با دیگری است. حتماً و حتماً در یکی ، شاخص رشد اقتصادی در حال پیشرفت دائمی است و به مراتب بیش از 11درصد است و در دیگری خط فقر در حال پیشرفت است!
حال اگر روایت آمار با زندگی واقعی مردم منطبق نباشد، حق داریم در اصل آمار تشکیک کنیم!؟ واقعیت این است که نه! بلکه باید موضوع را به سبک هنرمندانه دولتمردان تفسیر و تاویل کنیم. به سبکی که در آن ، بازی با کلمات ، جای حقایق تلخ را میگیرد
. مثلاً از سخنگوی دولت پرسیدهاند میزان کسری بودجه چقدر است ایشان هوشمندانه گفته: «به کار بردن این واژه از لحاظ حقوقی درست نیست چرا که ما با عدم تحقق منابع مواجه هستیم، نه کسری بودجه»!... اوایل دهه هفتاد، عدهیی داشتند زیر چرخهای توسعه له میشدند، برخی این له شدن فقرا را کاملاً طبیعی میدانستند و برایش توجیه میتراشیدند و برخی داشتند غنیمت جمع میکردند! آن روزها ، آمارها از بهبود و رشد مثبت تمام شاخصهای اقتصادی حکایت میکرد ، حتی از شاخص عدالت! خوب که نگاه کنیم میبینیم که همه دستاندرکاران آن روز -البته به جز آنها که دستشان از دنیا کوتاه است - امروز هم در پستهای کلیدی به کار مشغولند! آیا آزموده را آزمودن خطا نیست؟!
کیهان: آقای جهانگیری! این حرفها برای جوانان شغل نمیشود
جهانگیری با انتقاد از برخی موانع به کارگیری جوانان در مدیریت کشور گفت: متأسفانه معمولاً جوانانی که در حوزه مسائل سیاسی فعالیت میکنند نسبت به سایرین بیشتر پشت درهای مدیریتی کشور قرار میگیرند.
سخنان شعاری و اپوزیسیونگونه جهانگیری در حالی است که دولت یازدهم در زمینه تأمین اشتغال و ازدواج و مسکن جوانان، اقدام درخوری انجام نداد و فاقد طراحی و برنامهریزی در این زمینه بود.
در سطح چینش کابینه وزیران ارشد دولت نیز با وجود شعار جوانگرایی، معدل سن اعضای کابینه از 60بالاتر رفت و تنها افزوده شدن وزیر ارتباطات به مجموعه اعضای کابینه باعث شد تا اندکی از سالخوردگی مفرط دولت جدید کاسته شود. با این وجود گویا آقای جهانگیری همچنان فکر میکند که ایام تبلیغات انتخاباتی است و باید تبلیغاتی حرف بزند.
کیهان: رئیس مرکز آمار و اطلاعات وزارت کار: بیکاران ایرانی بدترین وضعیت بیکاری را دارند
رئیس مرکز آمار و اطلاعات وزارت کار گفت: بر اساس تعریف اشتغال، بیکار به فردی گفته میشود که در هفته مرجع مورد آمار حتی یک ساعت هم نتوانسته کاری انجام دهد؛ این نوع بیکاری بدترین وضعیت بیکاری است.
بعضی از کارشناسان نرخ بیکاری را شاخص ضعیفی برای دستیابی به شناخت قوی از بازار کار میدانند. حال باید دید در صورت صحیح بودن چنین دیدگاهی، چه شاخصهایی بهترین سنجه برای بازار کار است. بنابراین به نظر میرسد سنجههایی مانند تعداد ریزشاشتغال، فرصتهای شغلی جدید، آمار ترک شغلها، آمار اشتغال ناقص و اشتغال جدید، از بهترین سنجههای بازار کار هستند.
روزنامههای باند خامنهای نسبت به چشمانداز اقدامات آمریکا در خصوص برجام و همچنین تناقضگویی مقامات حکومتی هشدار دادهاند:
جوان: سرمقاله: برجام بدون فهم مشترک، واکنش همسان
انتظار میرود تا مواضع «ناهمسان – غیرهمسنگ» مقامات ارشد دولت در دوران پسا برجام با وضع تحریمهای جدید تحت عنوان «افزودن نام دو شرکت و هفت فرد ایرانی و شش شرکت و سه فرد خارجی به لیست تحریمها اضافه» و «ممنوعیت فروش هواپیما به ایران» تغییر کرده و من بعد شاهد «همگونی» در رفتار و مواضع دولتمردان نسبت به اقدامات آمریکاییها در نقض روح و متن برجام باشیم.
«ولایتی: ادعای حق بازدید از مراکز نظامی اختراع آمانو است»، «ظریف: آنچه خانم هیلی مطرح کرده نشاندهنده بیاطلاعی ایشان از متن توافق است، میزان نظارت در برجام مشخص است»، «عراقچی: شنیدن صحبتهای اینچنینی از نماینده آمریکا در سازمان ملل واقعاً عجیب است، چرا که به آسانی اعتبار گزارشهای آژانس را زیر سؤال میبرد»، «قاسمی: خواب آمریکا برای بازدید از مراکز نظامی ایران تعبیر نخواهد شد» در چهار موضعگیری فوق دو موضعگیری کاملاً متفاوت با دو موضعگیری دیگر است، بهگونهیی که علی اکبر ولایتی و بهرام قاسمی برخلاف محمدجواد ظریف و عباس عراقچی بازدید از مراکز نظامی کشورمان را از اساس نفی و غیرقابل وصول اعلام میکنند.
تناقضات مشابه دیگری نیز میتوان در واکنش به خروج آمریکا از توافق هستهیی از گفتههای مقامات رسمی کشورمان جستوجو کرد که در آن برخی افراد نظیر علی اکبر صالحی (در گفتگو با اشپیگل) و محمدجوادظریف (در مصاحبه با المیادین) قائل به ضرورت ادامه برجام بعد از کنارهگیری آمریکا بوده و در مقابل دستهای دیگر از مسئولان خروج آمریکا را مساوی با مرگ برجام عنوان میکنند.
شکاف دیدگاهها در این سطح و از سوی مقامات رسمی منتسب به دولت در حالی است که انتظار میرود برای حفظ منافع ملی بهویژه در حوزه امنیت داخلی مسئولان دستگاه دیپلوماسی میبایست به «فهم مشترک» از تهدیدات و چالش و حفرههای برجام رسیده و نتیجه این فهم مشترک، موضعگیری «یکدست و همسان» باشد.
مواضع زیگزاگی وزیر امور خارجه، رئیس سازمان انرژی اتمی، معاون وزیر امور خارجه و سخنگوی دستگاه سیاست خارجه و دیگر مسئولان میتواند پیامدهای نامناسبی را به همراه داشته باشد و از جمله مهمترین این پیامدها «جهت دهی به افکار ضدایرانی آمریکاییها و شکل دهی به باورهای آنهاست»، جهت و شکلی که میتواند نهایتاً به عدم پایبندی ایران به برجام و قطعنامه 2231 از سوی آمریکاییها بینجامد.
به بیان بهتر مواضع ضد و نقیض ایرانیها، آمریکاییها را به این باور میرساند که دو اقدام آنها مبنی بر 1- معرفی کردن ایران بهعنوان ناقض برجام و 2- بازدید از مراکز حساس نظامی کشورمان، با مخالفت و واکنش گسترده و همگون مقامات ارشد کشورمان روبهرو نخواهد شد و چنین تصوری میتواند به توسعه تحریمها و افزایش محدودیتهای بینالمللی علیه کشورمان نیز بینجآمد آنچنانکه زمانی این تلقی برای اعضای کنگره- دولت آمریکا بهوجود آمد که تصویب و اجرای قوانین مخالفت - مغایر با متن و روح برجام با واکنش مناسب دولت ایران مواجه نمیشود، قوانین مهمی را وضع کرده و همچنان چنین مسیری را دنبال میکنند.
آیا اصرار و پافشاری اخیر محمدجواد ظریف و علیاکبر صالحی مبنی بر «ادامه دادن برجام بدون آمریکا» نمیتواند حاوی این پیام باشد که میان تصمیمگیران و تصمیمسازان در نظام، دوگانگی و شکاف وجود دارد و آیا ابراز گفتههای تناقضآمیز اینچنینی کمک به حفظ برجام (با تمام نواقص و کاستیهایش) کرده یا آنکه آن را به خطر انهدام مواجه میکند؟
طبیعی است تا مادامی که مقامات داخلی مواضع دو و گاه چندگانه در مواجهه با آمریکا و برجام اتخاذ میکنند، علاوه بر ایالات متحده، فرانسه و آلمان و سایر کشورهای همپیمان آمریکا درخواست «ترمیم و اصلاح متن برجام» را هماهنگ با آمریکاییها طرح کنند کمااینکه فرانسه و آلمان در هفته گذشته چنین درخواستی را رسماً مطرح کردهاند.
بدون تردید تا مادامی که مواضع مقامات ارشد کشورمان در باب دو مسأله بسیار مهم 1- بازدید از مراکز نظامی 2- برجام بدون آمریکا، با یکدیگر پارادوکس داشته باشد و این تلقی در آمریکاییها وجود داشته باشد که ایرانیها در موضوع برجام دارای شکاف جدی دیدگاه هستند و از اجرای کنونی تعهدات برجامی آمریکا رضایت دارند، باید منتظر «تشدید تحریمها» و «توسعه تهدیدات نظامی» و «شیفت دادن محدودیتهای هستهیی به سایر حوزهها مانند حقوقبشر» بود.
وطن امروز: چگونه آدرسهای غلط از داخل، مسیر فشار آمریکا بر مردم ایران را هموار میکند؟
پیوند برجام و تحریم!
در حوزه منازعه راهبردی ایران و آمریکا بهویژه مسأله برجام، تحولات مهم و پرشتابی در حال وقوع است که نه افکار عمومی و نه نخبگان ایرانی به اندازه کافی به آن توجه نکردهاند، لذا در محیط گفتگوهای عمومی در کشور، نشان چندانی از بحث درباره آنها دیده نمیشود.
خلاصه آنچه در حال رخ دادن است، چنین است:
1- دولت آمریکا بهطور واضح در مسیر یک تجدیدنظر راهبردی قرار دارد که هدف آن افزایش شدید فشار بر ایران است. اعلام احتمالی عدم پایبندی ایران در 25مهر به کنگره، اجرای قانون جدید تحریمها با عنوان «مهار دشمنان آمریکا از طریق تحریمها» (کاتسا) و تشدید فشار بر ایران در حوزه بازرسیها و در نهایت تجمیع ابزارها برای متوقف کردن ایران در منطقه، بخشهای اصلی مسیر جدید فشار است.
2- در حالی که آمریکا در مسیر جدید گام برمیدارد، عواید اقتصادی بسیار محدود ناشی از برجام هم روز به روز در حال تحلیل رفتن و کم شدن است.
در همین حال، در داخل کشور جریان مشکوکی در پی آن است که هزینههای اقدام علیه ایران از سوی آمریکا را به حداقل مقدار ممکن کاهش دهد. این کار به دو طریق در حال انجام است. نخست اعلام صریح این موضوع که ایران حتی در صورت خروج آمریکا از برجام به آن متعهد خواهد ماند که در واقع هیچ معنایی جز راحت کردن خیال آمریکا و اروپا از اینکه میتوانند با هزینه صفر، دوران جدیدی از تحریم و فشار را آغاز کنند، ندارد. و دوم، تلاش عملی- و عموماً اعلام نشده- برای اعمال تحریم داخلی علیه نهادهای انقلابی که در واقع محقق کردن هدف آمریکا در داخل کشور به دست عوامل داخلی و با مکانیسمهای داخلی است.
ترکیب این موضوعات با شرایط جدیدی که در منطقه در حال وقوع است، پازل را کامل میکند. شواهد نشان میدهد آمریکا با علم قطعی به شکست راهبرد خود در سوریه (بویژه تشکیل کشور سنی در شرق این کشور) و با نزدیک شدن داعش به پایان عمر خود، درصدد به هم زدن میز بازی است و اقدامات جدید در شمال فرات در سوریه، تلاش برای به هم زدن انسجام راهبردی شیعه و مقاومت در عراق و دیگر کشورها و همچنین برگزاری همهپرسی در کردستان عراق با صحنهگردانی آشکار اسرائیل، گامهای کلیدی آن در این مسیر است.
واقعیت این است که نظام با وجود علم تقریباً قطعی که چنین روزهایی بالاخره از راه خواهد رسید، اجازه امضا و اجرای برجام را صادر کرد. اگر چه کارنامه برجام چنگی به دل نمیزند اما تجربه برجام که همان تجربه بیاعتمادی به آمریکا و نادرست بودن مسیر «اعتماد به بیرون» است، روز به روز بالغتر شده و اکنون در حال رسیدن به نقطه اوج خود است... دل بستن به دشمن کوچک (اروپا) در این مسیر اشتباهی راهبردی است که تاریخ یک دهه گذشته را به نحو فاجعهبارتری تکرار خواهد کرد. تجربه به ما میگوید نه اهداف راهبردی اروپا با آمریکا چندان متفاوت است و نه اروپا اساساً در موقعیتی است که مقابل تحریمهای ثانویه آمریکا مقاومت کند، لذا امید به اینکه میتوان با اروپا برجام را ادامه داد در واقع بهمعنی خوردن چوب و پیاز با همدیگر است.
بدتر از آن، وقتی شما رسماً اعلام میکنید بدون آمریکا، برجام را با اروپا ادامه خواهید داد، در واقع در حال ارسال این پیام برای آمریکا هستید که با خیال راحت تحریمهای خود را اعمال کند و از هیچ واکنشی از ناحیه ایران هم بیم نداشته باشد.
اگر چنین اتفاقی رخ دهد، بیش از همه کسانی مقصر خواهند بود که آدرس ضعف، سستی و ناتوانی را از داخل کشور به دشمن ارسال کردند.
آفتاب یزد: رئیسجمهور آمریکا بهرغم اظهارات باند خود علیه توافق هستهیی مجبور شد برای سومین بار دستور تعلیق تحریمهای هستهیی را تمدید کرد؛ تأیید زورکی
ایران: دومین تسلیم ترامپ مقابل برجام
سایر روزنامههای باند حسن روحانی و شرکایش از تلخیهای این تمدید تعلیقها یاد کرده و ادعای پیروزی نکردهاند:
اعتماد: دونالد ترامپ، یک بار دیگر توقف اجرای تحریمهای هستهیی ایران را اعلام کرد، تمدید تعهد در سایه ریسمان بافی- وزارت خزانهداری آمریکا ۷فرد و ۲شرکت ایرانی را به فهرست تحریمهای ایران اضافه کرد
بهار: برجام پابرجا- با وجود تصویب تحریمهای غیرهستهیی جدید، تعلیق تحریمهای هستهیی ایران تمدید شد – ترامپ: بهزودی خواهید دید چه خواهم کرد.
تجارت: تمدید تعلیق تأکید بر تحریم، یک بام و دو هوا در سیاست آمریکا
جهان صنعت: همکاری کاخ سفید و کنگره برای تشدید تحریمهای ایران؛ ترامپ قلب برجام را هدف گرفته است
خراسان: دولت آمریکا ضمن امضای تمدید تعلیق تحریمها، 16فرد و شرکت مرتبط با ایران را تحریم و همزمان مذاکرات ویژهیی را با اروپا آغاز کرد – برجام؛ تمدید با تحریم و تهدید
روزنامههای باند خامنهای هم تعلیق تحریمها را اغلب تیتریک کردهاند اما نه تنها از ادعای پیروزی خبری نیست بلکه حمله به برجام و باند روحانی را هم فراموش نکردهاند:
جوان: تحریمهای جدید علیه ایران همزمان با تمدید تعلیق تحریمهاـ ترامپ: خواهید دید چه بر سر برجام میآورم... گزارش... از بلاهایی که آمریکا بر سر برجام خواهد آورد
رسالت: نقوی حسینی: آمریکا بهدنبال توقف برجام است
کلید: سکوت معنادار تروئیکای اروپایی در قبال برجام
کیهان: پس از چند ماه لفاظی و عملیات روانی ترامپ هم حاضر نشد از منافع سرشار برجام چشمپوشی کند – آمریکا همزمان با تأیید برجام، فروش هواپیما به ایران را ممنوع کرد!
کیهان: فروش 200هوپیما روی کاغذ برجام میماند؟
وطن امروز: چگونه آدرسهای غلط از داخل مسیر فشار آمریکا بر مردم ایران را هموار میکند؟ پیوند برجام و تحریم!
حملات باندی در عرصههای مختلف موضوع تیترهای روزنامههای هر دو باند حاکم است:
آرمان: محسن رضایی: یکعده شب تا صبح منتظرند که درهای آمریکا چه زمانی باز میشود! حال آن که چهل سال است مشخص شده آسمان آمریکا بارشی برای ما ندارد.
آرمان: تاجیک: روحانی: جامعه را کاریکاتوریزه نکند
آفتاب یزد: همایش تحقیر دولت در امنیت کامل برگزار شد؛ لوس بازی دکتر سلام با آزادی
آفتاب یزد: الهام امین زاده: در دولت احمدینژاد فرمان داده بودند تا میتوانید از دیگران شکایت کنید
رسالت: سه عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:نشانی از اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی نیست
رسالت: رحیم پور ازغدی: غربزدهها از غربیها خطرناک ترند
قانون: باز خوانی دو دهه فعالیت اصولگرایی در سیاست ایران – محمدصادق کوشکی: جریانی به نام اصولگرایی توهم است
قانون: نامه سرگشاده زیبا کلام خطاب به مولوی عبدالحمید: حمایت از اصولگرایان حکایت از چاله به چاه است
برخی از ناکارآمدیها و پارهیی از بحرانهای اجتماعی اقتصادی موضوع مطالب و عنوانهای صفحات اول روزنامههای هردو باند حاکم است:
آرمان: جهانگیری: نمیتوان مطالبات مردم را سرکوب کرد
آرمان: لیلاز: نمیشود با زور نخبگان را نگهداریم
آرمان: از 150نخبه ریاضی ۱نفر در ایران مانده است
ابتکار: عقب ماندن ایران از سیاستهای گسترش استفاده از خودروهای برقی چه نتایجی خواهد داشت؟ برنامهیی برای دوران پسا «احتراق»
تجارت: با عبور از رقم 1333هزار میلیارد تومان صورت گرفت؛ عصیان نقدینگی در اقتصاد تب کرده
تجارت: رنج های تاروپود فرش ایرانی
وارفتگی و ریزش در نظام و در باند خامنهای موضوع مقالات متعدد در روزنامههای هردو باند حاکم است:
اعتماد: «اصولگرایان در هنگام کاهش دمای سیاسی به خواب میروند و در هنگام گرم شدن فضای سیاسی بیدار و فعال میشوند.» این تحلیل امیر محبیان از شرایط پسا انتخاباتی اصولگرایان است.
جمهوری اسلامی: جمهوری اسلامی: روحانیت و ضابطهمندی
در صفحه تلگرام صحنه کاملاً غیرمتعارفی را در ساحل دریای خزر دیدم که عدهیی دختر و پسر و زن و مرد با سر و وضع نامناسب مشغول انجام مسابقه سیب خوری بودند و چند طلبه جوان نیز این مسابقه را مدیریت میکردند. نحوه اجرای مسابقه اینگونه بود که چند دختر هر کدام سیبی را به نخ آویزان کرده و از بالای سر چند مرد جلوی دهان آنها میگرفتند تا آنها بدون آن که از دست خود برای نزدیک کردن سیب به دهانشان کمک بگیرند آن را بخورند تا موفقیت در خوردن سیب و سرعت عمل در آن، امتیازاتی برای خورندگان محسوب شود. این مسابقه، با حضور و نظارت و مدیریت چند طلبه اجرا میشد و در واقع، مجری مسابقه طلبهها بودند.
کسانی که این روزها این صحنه را روی تلگرام برای دیگران میفرستند، هر کدام حاشیهای تمسخرآمیز و یا جملاتی که نشاندهنده تعجب آنهاست نیز زیرنویس آن میکنند تا غیرعادی بودن آن را به مخاطب خود اعلام نمایند.
در صحنه دیگری، تصویر یک خودروی پراید در جاده چالوس نشان داده شده که یک تابلوی بزرگ با جمله «اجرای عقد ازدواج عادی با مدرک معتبر قانونی بدون ثبت در شناسنامه» روی آن نقش بسته به آن تکیه داده شده و البته زیر آن جمله «پاسخ به سؤالات شرعی و تصحیح قرائت نماز» نیز اضافه شده است. کسی که این تصویر را به تلگرام ارسال کرده زیر آن نوشته: «این هفته که میرفتیم چالوس، یک پراید کنار جاده ابتدای مسیر توقف کرده و یک روحانی هم کنارش قدم میزد و این تابلو را پشت ماشین نصب کرده بود.»
بعضی از کاربران، در تفسیر اقدام آن طلبه که در کنار خودروی پراید قدم میزد و منتظر بود برای خواندن عقد به او مراجعه شود نوشتهاند: «منظورش خواندن صیغه عقد موقت برای دخترها و پسرها یا مردان متاهل است که در شناسنامه ثبت نمیشود و یک دفترچه به آنها میدهند که هتلها قبولش دارند.»
سوال این است که این دفترچه را چه کسی اختراع کرده؟ چه کسی و چه نهادی به هتلها اجازه داده چنین دفترچهای را بپذیرند؟ کدام دستگاه مجاز بوده اجرای عقد بدون ثبت در شناسنامه را بلااشکال اعلام کند؟ و اصولاً این آقای طلبه چرا چنین شغلی را انتخاب کرده که مفهومی غیر از مجاز کردن فساد و ترویج فحشا و رسمیت بخشیدن به آلودگیهای اخلاقی و بیبند و باریها ندارد؟
بخشی از روحانیت اکنون به چنین بیراههای میرود.
رسالت: عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: غربزدهها در داخل کشور ما از غربیها خیلی خطرناکترند
برخی از مسئولان بیشتر از اینکه دغدغه مسائل فرهنگی و دینی را داشته باشند دغدغه جیب و حقوقشان را دارند و در مسائل فرهنگی و دینی خود را با رئیس هایشان منطبق میکنند.
در گذشته ما آخوندهایی را داشتیم که مارکسیست بودند و الآن نیز تعدادی از افراد مانند مشروطه اسلام را لیبرالیزه میکنند و میگویند باید احتیاطا 6دهه فاطمیه داشته باشیم در حالی که من شخصی را دیدم که در مباحث روشنفکری قلم و بیانش به نفع نبوت رسیده بود، ولی بر داشتن 6دهه فاطمیه تأکید میکرد جامعه ما دارای چنین آفاتی است.
رسالت: آیتالله علمالهدی: مجمع تشخیص باید مصلحت نظام را در نظر بگیرد: اولین علت تأکید رهبر انقلاب بر انقلابی ماندن مجمع تشخیص مصلحت نظام این است که در وهله اول خطاب رهبر انقلاب صرفاً به مجمع نبوده و تمام نخبگان سیاسی را در برمیگیرد. وی اظهار کرد: برخی نخبگان و خواص سیاسی جامعه ما میگویند انقلاب تمام شده است، در حالی که نسل سوم انقلاب و امثال شهید حججیها شدیداً به انقلاب پایبند هستند، نخبگان سیاسی ما تفکر و رفتار انقلابی را کنار گذاشته و به اشرافیت روی آوردهاند بهطوری که هزینه تفریح فرزندان خود را نیز از بیتالمال برداشت میکنند. وی تصریح کرد: دومین علت تأکید رهبر انقلاب بر انقلابی ماندن مجمع این است که بنا بر مصلحت و رفاه عدهیی خاص تصمیم نگیرند...
رسالت: بازخوانی وظایف مجمع تشخیص مصلحت
مصلحت بهمعنای عرفی سازی نیست که برخی آن را بهانهیی برای سکولاریزاسیون بیابند. مصلحت بهمعنای تهی کردن نصوص از پیام ثابت و بادوام و واگذار کردن معنای احکام به درک تاریخی و عصری نمودن فهم احکام نیست.
امروز کارکرد مجمع علاوه بر تشخیص مصلحت سه وظیفه کلیدی هم به عهده دارد:
1- مشاورت در تعیین سیاستهای کلی نظام
2- نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام
3- راهحل برای معضلات کشور
جمهوری اسلامی در تیررس هدفهای شوم استکبار جهانی است. دشمنان انقلاب برای ناکارآمدی نظام در داخل و خارج کار میکنند تا نظام را در برابر معضلات لاینحل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دهند.
حمله به باند روحانی و ادعاهای اقتصادی آنها موضوع مقالات متعدد و مفصل در روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع است:
کیهان:زندگی در ۲فضا
صد البته تعجبآور که چگونه درباره «ریز» ها تا این اندازه «درشتنمائی» میشود؟!
آقای نوبخت به خبرنگاران گفته: «بر اساس آمار مرکز آمار، در بهار سال 96 رشد اقتصادی با نفت ۶.۵درصد و بدون نفت 7درصد بوده است»!
یک ماه قبل هم آقای سخنگو رشد اقتصادی کشور در سال 1395 را بیش از ۱۱.۱درصد عنوان کرد! و در تشریح جزئیات آن، از رشد ۱۸.۱درصدی بخش صنعت در همان سال خبر داد!
با این سخنان حقیقتاً جای کمترین تردیدی نیست که ما دو ایران داریم! ایران دولت و ایران مردم!
اینکه سخنگوی دولت، رشد سال قبل را بیش از یازده درصد و یا اینکه رشد بهار سال جاری را 7درصد اعلام میکند، بر اساس آنچه خود ایشان گفته، «حرفهایی کیلویی» نیست و لابد بر اساس آمار و ارقام دقیق است و اساساً شاید با مقادیری تواضع و فروتنی بیان شده باشد! میماند وضعیت مردم که بر اساس همان آمار خوب است و هرکه خلاف آن بگوید و از واقعیت موجود و حتی واقعیت زندگی خودش روایت کند، حتماً حرف کیلویی زده و در آمار رسمی تردید و تشکیک کرده و مستحق همه گونه حمله و هجمهای است و حتی مستحق حواله شدن به جهنم!
تجربه نوع نگاه دولت... آثار و عواقبی روشن و در عینحال وحشتناک دارد... یک روایت مهم، روایت زندگی مردم است.
بچههایشان همین جا و کنار دست خودشان درس خواندند و بزرگ شدند، فارغالتحصیل و با سواد شدند و حالا بیکار جلویشان نشستهاند و شدهاند آینه دق پدر و مادر! پدر و مادری که طعم تلخ مستاجری را چشیده و در نیمه راه عمر، به امید سرپناهی، از مسکن مهر به مسکن اجتماعی پاس داده میشود
همه اینها یک روایت تلخ درست کرده است. روایتی که در آن بر اساس آمار بانک مرکزی سفره مردم هر روز کوچک و کوچکتر شده و برخی اقلام از آن سفرهها رخت بربسته و درآمدها اجازه خرید خیلی چیزها را نمیدهد. البته این به دولت مربوط نیست و رئیسجمهور محترم گفته کارمندی که حقوقش کم است برود! اما خب هرچه هست، فعلاً آنها ماندهاند و جایی و کاری بهتر سراغ ندارند که بروند و در نتیجه پیش زن و بچههایشان شرمندهاند.
یک روایت دیگر هم داریم که بسیار امیدبخش و مؤید همین آمار رشد خیرهکننده است. آن روایت را از زبان کسانی میشنویم که همین جا و در کنار ما زندگی میکنند، حالا ممکن است چندین خیابان بالاتر باشد! بچههایشان هم مثل بچههای مردم، مشغول درس و دانشگاهند اما برای رعایت حال مردم و پرهیز از ایجاد ازدحام در دانشگاههای داخلی، نوعا در اروپا و آمریکا درس میخوانند و غم و غربت را به جان میخرند تا بچههای مردم در دانشگاههای خلوتتری تحصیل کنند! آنها ناچارند هزینه تحصیل در آن دانشگاهها را به دلار 4هزار تومانی بدهند
همین یک فقره گویای آن است که پدران زحمتکششان ، افزون بر مشقتهای پستهای کلان مدیریتی، چه سختیها و مرارتهایی برای تأمین آن هزینهها میکشند! البته فرزندان برخی از آنها فارغالتحصیلند و بیکار، پس به ناچار با سرمایهیی اندک در حد چند میلیارد تومان ، به امر شریف واردات – حالا از هر مجرای قانونی یا... - مشغولند تا با هر بدبختی که شده، نانی به کف آرند. هر چند ممکن است این واردات سود چندانی- مثلاً به اندازه حاصل عمر یک کارمند یا معلم یا کارگر – نداشته باشد، اما از بیکاری و رفتن دنبال کارهای خلاف بهتر است و دولت نشان داده به این امور، فوقالعاده حساس است. برخی بچهها البته علاقهمند به کار تجاری یا همان «بیزینس» خودمان نیستند و مثل پدرانشان، خود را وقف مردم میکنند! از اینجاست که با نسل تازهیی از مدیران جوان مواجه میشویم که با استفاده از «ژن خوب» عمر خود را در پستهای مدیریتی کلان صرف میکنند.
میبینید که زندگی در دو فضای کاملاً جدا از هم در جریان است و روایت هر یک از این دو منطقه، روایتی کاملاً متضاد با دیگری است. حتماً و حتماً در یکی ، شاخص رشد اقتصادی در حال پیشرفت دائمی است و به مراتب بیش از 11درصد است و در دیگری خط فقر در حال پیشرفت است!
حال اگر روایت آمار با زندگی واقعی مردم منطبق نباشد، حق داریم در اصل آمار تشکیک کنیم!؟ واقعیت این است که نه! بلکه باید موضوع را به سبک هنرمندانه دولتمردان تفسیر و تاویل کنیم. به سبکی که در آن ، بازی با کلمات ، جای حقایق تلخ را میگیرد
. مثلاً از سخنگوی دولت پرسیدهاند میزان کسری بودجه چقدر است ایشان هوشمندانه گفته: «به کار بردن این واژه از لحاظ حقوقی درست نیست چرا که ما با عدم تحقق منابع مواجه هستیم، نه کسری بودجه»!... اوایل دهه هفتاد، عدهیی داشتند زیر چرخهای توسعه له میشدند، برخی این له شدن فقرا را کاملاً طبیعی میدانستند و برایش توجیه میتراشیدند و برخی داشتند غنیمت جمع میکردند! آن روزها ، آمارها از بهبود و رشد مثبت تمام شاخصهای اقتصادی حکایت میکرد ، حتی از شاخص عدالت! خوب که نگاه کنیم میبینیم که همه دستاندرکاران آن روز -البته به جز آنها که دستشان از دنیا کوتاه است - امروز هم در پستهای کلیدی به کار مشغولند! آیا آزموده را آزمودن خطا نیست؟!
کیهان: آقای جهانگیری! این حرفها برای جوانان شغل نمیشود
جهانگیری با انتقاد از برخی موانع به کارگیری جوانان در مدیریت کشور گفت: متأسفانه معمولاً جوانانی که در حوزه مسائل سیاسی فعالیت میکنند نسبت به سایرین بیشتر پشت درهای مدیریتی کشور قرار میگیرند.
سخنان شعاری و اپوزیسیونگونه جهانگیری در حالی است که دولت یازدهم در زمینه تأمین اشتغال و ازدواج و مسکن جوانان، اقدام درخوری انجام نداد و فاقد طراحی و برنامهریزی در این زمینه بود.
در سطح چینش کابینه وزیران ارشد دولت نیز با وجود شعار جوانگرایی، معدل سن اعضای کابینه از 60بالاتر رفت و تنها افزوده شدن وزیر ارتباطات به مجموعه اعضای کابینه باعث شد تا اندکی از سالخوردگی مفرط دولت جدید کاسته شود. با این وجود گویا آقای جهانگیری همچنان فکر میکند که ایام تبلیغات انتخاباتی است و باید تبلیغاتی حرف بزند.
کیهان: رئیس مرکز آمار و اطلاعات وزارت کار: بیکاران ایرانی بدترین وضعیت بیکاری را دارند
رئیس مرکز آمار و اطلاعات وزارت کار گفت: بر اساس تعریف اشتغال، بیکار به فردی گفته میشود که در هفته مرجع مورد آمار حتی یک ساعت هم نتوانسته کاری انجام دهد؛ این نوع بیکاری بدترین وضعیت بیکاری است.
بعضی از کارشناسان نرخ بیکاری را شاخص ضعیفی برای دستیابی به شناخت قوی از بازار کار میدانند. حال باید دید در صورت صحیح بودن چنین دیدگاهی، چه شاخصهایی بهترین سنجه برای بازار کار است. بنابراین به نظر میرسد سنجههایی مانند تعداد ریزشاشتغال، فرصتهای شغلی جدید، آمار ترک شغلها، آمار اشتغال ناقص و اشتغال جدید، از بهترین سنجههای بازار کار هستند.
روزنامههای باند خامنهای نسبت به چشمانداز اقدامات آمریکا در خصوص برجام و همچنین تناقضگویی مقامات حکومتی هشدار دادهاند:
جوان: سرمقاله: برجام بدون فهم مشترک، واکنش همسان
انتظار میرود تا مواضع «ناهمسان – غیرهمسنگ» مقامات ارشد دولت در دوران پسا برجام با وضع تحریمهای جدید تحت عنوان «افزودن نام دو شرکت و هفت فرد ایرانی و شش شرکت و سه فرد خارجی به لیست تحریمها اضافه» و «ممنوعیت فروش هواپیما به ایران» تغییر کرده و من بعد شاهد «همگونی» در رفتار و مواضع دولتمردان نسبت به اقدامات آمریکاییها در نقض روح و متن برجام باشیم.
«ولایتی: ادعای حق بازدید از مراکز نظامی اختراع آمانو است»، «ظریف: آنچه خانم هیلی مطرح کرده نشاندهنده بیاطلاعی ایشان از متن توافق است، میزان نظارت در برجام مشخص است»، «عراقچی: شنیدن صحبتهای اینچنینی از نماینده آمریکا در سازمان ملل واقعاً عجیب است، چرا که به آسانی اعتبار گزارشهای آژانس را زیر سؤال میبرد»، «قاسمی: خواب آمریکا برای بازدید از مراکز نظامی ایران تعبیر نخواهد شد» در چهار موضعگیری فوق دو موضعگیری کاملاً متفاوت با دو موضعگیری دیگر است، بهگونهیی که علی اکبر ولایتی و بهرام قاسمی برخلاف محمدجواد ظریف و عباس عراقچی بازدید از مراکز نظامی کشورمان را از اساس نفی و غیرقابل وصول اعلام میکنند.
تناقضات مشابه دیگری نیز میتوان در واکنش به خروج آمریکا از توافق هستهیی از گفتههای مقامات رسمی کشورمان جستوجو کرد که در آن برخی افراد نظیر علی اکبر صالحی (در گفتگو با اشپیگل) و محمدجوادظریف (در مصاحبه با المیادین) قائل به ضرورت ادامه برجام بعد از کنارهگیری آمریکا بوده و در مقابل دستهای دیگر از مسئولان خروج آمریکا را مساوی با مرگ برجام عنوان میکنند.
شکاف دیدگاهها در این سطح و از سوی مقامات رسمی منتسب به دولت در حالی است که انتظار میرود برای حفظ منافع ملی بهویژه در حوزه امنیت داخلی مسئولان دستگاه دیپلوماسی میبایست به «فهم مشترک» از تهدیدات و چالش و حفرههای برجام رسیده و نتیجه این فهم مشترک، موضعگیری «یکدست و همسان» باشد.
مواضع زیگزاگی وزیر امور خارجه، رئیس سازمان انرژی اتمی، معاون وزیر امور خارجه و سخنگوی دستگاه سیاست خارجه و دیگر مسئولان میتواند پیامدهای نامناسبی را به همراه داشته باشد و از جمله مهمترین این پیامدها «جهت دهی به افکار ضدایرانی آمریکاییها و شکل دهی به باورهای آنهاست»، جهت و شکلی که میتواند نهایتاً به عدم پایبندی ایران به برجام و قطعنامه 2231 از سوی آمریکاییها بینجامد.
به بیان بهتر مواضع ضد و نقیض ایرانیها، آمریکاییها را به این باور میرساند که دو اقدام آنها مبنی بر 1- معرفی کردن ایران بهعنوان ناقض برجام و 2- بازدید از مراکز حساس نظامی کشورمان، با مخالفت و واکنش گسترده و همگون مقامات ارشد کشورمان روبهرو نخواهد شد و چنین تصوری میتواند به توسعه تحریمها و افزایش محدودیتهای بینالمللی علیه کشورمان نیز بینجآمد آنچنانکه زمانی این تلقی برای اعضای کنگره- دولت آمریکا بهوجود آمد که تصویب و اجرای قوانین مخالفت - مغایر با متن و روح برجام با واکنش مناسب دولت ایران مواجه نمیشود، قوانین مهمی را وضع کرده و همچنان چنین مسیری را دنبال میکنند.
آیا اصرار و پافشاری اخیر محمدجواد ظریف و علیاکبر صالحی مبنی بر «ادامه دادن برجام بدون آمریکا» نمیتواند حاوی این پیام باشد که میان تصمیمگیران و تصمیمسازان در نظام، دوگانگی و شکاف وجود دارد و آیا ابراز گفتههای تناقضآمیز اینچنینی کمک به حفظ برجام (با تمام نواقص و کاستیهایش) کرده یا آنکه آن را به خطر انهدام مواجه میکند؟
طبیعی است تا مادامی که مقامات داخلی مواضع دو و گاه چندگانه در مواجهه با آمریکا و برجام اتخاذ میکنند، علاوه بر ایالات متحده، فرانسه و آلمان و سایر کشورهای همپیمان آمریکا درخواست «ترمیم و اصلاح متن برجام» را هماهنگ با آمریکاییها طرح کنند کمااینکه فرانسه و آلمان در هفته گذشته چنین درخواستی را رسماً مطرح کردهاند.
بدون تردید تا مادامی که مواضع مقامات ارشد کشورمان در باب دو مسأله بسیار مهم 1- بازدید از مراکز نظامی 2- برجام بدون آمریکا، با یکدیگر پارادوکس داشته باشد و این تلقی در آمریکاییها وجود داشته باشد که ایرانیها در موضوع برجام دارای شکاف جدی دیدگاه هستند و از اجرای کنونی تعهدات برجامی آمریکا رضایت دارند، باید منتظر «تشدید تحریمها» و «توسعه تهدیدات نظامی» و «شیفت دادن محدودیتهای هستهیی به سایر حوزهها مانند حقوقبشر» بود.
وطن امروز: چگونه آدرسهای غلط از داخل، مسیر فشار آمریکا بر مردم ایران را هموار میکند؟
پیوند برجام و تحریم!
در حوزه منازعه راهبردی ایران و آمریکا بهویژه مسأله برجام، تحولات مهم و پرشتابی در حال وقوع است که نه افکار عمومی و نه نخبگان ایرانی به اندازه کافی به آن توجه نکردهاند، لذا در محیط گفتگوهای عمومی در کشور، نشان چندانی از بحث درباره آنها دیده نمیشود.
خلاصه آنچه در حال رخ دادن است، چنین است:
1- دولت آمریکا بهطور واضح در مسیر یک تجدیدنظر راهبردی قرار دارد که هدف آن افزایش شدید فشار بر ایران است. اعلام احتمالی عدم پایبندی ایران در 25مهر به کنگره، اجرای قانون جدید تحریمها با عنوان «مهار دشمنان آمریکا از طریق تحریمها» (کاتسا) و تشدید فشار بر ایران در حوزه بازرسیها و در نهایت تجمیع ابزارها برای متوقف کردن ایران در منطقه، بخشهای اصلی مسیر جدید فشار است.
2- در حالی که آمریکا در مسیر جدید گام برمیدارد، عواید اقتصادی بسیار محدود ناشی از برجام هم روز به روز در حال تحلیل رفتن و کم شدن است.
در همین حال، در داخل کشور جریان مشکوکی در پی آن است که هزینههای اقدام علیه ایران از سوی آمریکا را به حداقل مقدار ممکن کاهش دهد. این کار به دو طریق در حال انجام است. نخست اعلام صریح این موضوع که ایران حتی در صورت خروج آمریکا از برجام به آن متعهد خواهد ماند که در واقع هیچ معنایی جز راحت کردن خیال آمریکا و اروپا از اینکه میتوانند با هزینه صفر، دوران جدیدی از تحریم و فشار را آغاز کنند، ندارد. و دوم، تلاش عملی- و عموماً اعلام نشده- برای اعمال تحریم داخلی علیه نهادهای انقلابی که در واقع محقق کردن هدف آمریکا در داخل کشور به دست عوامل داخلی و با مکانیسمهای داخلی است.
ترکیب این موضوعات با شرایط جدیدی که در منطقه در حال وقوع است، پازل را کامل میکند. شواهد نشان میدهد آمریکا با علم قطعی به شکست راهبرد خود در سوریه (بویژه تشکیل کشور سنی در شرق این کشور) و با نزدیک شدن داعش به پایان عمر خود، درصدد به هم زدن میز بازی است و اقدامات جدید در شمال فرات در سوریه، تلاش برای به هم زدن انسجام راهبردی شیعه و مقاومت در عراق و دیگر کشورها و همچنین برگزاری همهپرسی در کردستان عراق با صحنهگردانی آشکار اسرائیل، گامهای کلیدی آن در این مسیر است.
واقعیت این است که نظام با وجود علم تقریباً قطعی که چنین روزهایی بالاخره از راه خواهد رسید، اجازه امضا و اجرای برجام را صادر کرد. اگر چه کارنامه برجام چنگی به دل نمیزند اما تجربه برجام که همان تجربه بیاعتمادی به آمریکا و نادرست بودن مسیر «اعتماد به بیرون» است، روز به روز بالغتر شده و اکنون در حال رسیدن به نقطه اوج خود است... دل بستن به دشمن کوچک (اروپا) در این مسیر اشتباهی راهبردی است که تاریخ یک دهه گذشته را به نحو فاجعهبارتری تکرار خواهد کرد. تجربه به ما میگوید نه اهداف راهبردی اروپا با آمریکا چندان متفاوت است و نه اروپا اساساً در موقعیتی است که مقابل تحریمهای ثانویه آمریکا مقاومت کند، لذا امید به اینکه میتوان با اروپا برجام را ادامه داد در واقع بهمعنی خوردن چوب و پیاز با همدیگر است.
بدتر از آن، وقتی شما رسماً اعلام میکنید بدون آمریکا، برجام را با اروپا ادامه خواهید داد، در واقع در حال ارسال این پیام برای آمریکا هستید که با خیال راحت تحریمهای خود را اعمال کند و از هیچ واکنشی از ناحیه ایران هم بیم نداشته باشد.
اگر چنین اتفاقی رخ دهد، بیش از همه کسانی مقصر خواهند بود که آدرس ضعف، سستی و ناتوانی را از داخل کشور به دشمن ارسال کردند.