28سال بعد از پایان جنگ ضدمیهنی که رژیم هنوز با عناوین دجالگرانهٴ «دفاع مقدس» و تشییع استخوان تلاش میکند از آن برای ایجاد فضای جنگ و اختناق ارتزاق کند خوب است به این اعترافات گوش کنیم:
روز 12مهر 96 عباس تیموری تحت عنوان «نویسنده و راوی» بهاصطلاح «دفاع مقدس» که خود در جنگ ضدمیهنی خمینی شرکت داشته به ابعاد ضدمردمی بودن آن جنگ در تلویزیون رژیم اعتراف کرد و با ارائهٴ عدد و رقم و چند آمار از ستاد کل نیروهای مسلح رژیم به شکسته شدن طلسم جنگ در زمان خود خمینی و تنفر بزرگ مردم از جنگ ضدمیهنی اذعان کرد و از جمله گفت:
«من شفاف میتوانم حرف بزنم؟ ما ششصد هزار سرباز فراری در زمان جنگ داشتیم. به تعبیر ستاد کل نیروهای مسلح یک تا سه و نیم درصد کل جمهوری اسلامی ایران بیشتر در جنگ حضور مستقیم نداشتند. یک تا سه درصد جمعیت کل ایران بیشتر در جنگ حضور مستقیم نداشتند».
وی در پاسخ مجری برنامه که پرسید: «چند درصد نظام چند درصد دولتها پشتش بودند؟» پاسخ داد: «همه سه درصد نمیشدند کلا».
این اعتراف پاسدار تیموری به 600هزار سرباز فراری در جنگ ضدمیهنی اذعان دیرهنگام به شکسته شدن طلسم جنگ خمینی است. طلسم جنگ همان چیزی بود که خمینی با آن نمیگذاشت کسی علیه آن جنگ خانمانسوز نطق بکشد و همان طوری که یک بار پاسدار شمخانی اعتراف کرد به جز مجاهدین هیچ کس جرأت نکرد روی آن کمترین حرفی بزند و مخالفتی بکند. علت نیاز خمینی به جنگ را در همان سالها مقاومت ایران در یک جمله خلاصه کرد: جنگ سرپوش اختناق. و حالا بعد از بیش از سه دهه جواد منصوری که خودش میگوید از تشکیل دهندگان سپاه پاسداران است، به آن اعتراف کرده است:
وی روز 13مهر 96 در یک برنامه تلویزیونی به نام «گرا» گفت: «البته این را هم بهتان بگم، اگر جنگ نشده بود من فکر میکنم انقلاب اسلامی از بین رفته بود، این اعتقادم است و جنگ بود که انقلاب اسلامی را سازمان داد، قدرت داد، تجربه داد، روحیه داد و موقعیت داد، خیلی ما نتایج جنگ برایمان عالی بود، عالی بود، با جنگ بود توانستیم ضدانقلاب داخل را سرکوب کنیم، گروهکها راسرکوب کنیم».
حالا سؤال این است که پس این طلسم سنگین که همه را ساکت کرده بود، چطوری شکست که 600هزار سرباز با به جان خریدن پیامدهای خطرناکش، از جبهه فرار کردند.
یادآوری قسمتی از یکی از پیامهای رهبر مقاومت را که در 20مهر 64، یعنی روزهایی که تنور جنگ خمینی در ابعاد کلان قربانی میگرفت اما موضعگیریها و فعالیتهای مقاومت ایران طلسم جنگ را درهم شکسته بود، روشنگر است.
مسعود رجوی در این پیام خطاب به پرسنل ارتش و همچنین جوانان غیور و ساکنان روستاهای محروم و ستمزده ایران که قربانیان سربازگیری خمینی برای اعزام به جبهههای جنگ بود گفته بود: «در برابر سربازگیری اجباری توسط مزدوران خمینی به هر طریق که میتوانید مقاومت کنید. اجازه ندهید که خمینی و مزدورانش به حریم «آگاهی» و اراده صلح طلبانه شما مبنی بر عدم تمایل به شرکت در جبهههای جنگ ضد ملی و ضدمردمی، تجاوز نمایند... چنانچه به هر دلیلی به سرباز خانهها و پادگانها و جبهههای جنگ خمینی کشیده شدید، هوشیارانه و در اولین فرصت ممکن فرار کنید و مرگ و نیستی را برای مزدوران خمینی باقی بگذارید. فرزندان و آشنایان و جوانان کوچه و محله یا روستای خود را یاری کنید تا گرفتار تنور جنگ و شکارچیان مزدور خمینی نشوند. همچنین با پناه دادن و تأمین امنیت و معیشت فراریان جبهههای جنگ علیه سیاست جنگطلبانه خمینی قیام کنید»...
بله حالا که مهرههای نظام به فرار 600هزار سرباز از جبهههای جنگ اعتراف میکنند، می شود فهمید که فراخوان آن روز رهبر مقاومت چگونه خط جنگافروزی خمینی را که میخواست آن را تا آخرین خشت خانههای تهران ادامه بدهد، با شکست و بنبست مواجه کرد و بعد هم با قهرمانیهای رزمندگان ارتش آزادی، در تنور جنگطلبی خمینی را گل گرفت.
لازم به یادآوری است که مقاومت ایران از روز بعد از خارج شدن نیروهای عراقی از مرزهای ایران در خرداد 61، ادامه جنگ را نامشروع اعلام کرد و بعد هم با امضای قرارداد صلح با دولت وقت عراق و کسب حمایت گسترده جهانی از چنین قراردادی، این طلسم را درهم شکست. این طور بود که با فراخوان رهبر مقاومت جبههها خالی شد و ارتش آزادیبخش ملی ایران هم توانست طی یک سال بعد از شکلگیری آن با شعار صلح و آزادی ماشین جنگی خمینی را درهم بشکند و زهر آتشبس را به حلقوم دیو جماران بریزد.
«من شفاف میتوانم حرف بزنم؟ ما ششصد هزار سرباز فراری در زمان جنگ داشتیم. به تعبیر ستاد کل نیروهای مسلح یک تا سه و نیم درصد کل جمهوری اسلامی ایران بیشتر در جنگ حضور مستقیم نداشتند. یک تا سه درصد جمعیت کل ایران بیشتر در جنگ حضور مستقیم نداشتند».
وی در پاسخ مجری برنامه که پرسید: «چند درصد نظام چند درصد دولتها پشتش بودند؟» پاسخ داد: «همه سه درصد نمیشدند کلا».
این اعتراف پاسدار تیموری به 600هزار سرباز فراری در جنگ ضدمیهنی اذعان دیرهنگام به شکسته شدن طلسم جنگ خمینی است. طلسم جنگ همان چیزی بود که خمینی با آن نمیگذاشت کسی علیه آن جنگ خانمانسوز نطق بکشد و همان طوری که یک بار پاسدار شمخانی اعتراف کرد به جز مجاهدین هیچ کس جرأت نکرد روی آن کمترین حرفی بزند و مخالفتی بکند. علت نیاز خمینی به جنگ را در همان سالها مقاومت ایران در یک جمله خلاصه کرد: جنگ سرپوش اختناق. و حالا بعد از بیش از سه دهه جواد منصوری که خودش میگوید از تشکیل دهندگان سپاه پاسداران است، به آن اعتراف کرده است:
وی روز 13مهر 96 در یک برنامه تلویزیونی به نام «گرا» گفت: «البته این را هم بهتان بگم، اگر جنگ نشده بود من فکر میکنم انقلاب اسلامی از بین رفته بود، این اعتقادم است و جنگ بود که انقلاب اسلامی را سازمان داد، قدرت داد، تجربه داد، روحیه داد و موقعیت داد، خیلی ما نتایج جنگ برایمان عالی بود، عالی بود، با جنگ بود توانستیم ضدانقلاب داخل را سرکوب کنیم، گروهکها راسرکوب کنیم».
حالا سؤال این است که پس این طلسم سنگین که همه را ساکت کرده بود، چطوری شکست که 600هزار سرباز با به جان خریدن پیامدهای خطرناکش، از جبهه فرار کردند.
یادآوری قسمتی از یکی از پیامهای رهبر مقاومت را که در 20مهر 64، یعنی روزهایی که تنور جنگ خمینی در ابعاد کلان قربانی میگرفت اما موضعگیریها و فعالیتهای مقاومت ایران طلسم جنگ را درهم شکسته بود، روشنگر است.
مسعود رجوی در این پیام خطاب به پرسنل ارتش و همچنین جوانان غیور و ساکنان روستاهای محروم و ستمزده ایران که قربانیان سربازگیری خمینی برای اعزام به جبهههای جنگ بود گفته بود: «در برابر سربازگیری اجباری توسط مزدوران خمینی به هر طریق که میتوانید مقاومت کنید. اجازه ندهید که خمینی و مزدورانش به حریم «آگاهی» و اراده صلح طلبانه شما مبنی بر عدم تمایل به شرکت در جبهههای جنگ ضد ملی و ضدمردمی، تجاوز نمایند... چنانچه به هر دلیلی به سرباز خانهها و پادگانها و جبهههای جنگ خمینی کشیده شدید، هوشیارانه و در اولین فرصت ممکن فرار کنید و مرگ و نیستی را برای مزدوران خمینی باقی بگذارید. فرزندان و آشنایان و جوانان کوچه و محله یا روستای خود را یاری کنید تا گرفتار تنور جنگ و شکارچیان مزدور خمینی نشوند. همچنین با پناه دادن و تأمین امنیت و معیشت فراریان جبهههای جنگ علیه سیاست جنگطلبانه خمینی قیام کنید»...
بله حالا که مهرههای نظام به فرار 600هزار سرباز از جبهههای جنگ اعتراف میکنند، می شود فهمید که فراخوان آن روز رهبر مقاومت چگونه خط جنگافروزی خمینی را که میخواست آن را تا آخرین خشت خانههای تهران ادامه بدهد، با شکست و بنبست مواجه کرد و بعد هم با قهرمانیهای رزمندگان ارتش آزادی، در تنور جنگطلبی خمینی را گل گرفت.
لازم به یادآوری است که مقاومت ایران از روز بعد از خارج شدن نیروهای عراقی از مرزهای ایران در خرداد 61، ادامه جنگ را نامشروع اعلام کرد و بعد هم با امضای قرارداد صلح با دولت وقت عراق و کسب حمایت گسترده جهانی از چنین قراردادی، این طلسم را درهم شکست. این طور بود که با فراخوان رهبر مقاومت جبههها خالی شد و ارتش آزادیبخش ملی ایران هم توانست طی یک سال بعد از شکلگیری آن با شعار صلح و آزادی ماشین جنگی خمینی را درهم بشکند و زهر آتشبس را به حلقوم دیو جماران بریزد.