728 x 90

زنان سرپرست خانوار قربانیان مضاعف!

وضعیت زنان سرپرست خانواده در ایران
وضعیت زنان سرپرست خانواده در ایران
یکی از معضلاتی که آخوندهای حاکم در جامعه ما بوجود آوردند، پدیده‌یی به نام زنان سرپرست خانوار است، زنانی که حقوقشون لگدمال می‌شود، این زنان که تعدادشان به میلیون‌ها نفر می‌رسد، در بدترین شرایط زندگی می‌کنند و هیچ پشتوانه‌ای هم ندارند و بنا بر آمار ارگانهای رژیم اکثریت این زنان مظلوم هیچ شغل و در‌آمدی ندارند.

ربیعی وزیر کار رژیم در شبکه خبر رژیم 26شهریور 96 گفت: «تو زنان سرپرست خانوار هم ما سه میلیون زن سرپرست خانواده 500هزارتایش زیر 40سال اند و 900هزار تای اینها زن سالمند تنها اند».

در همین رابطه انوشیروان محسنی بندپی رئیس سازمان بهزیستی به روزنامه حکومتی ایران گفت 80درصد از زنان سرپرست خانوار بیکارند. (روزنامه‌ ایران 27شهریور 1396)

یعنی نزدیک به 2میلیون و 500هزار زن سرپرست خانوار وجود دارد که شغلی ندارند و در این شرایط اصلاً قابل تصور نیست که این زنان بی‌پناه چگونه خانوادهٴ‌ خود را اداره می‌کنند، این محرومان در بهترین شرایط تبدیل به نیروی کار ارزانی می‌شوند که مجبورند با کمترین حقوق بدون بیمه وبا بدترین شرایط تن به کارهای سخت بدهند.

با نگاهی به وضعیت زنان در ایران می‌توان دید که زنان بی‌پناه با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم‌ می‌کنند.

خبرگزاری حکومتی ایسنا 12شهریور 96 به‌نقل از پروانه سلحشوری عضو مجلس رژیم نوشت: «چهار موضوع بهداشت، آموزش، مدیریت سیاسی و اقتصاد شاخصهای شکاف جنسیتی هستند که بر این اساس ایران کشور ۱۳۹از ۱۴۴کشور است و کشورهایی مثل مالی، سودان و چاد بعد از ما قرار دارند یعنی حتی وضع ما از پاکستان هم در این شاخص‌ها بدتر است».

در گفتگویی با عنوان "اشتغال زنان فرصت یا چالش" در شبکه افق رژیم 10شهریور 96 اعتراف شد که: «رتبهٴ ایران از لحاظ نابرابریهای جنسیتی بسیار رتبهٴ پایینی هست، فقط از ۴کشور که درگیر جنگ و فقر هستند بالاتره، از سال 77دقیقاً آمار ورودی بانوان، زنان هم ثبت نام و ورودیشون به دانشگاه، بالاتر از مردان هستش، بیش از 60درصد آخرین آمارها می‌گن که بیش از ۶۰درصد ورودی به دانشگاه‌ها رو خانمها دارن، حتی آزمون آخر می‌گه 57درصد قبولیها متعلق به زنان بود، اما از لحاظ مشارکت‌های اقتصادی رتبهٴ خیلی پایینی دارند بنا بر آمارهای بین‌المللی، ما الآن رتبهٴ اقتصادیمون 140هست از بین 144کشور».

در رژیم ولایت فقیه که سنگ بنای آن ضدیت با زنان است، تمام ساختار و قوانینش طوری طراحی شده که زنان را تا حد امکان سرکوب و خانه‌نشین کند.

در همان برنامه افق در ادامه گفته شد: «قوانین ما به شکلی هستش که خیلی اجازهٴ بروز استعداد رو در زنان نمیده، و منجر نمیشه که این‌ها دیده بشن».

هم‌چنین مهره‌ای از رژیم به نام توران ولی مراد عضو هیأت علمی در این برنامه اعتراف کرد: «اگه من بخوام در یک جمله بگم مهمترین چالش حوزه زنان مسؤلان حوزه زنان هستند، اینو بازش می‌کنم مسائل تو جامعه ما زیاد داریم فرض کنید مثلاً مسألهٴ زنان سرپرست خانوار، مسألهٴ اشتغال، زنان روستایی، بیمه زنان خانه دار».

با وجود میلیون‌ها زن سرپرست خانوار که به نان شب محتاجند رژیم ولایت فقیه سرمایه‌های این کشور را در تنور جنگ سوریه و عراق و یمن می‌سوزاند و کوچکترین توجهی به این قشر مظلوم نمی‌کند و مردم ایران باید با هستی و زندگی‌اشان قیمت آتش‌افروزی این رژیم دجال را بدهند.

بر اساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال 95؛ از کل جمعیت 79میلیون و 926هزار نفری ایران تعداد 39میلیون و 427هزار نفر را زنان تشکیل می‌دهند که سهمی ‌49درصدی از کل جمعیت کشور را شامل می‌شوند. در این سرشماری حدوداً ۹.۵درصد از زنان به‌دلیل فوت همسر یا طلاق، بدون همسر زندگی می‌کنند، این درصد یعنی 3میلیون و 745هزار زن که بدون همسر زندگی می‌کنند که از این بین 3میلیون نفر آنها سرپرست خانوار می‌باشند، البته بر اساس آمارهای رسمی و به گفته انوشیروان محسنی بندپی رئیس سازمان بهزیستی رژیم، سه میلیون و ۲۰۰زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد. (خبرگزاری حکومتی مهر 21تیر 96)

و به گفته طیبه سیاوشی عضو مجلس رژیم، آمار زنان سرپرست خانوار متغیر است و تا 5میلیون نفر هم برآورد می‌شود. (خبرگزاری مجلس 16مرداد 96)

اما مشکلات این قشر از جامعه چند برابر متوسط مشکلات عام جامعه است، اولین و پایه‌ای‌ترین مشکل، حل و فصل مسائل اقتصادی خانواده است، شاید وقتی صحبت از مسائل اقتصادی می‌کنیم یک زندگی نرمال و استاندارد به نظر بیاید اما برای این محرومان مشکل اقتصادی عبارتست از نان و این‌که بتوانند فقط شکم خود و فرزندانشان را سیر‌ کنند، مشکلات مادی و اقتصادی مهمترین دغدغه فکری زنانی است که هزینه‌های کمرشکن زندگی را تأمین نمایند.

زنان سرپرست خانوار در فرهنگ ما با مشکلات متعدد دیگری روبه‌رو هستند. از جمله مسائل و مشکلات عمده‌ای که این زنان با آن مواجه هستند نگرشهای منفی است که علیه آنها ایجاد شده است. فقر و تنگدستی، نداشتن حامی و سرپرست، طرد اجتماعی، نداشتن حرفه و شغل، عدم دسترسی به فرصتهای شغلی و تحصیلی همه و همه دست به دست هم داده و زنان سرپرست خانوار را به سمت انواع بیماریهای روحی و روانی که برجسته‌ترین آن افسردگیست سوق می‌دهند.

البته زنانی که سرپرستی کودکان خودشان را دارند به‌دلیل این‌که بیشتر وقت خود را صرف پیدا کردن لقمه‌ای نان می‌کنند، لذا رسیدگی به کودکان و فرزندان هم یکی از مشکلات این زنان می‌باشد،

در رژیمی که زن‌ستیز است و قوانین تماماً‌ مردسالارانه است، جایی برای فعالیت زنان نمی‌ماند، چه برسد به زنی که حامی مرد! نداشته باشد، چون در ایدئولوژی آخوندها زن مستقلا هویتی ندارد و هویت خودش را از شوهر یا پدر یا برادر یا حتی از فرزند پسر خودش می‌گیرد، در این ایدئولوژی جایی برای زن در جامعه نیست و همه چیز علیه این زنان است و این باعث می‌شود که این زنان در هر موضوعی با یک دیوار فولادی روبه‌رو باشند، در نتیجه نه تنها قوانین از اینها حمایت نمی‌کند بلکه ظلم و بی‌عدالتی به این زنان را کاملاً تئوریزه می‌کند.

البته هیچ اشکالی ندارد که زن سرپرست خانوار باشد، زن هم انسان است با توانمندی‌های انسانی و قوای بشری خودش که فرقی با مرد ندارد، اما در نظامی که بر پایه تبعیض جنسیتی استوار شده و با قوانین ضدزن که وضع کرده و اجرا میکنه باعث شده که وقتی زنان سرپرست خانوار باشند آن‌قدر مشکل جلوی پای آنها قرار بگیرد که نتوانند زندگی خودشان را اداره کنند، در کشور ما زنان با دیوارهای بتنی و فولادی برای کار و پیشرفت مواجه هستند، و آخوندها فرهنگی ساخته‌اند که اگر زنی سرپرست خانوار باشد انگار که جرمی مرتکب شده، و این زنان محروم در انواع و اقسام فشارها و تنگناها قرار می‌گیرند مگر این‌که در چرخه سراسر دزدی و فساد این رژیم قرار بگیرند، در دیدگاه پوسیده و کثیف آخوند تنها نقشی که برای زنان وجود دارد، فرزند‌آوری است، معنی این دیدگاه این است که اصلاً به زن به‌عنوان انسان با پتانسیل‌های عظیم و توانمندی‌های بسیار زیاد نگاه نمی‌شود.

کافی است به حرکات اجتماعی نگاه شود، از انقلاب ضدسلطنتی تا قیام 88 تا همین اعتراضات اجتماعی که روزانه شاهد آن هستیم، زنان نقش برجسته‌ای دارند اما در حقوق اجتماعی محرومند، با این قیاس می‌توان دید که چه به روز زنان سرپرست خانوار می‌آورند، که درست به عکس آخوندهای ضد زن، باید این زنان سرپرست خانوار مورد تکریم و احترام ویژه قرار بگیرند، باید حمایت بشوند، این‌که یک زن با تمام محدودیتهایی که رژیم و به‌اصطلاح قانون رژیم برایش ایجاد کرده تمام توان و وقت و عمر خودش را برای به‌دست آوردن یک لقمه نان می‌گذارد که خانواده‌اش محتاج دیگران نباشد.

در کشورهای پیشرفته این مقوله اصلاً محلی از اعراب ندارد، چرا که وقتی زن کار می‌کند و استقلال مالی دارد توان ادارهٴ خانواده را هم دارد، و اصلاً این سؤال برای کسی پیش نمی‌آید که این زن سرپرست خانوار است یا نیست.

در نتیجه پیشرفتهای بشری تا به امروز در کشورهای توسعه یافته و حتی در حال توسعه پدیده‌یی به نام زن سرپرست خانوار به این معنی که در ایران وجود دارد مطرح نیست یا خیلی به ندرت هست. قوانین تأمین اجتماعی در آن جوامع از همه به‌طور یکسان حمایت می‌کند، هم از زنان و هم از مردان، اما در قوانین آخوندها نه تنها حمایتی در کار نیست بلکه تمام قوانین به‌نحوی علیه زنان تدوین شده که آنان را خانه‌نشین کنند، که البته با توجه به بالارفتن سطح آگاهی جامعه ایران به‌خصوص زنان میهن، روز به روز خشم و اعتراض جامعه علیه تبعیض جنسیتی و قوانین و مقررات ارتجاعی آخوندهای حاکم هم بیشتر می‌شود و زنان سرپرست خانوار هم از این قاعده مستثنی نیستند.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6a105d16-89d4-4bf9-b6c2-24944f1c3b21"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات