هر پدیدهیی وقتی زیر فشارهای خارجی قرار میگیرد در صورتیکه اجزاء تشکیل دهندهاش همگرا باشند فشار خارجی باعث میشود که اجزاء آن به هم بیشتر نزدیک شده و استحکامش بیشتر شود. بر عکس اگر اجزاء تشکیل دهندهاش واگرا باشند فشار خارجی باعث تجزیه و تلاشی آن میشود مثلاً یک گوی فلزی توپر را در نظر بگیرید که زیر ضربات سنگین پتک قرار میگیرد. این ضربات مولکولهای گوی فلزی را فشردهتر میکند و در نتیجه بر اثر ضربات استحکام آن بیشتر میشود اما اگر در درون آن شکافی باشد بر اثر ضربات شکاف باز شده و گوی فلزی در هم میشکند.
همین واقعیت در مورد پدیدههای اجتماعی نیز صادق است. برای نمونه هنگامیکه استعمار انگلیس برای مقابله با سیاست ملی کردن نفت توسط دکتر محمد مصدق، خرید نفت ایران را تحریم کرد، با اینکه دولت دکتر مصدق بهشدت زیر فشار کمبود ذخیره مالی گردید، اما چون مردم ایران پشتیبان او بودند، باعث گردید دکتر مصدق بتواند ابتکار خرید اوراق قرضه را با مردم ایران پیش ببرد؛ بدینترتیب ضربه سنگین تحریم نفتی نه تنها باعث فروپاشی دولت دکتر مصدق نگردید، بلکه میان مردم و دولت او وحدت و انسجام بسیار بالاتری به وجود آورد.
اکنون نیز شاهد هستیم که رژیم آخوندی و دیکتاتوری علی خامنهای و حسن روحانی، بهخاطر سیاستهای تروریستی، اتمی، نقض حقوقبشر و دخالتهای مرگبار در کشورهای منطقه، پیاپی زیر ضربات خارجی قرار میگیرد. این موضوع بهویژه پس از اعلام سیاست جدید دولت آمریکا درباره رژیم ایران، شدتی دمافزون یافته است.
اما از آنجا که میان دیکتاتوری علی خامنهای و حسن روحانی با مردم ایران، شکافی به اندازه سرنگونیخواهی این رژیم وجود دارد، از طرفی میان باندهای غارتگر خود رژیم نیز شقه و شکاف بیداد میکند، ضربات خارجی باعث گردیده هر روز بر عمق این تشتت افزوده گردد.
برای همین هم درست روز 9آبان 96 که قانون تحریمهای کاتسا توسط آمریکا اجرایی شد و سرضرب و بهعنوان نخستین گام، 40تن از سرکردگان و ارگانهای سپاه پاسداران علی خامنهای تحریم شدند، مهدی محمدی از اعضای تیم مذاکرهکننده سعید جلیلی و یکی از پادوهای باند خامنهای، با طعنه به باند روحانی- که آنها را متهم به تسلیمطلبی و مذاکره خواهی بیشتر میکنند- نوشت: «آمریکا امروز اجرای بخش سپاه از کاتسا را آغاز کرد. این آغاز یک مسیر است و اینکه به چه شکل پیش برود، بیش از آمریکا به خود ما بستگی دارد!»
کیهان علی خامنهای هم روز 10آبان 96 با حمله به باند حسن روحانی نوشت: «کسانی که اگر بحث سازش باشد، گره چندانی به ابرو نمیاندازند، اگر بحث مبارزه باشد، مرد حرفند و میداندار رجز خواندن، اگر بحث خلعسلاح و بتن و تعلیق باشد، بیل و کلنگ به دست، بالای سر راکتور ایستادهاند و اگر بحث توسعه و پیشرفت باشد، سخنران اول مجلساند! نمونههایی هست که نشان میدهد جریانی با این خصوصیات در عرصههای سیاسی و اقتصادی کشور فعال است».
در مقابل روزنامه ابتکار باند حسن روحانی هم، طی پاتکی باند خامنهای را متهم به تلاش برای شکست سیاستهای دولت حسن روحانی کرد و نوشت: «همه تلاش مخالفان دولت در ماههای پس از انتخابات اردیبهشت 96 ایجاد شکاف و سرخوردگی میان دولت و هوادارانش بوده و هست».
اما باز هم علی خامنهای از زبان کیهان خود، تیغ را روی باند روحانی کشیده و گفت: «یادمان نمیرود حدود 4سال قبل، رئیسجمهور... در برنامههای تبلیغات انتخاباتیاش با حرارت و هیجان وعده داد: «آنچنان گشایش اقتصادی در کشور ایجاد کنم که اصلاً مردم به این 45هزار تومان یارانه احتیاج نداشته باشند!» ؛ اکنون دولت بدون اینکه آن همه وعده را به یاد بیاورد، یگانه کارخانه پررونق کشور را راهاندازی کرده و مدام در حال تولید آمار است! آمار اشتغال مثبت، آمار رونق مثبت، آمار صادرات مثبت، آمار تورم پایین و خلاصه همه چیز را روی کاغذ، گل و بلبل میکند!».
در این میان، علاوه بر جنگ و جدال باندی میان دو باند علی خامنهای و حسن روحانی، کشاکش با جریان پاسدار محمود احمدینژاد نیز شدت میگیرد. در همین رابطه قاضیپور، عضو مجلس ارتجاع با حمله به باند احمدینژاد گفت: «اگر مصلحت نظام مطرح نبود اسناد پرونده تخلفات بقایی را پیشتر افشا میکردم».
بدین وسیله روشن است رژیمی که نه تنها هیچ پیوندی با مردم ایران ندارد (که البته تا اعماق قلب مردم ایران، کینه خود را کاشته است) در میان اجزای تشکیلدهنده خود نیز اینگونه دچار شقه و از هم گسیختگی است، حال که پس از اعلام استراتژی جدید آمریکا، موج تحریم و فشار بیشازپیش بر سرش فرود میآید، چگونه بهصورت تصاعدی دچار از همگسیختگی و تشتت میگردد. فرایندی که راه را برای گسترش، تعمیق و اثرگذاری هر چه بیشتر اعتراضات اجتماعی- که خطرناکترین بحران برای رژیم آخوندی است- باز کرده، زمین را هر چه بیشتر زیر پای رژیم آخوندی به لرزه در میآورد.
همین واقعیت در مورد پدیدههای اجتماعی نیز صادق است. برای نمونه هنگامیکه استعمار انگلیس برای مقابله با سیاست ملی کردن نفت توسط دکتر محمد مصدق، خرید نفت ایران را تحریم کرد، با اینکه دولت دکتر مصدق بهشدت زیر فشار کمبود ذخیره مالی گردید، اما چون مردم ایران پشتیبان او بودند، باعث گردید دکتر مصدق بتواند ابتکار خرید اوراق قرضه را با مردم ایران پیش ببرد؛ بدینترتیب ضربه سنگین تحریم نفتی نه تنها باعث فروپاشی دولت دکتر مصدق نگردید، بلکه میان مردم و دولت او وحدت و انسجام بسیار بالاتری به وجود آورد.
اکنون نیز شاهد هستیم که رژیم آخوندی و دیکتاتوری علی خامنهای و حسن روحانی، بهخاطر سیاستهای تروریستی، اتمی، نقض حقوقبشر و دخالتهای مرگبار در کشورهای منطقه، پیاپی زیر ضربات خارجی قرار میگیرد. این موضوع بهویژه پس از اعلام سیاست جدید دولت آمریکا درباره رژیم ایران، شدتی دمافزون یافته است.
اما از آنجا که میان دیکتاتوری علی خامنهای و حسن روحانی با مردم ایران، شکافی به اندازه سرنگونیخواهی این رژیم وجود دارد، از طرفی میان باندهای غارتگر خود رژیم نیز شقه و شکاف بیداد میکند، ضربات خارجی باعث گردیده هر روز بر عمق این تشتت افزوده گردد.
برای همین هم درست روز 9آبان 96 که قانون تحریمهای کاتسا توسط آمریکا اجرایی شد و سرضرب و بهعنوان نخستین گام، 40تن از سرکردگان و ارگانهای سپاه پاسداران علی خامنهای تحریم شدند، مهدی محمدی از اعضای تیم مذاکرهکننده سعید جلیلی و یکی از پادوهای باند خامنهای، با طعنه به باند روحانی- که آنها را متهم به تسلیمطلبی و مذاکره خواهی بیشتر میکنند- نوشت: «آمریکا امروز اجرای بخش سپاه از کاتسا را آغاز کرد. این آغاز یک مسیر است و اینکه به چه شکل پیش برود، بیش از آمریکا به خود ما بستگی دارد!»
کیهان علی خامنهای هم روز 10آبان 96 با حمله به باند حسن روحانی نوشت: «کسانی که اگر بحث سازش باشد، گره چندانی به ابرو نمیاندازند، اگر بحث مبارزه باشد، مرد حرفند و میداندار رجز خواندن، اگر بحث خلعسلاح و بتن و تعلیق باشد، بیل و کلنگ به دست، بالای سر راکتور ایستادهاند و اگر بحث توسعه و پیشرفت باشد، سخنران اول مجلساند! نمونههایی هست که نشان میدهد جریانی با این خصوصیات در عرصههای سیاسی و اقتصادی کشور فعال است».
در مقابل روزنامه ابتکار باند حسن روحانی هم، طی پاتکی باند خامنهای را متهم به تلاش برای شکست سیاستهای دولت حسن روحانی کرد و نوشت: «همه تلاش مخالفان دولت در ماههای پس از انتخابات اردیبهشت 96 ایجاد شکاف و سرخوردگی میان دولت و هوادارانش بوده و هست».
اما باز هم علی خامنهای از زبان کیهان خود، تیغ را روی باند روحانی کشیده و گفت: «یادمان نمیرود حدود 4سال قبل، رئیسجمهور... در برنامههای تبلیغات انتخاباتیاش با حرارت و هیجان وعده داد: «آنچنان گشایش اقتصادی در کشور ایجاد کنم که اصلاً مردم به این 45هزار تومان یارانه احتیاج نداشته باشند!» ؛ اکنون دولت بدون اینکه آن همه وعده را به یاد بیاورد، یگانه کارخانه پررونق کشور را راهاندازی کرده و مدام در حال تولید آمار است! آمار اشتغال مثبت، آمار رونق مثبت، آمار صادرات مثبت، آمار تورم پایین و خلاصه همه چیز را روی کاغذ، گل و بلبل میکند!».
در این میان، علاوه بر جنگ و جدال باندی میان دو باند علی خامنهای و حسن روحانی، کشاکش با جریان پاسدار محمود احمدینژاد نیز شدت میگیرد. در همین رابطه قاضیپور، عضو مجلس ارتجاع با حمله به باند احمدینژاد گفت: «اگر مصلحت نظام مطرح نبود اسناد پرونده تخلفات بقایی را پیشتر افشا میکردم».
بدین وسیله روشن است رژیمی که نه تنها هیچ پیوندی با مردم ایران ندارد (که البته تا اعماق قلب مردم ایران، کینه خود را کاشته است) در میان اجزای تشکیلدهنده خود نیز اینگونه دچار شقه و از هم گسیختگی است، حال که پس از اعلام استراتژی جدید آمریکا، موج تحریم و فشار بیشازپیش بر سرش فرود میآید، چگونه بهصورت تصاعدی دچار از همگسیختگی و تشتت میگردد. فرایندی که راه را برای گسترش، تعمیق و اثرگذاری هر چه بیشتر اعتراضات اجتماعی- که خطرناکترین بحران برای رژیم آخوندی است- باز کرده، زمین را هر چه بیشتر زیر پای رژیم آخوندی به لرزه در میآورد.