با نگاهی گذرا و اجمالی به آمار اعلام شده خودکشی در رسانههای رژیم، و با نگاهی به اظهارات مهرههای رژیم در زمینه علت خودکشی مردم بهویژه جوانان و زنان در ماههای اخیر، افزایش این روند شوم نشان از یک فاجعه ملی و بحران در حاکمیت آخوندها دارد.
خودسوزی و خودکشی زنان، مردان وجوانانی که از فقر، سرکوب، تبعیض و نابرابری به ستوه آمده و به فجیعترین و دردناکترین شیوه اعتراض خود را نسبت به شرایط موجود در ایران تحت حاکمیت آخوندها نشان میدهند. ابعاد گسترش این فاجعه آنچنان است که مهرههایی از رژیم از آن بهعنوان ”اپیدمی“ نام میبرند.
بر اساس گزارش رسانههای رژیم اقدام به خودکشی در میان زنان ایران طی پنج سال 66درصد رشد داشته است. همچنین افزایش خودکشی در میان مردان در این برهه زمانی 71رشد داشته است.
رشد آمار خودکشی در میان زنان به گونهیی است که بهنوشته همین رسانهها، این آمارها نشاندهنده افزایش میزان خودکشی در میان زنان طی یک دهه اخیر است.
یک کارشناس رژیم دلیل افزایش خودکشی جوانان و نوجوانان و زنان در ملأعام را یک اعتراض و فریاد نسبت به شرایط موجود میداند، شرایطی که ناگواریهایی را ایجاد کرده که افراد به سمت افسردگی میروند. وی همچنین اعتراف میکند که تناقضهای زیادی در جامعه وجود دارد که این امر سبب بحران هویت در جامعه شده است.
این مهره رژیم آخوندی در زمینه محدودیتهایی که رژیم برای زنان ایجاد کرده اعتراف میکند: «متأسفانه دختران ما حق ورود به ورزشگاه را ندارند یا نمیتوانند دوچرخه سواری کنند و مدام برایشان محدودیت ایجاد میکنیم؛ در حالی دختران ما امروز نسبت به حق خود آگاه هستند و میدانند از نظر حقوق با مردان برابرند. دختران حق ندارند به ورزشگاه بروند... . چرا نمیگذاریم خانوادهها به ورزشگاهها بروند؟».
وی در مورد ایجاد محدودیت برای دختران میگوید: ”متأسفانه امروز شرایطی را ایجاد کردیم که دختران آسیبپذیرتر شدند. قوانین، مقررات و عرف جامعه همه به جوانان آسیبزده است. شادی در جامعه بهرسمیت شناخته نمیشود این مسأله برای دختران بیشتر است. متأسفانه شادی را مترادف با بیبند و باری میدانیم“.
افزایش روند خودکشی در میان زنان آنچنان است که وی در این زمینه میگوید ”خودکشی در حال زنانه شدن است“ (خبرگزاری ایلنا 5آبان 96)
یک مهره دیگر نظام آخوندی به دلایل افزایش خودکشی در میان جوانان و دانشجویان چنین اعتراف میکند: ”«سیستم ناکارآمد اداری، ناامیدی به آینده، عدم تناسب درآمد با هزینهها، افسردگی و بیکاری از عوامل و دلایل خودکشی در میان دانشجویان است». (خبرگزاری آنا 5آبان 96)
یک مهره دیگر رژیم به نام موسوی چلک مدیرکل دفتر مدیریت عملکرد سازمان بهزیستی، نارضایتی مردم از وضعیت موجود و شرایطی که در نظام آخوندی بهوجود آمده که در اثر این شرایط مردم به خودکشی روی میآورند را چنین بیان میکند: «مشخصههای جامعه ما در این زمینه امیدوارکننده نیست. در کشور ما رضایت اجتماعی، نشاط و اعتماد پایین است و غمگینی و اختلال روانی زیاد در یک جامعه نشان میدهد که آن جامعه با نشاط نیست. در چنین شرایطی طبیعی است که عوارض اجتماعی داشته باشیم و خودکشی یکی از این عوارض است». (سایت مهرخانه 16فروردین 96)
واضح است که «پایین بودن رضایت اجتماعی»، یک بیان گرد شده از واقعیت عمیقتری از نارضایتی شدید اجتماعی است. اختلاف شدید طبقاتی، فقر گسترده در میان خانوادههای ایرانی، نبودن نشاط و اعتماد و ایجاد غمگینی و اختلال روانی در جامعه، و افزایش نگرانکننده خودکشی زیر حاکمیت منحوس آخوندی، از دست آوردهای این حاکمیت در میان مردم است.
بر این اساس است که روند افزایش خودکشی در میان اقشار مختلف در شهرهای سراسر کشور و در تمامی ردههای سنی بهویژه در میان نسل جوان به یک فاجعه انسانی در ایران تبدیل شده است، به گونهیی که کارگزاران رژیم گستردگی خودکشی را «سونامی خودکشی» مینامند.
دراین حاکمیت پلید به جای اینکه وضعیت معیشتی و رفاه مردم رو به رشد باشد، بحرانهای اجتماعی نظیر خودکشی، بیکاری، حاشیه نشینی رشد روزافزونی دارد.
در مورد علت افزایش خودکشی و پایین آمدن آستانه تحمل مردم در اثر فقر و بیکاری و روی آوردن آنها به خودکشی خبرگزاری حکومتی مهر مینویسد: ”این روزها شاهد بروز مشکلات اقتصادی در جامعه هستیم که بیشک تاثیر زیادی در رفتار اجتماعی مردم گذاشته است“. (خبرگزاری مهر 3مرداد 96)
واضح است که بهدلیل سانسور و بهدلیل هراس رژیم آثار و تبعات روند روبه افزایش خودکشی در کشور، از انتشار آمار واقعی آن جلوگیری میکند. اما از همین آمار ناقص نیز که توسط رسانههای آن منتشر میشود میتوان به ابعاد فاجعهبار این بحران اجتماعی پی برد. فاجعهای که محصول چپاول بیحدوحصر رژیم وکارگزارانش از یک طرف، ایجاد محدودیتهای اجتماعی و سرکوب از طرف دیگر است.
خودسوزی و خودکشی زنان، مردان وجوانانی که از فقر، سرکوب، تبعیض و نابرابری به ستوه آمده و به فجیعترین و دردناکترین شیوه اعتراض خود را نسبت به شرایط موجود در ایران تحت حاکمیت آخوندها نشان میدهند. ابعاد گسترش این فاجعه آنچنان است که مهرههایی از رژیم از آن بهعنوان ”اپیدمی“ نام میبرند.
بر اساس گزارش رسانههای رژیم اقدام به خودکشی در میان زنان ایران طی پنج سال 66درصد رشد داشته است. همچنین افزایش خودکشی در میان مردان در این برهه زمانی 71رشد داشته است.
رشد آمار خودکشی در میان زنان به گونهیی است که بهنوشته همین رسانهها، این آمارها نشاندهنده افزایش میزان خودکشی در میان زنان طی یک دهه اخیر است.
یک کارشناس رژیم دلیل افزایش خودکشی جوانان و نوجوانان و زنان در ملأعام را یک اعتراض و فریاد نسبت به شرایط موجود میداند، شرایطی که ناگواریهایی را ایجاد کرده که افراد به سمت افسردگی میروند. وی همچنین اعتراف میکند که تناقضهای زیادی در جامعه وجود دارد که این امر سبب بحران هویت در جامعه شده است.
این مهره رژیم آخوندی در زمینه محدودیتهایی که رژیم برای زنان ایجاد کرده اعتراف میکند: «متأسفانه دختران ما حق ورود به ورزشگاه را ندارند یا نمیتوانند دوچرخه سواری کنند و مدام برایشان محدودیت ایجاد میکنیم؛ در حالی دختران ما امروز نسبت به حق خود آگاه هستند و میدانند از نظر حقوق با مردان برابرند. دختران حق ندارند به ورزشگاه بروند... . چرا نمیگذاریم خانوادهها به ورزشگاهها بروند؟».
وی در مورد ایجاد محدودیت برای دختران میگوید: ”متأسفانه امروز شرایطی را ایجاد کردیم که دختران آسیبپذیرتر شدند. قوانین، مقررات و عرف جامعه همه به جوانان آسیبزده است. شادی در جامعه بهرسمیت شناخته نمیشود این مسأله برای دختران بیشتر است. متأسفانه شادی را مترادف با بیبند و باری میدانیم“.
افزایش روند خودکشی در میان زنان آنچنان است که وی در این زمینه میگوید ”خودکشی در حال زنانه شدن است“ (خبرگزاری ایلنا 5آبان 96)
یک مهره دیگر نظام آخوندی به دلایل افزایش خودکشی در میان جوانان و دانشجویان چنین اعتراف میکند: ”«سیستم ناکارآمد اداری، ناامیدی به آینده، عدم تناسب درآمد با هزینهها، افسردگی و بیکاری از عوامل و دلایل خودکشی در میان دانشجویان است». (خبرگزاری آنا 5آبان 96)
یک مهره دیگر رژیم به نام موسوی چلک مدیرکل دفتر مدیریت عملکرد سازمان بهزیستی، نارضایتی مردم از وضعیت موجود و شرایطی که در نظام آخوندی بهوجود آمده که در اثر این شرایط مردم به خودکشی روی میآورند را چنین بیان میکند: «مشخصههای جامعه ما در این زمینه امیدوارکننده نیست. در کشور ما رضایت اجتماعی، نشاط و اعتماد پایین است و غمگینی و اختلال روانی زیاد در یک جامعه نشان میدهد که آن جامعه با نشاط نیست. در چنین شرایطی طبیعی است که عوارض اجتماعی داشته باشیم و خودکشی یکی از این عوارض است». (سایت مهرخانه 16فروردین 96)
واضح است که «پایین بودن رضایت اجتماعی»، یک بیان گرد شده از واقعیت عمیقتری از نارضایتی شدید اجتماعی است. اختلاف شدید طبقاتی، فقر گسترده در میان خانوادههای ایرانی، نبودن نشاط و اعتماد و ایجاد غمگینی و اختلال روانی در جامعه، و افزایش نگرانکننده خودکشی زیر حاکمیت منحوس آخوندی، از دست آوردهای این حاکمیت در میان مردم است.
بر این اساس است که روند افزایش خودکشی در میان اقشار مختلف در شهرهای سراسر کشور و در تمامی ردههای سنی بهویژه در میان نسل جوان به یک فاجعه انسانی در ایران تبدیل شده است، به گونهیی که کارگزاران رژیم گستردگی خودکشی را «سونامی خودکشی» مینامند.
دراین حاکمیت پلید به جای اینکه وضعیت معیشتی و رفاه مردم رو به رشد باشد، بحرانهای اجتماعی نظیر خودکشی، بیکاری، حاشیه نشینی رشد روزافزونی دارد.
در مورد علت افزایش خودکشی و پایین آمدن آستانه تحمل مردم در اثر فقر و بیکاری و روی آوردن آنها به خودکشی خبرگزاری حکومتی مهر مینویسد: ”این روزها شاهد بروز مشکلات اقتصادی در جامعه هستیم که بیشک تاثیر زیادی در رفتار اجتماعی مردم گذاشته است“. (خبرگزاری مهر 3مرداد 96)
واضح است که بهدلیل سانسور و بهدلیل هراس رژیم آثار و تبعات روند روبه افزایش خودکشی در کشور، از انتشار آمار واقعی آن جلوگیری میکند. اما از همین آمار ناقص نیز که توسط رسانههای آن منتشر میشود میتوان به ابعاد فاجعهبار این بحران اجتماعی پی برد. فاجعهای که محصول چپاول بیحدوحصر رژیم وکارگزارانش از یک طرف، ایجاد محدودیتهای اجتماعی و سرکوب از طرف دیگر است.