زمان چه هوشیار و چه قدرتمند است! این هوشیاری و توانایی وقتی به جهان سیاست راه میبرد، بیتعارف هم میشود. زمان، تیکتاک جای پای حضور آدمی در عالم خاکی است. این آدمی وقتی به دنیای سیاست پا میگذارد، از شش جهت در محاصره آینههایی است که صورت حسابش را یک آن هم بیتکلیف نمیگذارد. و این، حکایت ولایت فقیه از خمینی تا خامنهای و مخاطبان او در سخنان ۵دی وی میباشد.
بهراستی مخاطبان خامنهای چه کسی یا کسانی هستند؟ آیا واقعاً احمدینژاد و روحانیاند؟ آیا خامنهای فرافکنی نمیکند تا خود را از این تناقض که هر روز متورمتر و خفهکنندهتر میشود، خلاص کند؟ بهراستی مخاطب آشنای خامنهای کیست؟
ولیفقیه به بنبست رسیده، در پشت دیوار این بنبست، البته نعره به دیگران میزند و «گله از یار» میکند. اما خود میداند که مخاطبش خودش است. او به انتهای کوچهٴ بنبست نظام رسیده است. از این ستون به آن ستونهایش هم بعد از هر بهاصطلاح انتخابات فرمایشی، نه تنها حرجی برایش ندارد، بلکه چند صباحی نگذشته، همان بازیها و نمایشها بدل به موی دماغ ولایت میگردد. این همان تضاد بنیادین این حاکمیت قرونوسطایی با نظامی بر اساس جمهوری ـ حتی در ساختار درونی و قسم خورده به ولایت ـ میباشد.
خامنهای بر سر کی تشر میزند و چه کس یا کسانی را عتاب میکند؟ بهراستی جز شخص خودش؟ کدام ایرانی ـ حتا در درون این نظام و حامیانش ـ نمیداند که تمام امورات این مملکت از فیلتر ولایت فقیه میگذرد و بر سر مردم ایران آوار میشود؟ یعنی خامنهای نمیداند که احمدینژاد و روحانی و همهٴ ماسبقهایشان، عروسکهای خیمهشببازی ولایت فقیهاند که حتا در چهارچوب قانون اساسی همین نظام، هیچ اختیار و استقلال در تصمیمگیری ندارند؟ حالا دیگر هر ایرانی میداند که این اصل ولایت فقیه است که مانع همهٴ دگرگونیها ـ حتا بهزعم مدعیان درونی و لابیهایشان ـ بوده و میباشد. خامنهای خوب میداند که این اصل ولایت فقیه است که حجاب خودش و نظامش گشته است. اما چون بلوغ تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران توأم با مقاومت و پایداری شکستناپذیر مردم و مقاومت ایران، در بنبست لاعلاجی گرفتارش کردهاند، میخواهد ایز را گم کند یا اینطور نشان دهد که پیکان شلیک شده از جانب مردم ایران را منحرف کند و سوژه را عوضی نشان دهد.
حالا خامنهای از زمان عقبافتاده است. او و سلف پلیدش خمینی ابلیس همهٴ پلهایشان را خراب کردهاند. آنقدر جنایت و چپاول و دزدی و دجالیت کردند و برای زیردستانشان تجویز نمودند که اینک مشتشان به دیوار ستبر مقاومت و هوشیاری و آگاهی مردم ایران خورده است. بازتاب این پایداری حالا گریبان همهٴ جناحهای قدرتطلب و شریک در جنایت نظام آخوندی را گرفته و رها نمیکند. هراس خامنهای درست است؛ خودش هم دقیق اشاره کرد که هدف، نابودی کلیت نظام است. و نظام، چیزی نیست جز اصل ولایت فقیه و تمام قوانین و ارگانهای تابع آن در سرتاپای حاکمیت ارتجاع آخوندی.
خامنهای در آینهٴ مخاطب آشنای خودش دارد حرف میزند. بقیهاش بازارگرمی دجالگرانهیی است که اکنون همهٴ مردم ایران از پشت پردهاش مطلعاند. در کلمات و لحن و گیجی خامنهای، چه واضح صدای کفگیر به ته دیگ خوردة کلیت نظام ولایت فقیه به گوش میرسد.
خامنهای مسئول تمام جنایتها و «صدمات» سالیان دیرین علیه این مملکت و مردمش بوده و میباشد. دستآموزان نظامش هم آنقدر شریک جرماند که جرأت ندارند از کیان شخصی خودشان مقابل وی دفاع و سلب مسئولیت کنند. این است ساختار تمامیت نظامی توتالیتر که تارهای جنایت در تمام اجزایش به هم تنیدهاند. اکنون افتخار از آن مردم و مقاومتی که با ایستادنشان، سال به سال، تار به تار این نظام را باز کردهاند و خامنهای در بزنگاهی ناگزیر آن گرفتار آمده است. این دغدغه را تمام جناحهایش نیز در تار و پودشان احساس میکنند و مدام انذار و هشدار میدهند؛ اما از پس زمان و قدرت آشکارسازی آن برنیامدند.
خامنهای که خود را در آینهٴ مخاطب خودش میبیند، هیچ راهی پیش رو ندارد، مگر قربانی کردن عروسکهای خیمهشببازیهای نظام ولایت فقیه. زمان، کمینگاهی است که بسیاری تردیدها را بدل به یقین خواهد نمود...
۷دی ۹۶
بهراستی مخاطبان خامنهای چه کسی یا کسانی هستند؟ آیا واقعاً احمدینژاد و روحانیاند؟ آیا خامنهای فرافکنی نمیکند تا خود را از این تناقض که هر روز متورمتر و خفهکنندهتر میشود، خلاص کند؟ بهراستی مخاطب آشنای خامنهای کیست؟
ولیفقیه به بنبست رسیده، در پشت دیوار این بنبست، البته نعره به دیگران میزند و «گله از یار» میکند. اما خود میداند که مخاطبش خودش است. او به انتهای کوچهٴ بنبست نظام رسیده است. از این ستون به آن ستونهایش هم بعد از هر بهاصطلاح انتخابات فرمایشی، نه تنها حرجی برایش ندارد، بلکه چند صباحی نگذشته، همان بازیها و نمایشها بدل به موی دماغ ولایت میگردد. این همان تضاد بنیادین این حاکمیت قرونوسطایی با نظامی بر اساس جمهوری ـ حتی در ساختار درونی و قسم خورده به ولایت ـ میباشد.
خامنهای بر سر کی تشر میزند و چه کس یا کسانی را عتاب میکند؟ بهراستی جز شخص خودش؟ کدام ایرانی ـ حتا در درون این نظام و حامیانش ـ نمیداند که تمام امورات این مملکت از فیلتر ولایت فقیه میگذرد و بر سر مردم ایران آوار میشود؟ یعنی خامنهای نمیداند که احمدینژاد و روحانی و همهٴ ماسبقهایشان، عروسکهای خیمهشببازی ولایت فقیهاند که حتا در چهارچوب قانون اساسی همین نظام، هیچ اختیار و استقلال در تصمیمگیری ندارند؟ حالا دیگر هر ایرانی میداند که این اصل ولایت فقیه است که مانع همهٴ دگرگونیها ـ حتا بهزعم مدعیان درونی و لابیهایشان ـ بوده و میباشد. خامنهای خوب میداند که این اصل ولایت فقیه است که حجاب خودش و نظامش گشته است. اما چون بلوغ تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران توأم با مقاومت و پایداری شکستناپذیر مردم و مقاومت ایران، در بنبست لاعلاجی گرفتارش کردهاند، میخواهد ایز را گم کند یا اینطور نشان دهد که پیکان شلیک شده از جانب مردم ایران را منحرف کند و سوژه را عوضی نشان دهد.
حالا خامنهای از زمان عقبافتاده است. او و سلف پلیدش خمینی ابلیس همهٴ پلهایشان را خراب کردهاند. آنقدر جنایت و چپاول و دزدی و دجالیت کردند و برای زیردستانشان تجویز نمودند که اینک مشتشان به دیوار ستبر مقاومت و هوشیاری و آگاهی مردم ایران خورده است. بازتاب این پایداری حالا گریبان همهٴ جناحهای قدرتطلب و شریک در جنایت نظام آخوندی را گرفته و رها نمیکند. هراس خامنهای درست است؛ خودش هم دقیق اشاره کرد که هدف، نابودی کلیت نظام است. و نظام، چیزی نیست جز اصل ولایت فقیه و تمام قوانین و ارگانهای تابع آن در سرتاپای حاکمیت ارتجاع آخوندی.
خامنهای در آینهٴ مخاطب آشنای خودش دارد حرف میزند. بقیهاش بازارگرمی دجالگرانهیی است که اکنون همهٴ مردم ایران از پشت پردهاش مطلعاند. در کلمات و لحن و گیجی خامنهای، چه واضح صدای کفگیر به ته دیگ خوردة کلیت نظام ولایت فقیه به گوش میرسد.
خامنهای مسئول تمام جنایتها و «صدمات» سالیان دیرین علیه این مملکت و مردمش بوده و میباشد. دستآموزان نظامش هم آنقدر شریک جرماند که جرأت ندارند از کیان شخصی خودشان مقابل وی دفاع و سلب مسئولیت کنند. این است ساختار تمامیت نظامی توتالیتر که تارهای جنایت در تمام اجزایش به هم تنیدهاند. اکنون افتخار از آن مردم و مقاومتی که با ایستادنشان، سال به سال، تار به تار این نظام را باز کردهاند و خامنهای در بزنگاهی ناگزیر آن گرفتار آمده است. این دغدغه را تمام جناحهایش نیز در تار و پودشان احساس میکنند و مدام انذار و هشدار میدهند؛ اما از پس زمان و قدرت آشکارسازی آن برنیامدند.
خامنهای که خود را در آینهٴ مخاطب خودش میبیند، هیچ راهی پیش رو ندارد، مگر قربانی کردن عروسکهای خیمهشببازیهای نظام ولایت فقیه. زمان، کمینگاهی است که بسیاری تردیدها را بدل به یقین خواهد نمود...
۷دی ۹۶