یکی از حربههای نظام ولایتفقیه و حوزههای آخوندی وابسته به آن موضوع تکفیر کردن مخالفان و بهاصطلاح دشمنان نظام است.
در 25بهمن سال 1367خمینی طی فتوایی سلمان رشدی نویسنده انگلیسی را تکفیر و حکم قتل او را صادر نمود و مبالغ هنگفتی هم بهعنوان جایزه برای عامل قتل او تعیین شد و هنوز هم با گذشت سه دهه از این فتوای دجالگرانه، این فتوا از طرف ورثه سیاسی او هنوز هم معتبر است.
در ابتدای روی کار آمدن حاکمیت ننگین خمینی جلاد این حربه علیه گروهها و سازمانهای مخالف و بهویژه سازمان مجاهدین خلق ایران بهکار افتاد.
دراین رابطه پس از انقلاب ضدسلطنتی افراد زیادی به جرم ارتداد، تکفیر، نقاق و.. از طرف حاکمیت بهقتل رسیدند. عمده اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران نیز که از سال 60تاکنون اعدام و تیرباران شدهاند با اتهامات آخوند ساخته، محارب، باغی، منافق که همه این عناوین مصادیقی از تکفیر هستند اعدام شدند.
تاکنون تیغ تکفیر اساساً روبه بیرون نظام و دشمنان نظام را هدف قرار میداد، اما امروز کار رژیم به جایی رسیده است که این تیغ را در داخل خودش هم به به چرخش درآورده و این بار آخوند روحانی رئیسجمهور نظام را هدف قرارداده است.
روحانی که سالها در مواضع کلیدی نظام بوده واز ساعت 1368 تا 1384 دبیر شورای عالی امنیت رژیم بوده و نماینده خامنهای در این شورا بوده و امضایش پای همه تصمیمگیریها و جنایتهای رژیم طی این سالیان قرار داشته است.
در جریان قیام ایران نیز خودش شریک خامنهای در سرکوب مردم قیامکننده است و به صراحت از سرکوب دفاع کرد. حال که ورق برعلیه خامنهای برگشته است. وی شیادانه و فرصتطلبانه و در جنگ باندی ظاهر اپوزیسیون به خودش گرفته است و خامنهای را هدف مواضع خودش قرار میدهد.
وی روز 18دی 96 دردیدار با وزیر و معاونان وزارت امور اقتصادی و دارایی سخنانی به این شرح گفت: ”همه باید انتقاد شوند و استثناء ندارد. تمام مسئولان در کشور قابل نقداند. ما در کشور معصوم نداریم مگر اینکه یک وقت امام دوازدهم ظهور کرد که آن وقت هم میشود نقد کرد. پیغمبر هم اجازه نقد میداد بالاتر از پیغمبر که در تاریخ نداریم. وقتی پیغمبر صحبتی میکرد یک نفر بلند میشد و میگفت: «امن الله ام منک؟ ' حرف خودت است یا خدا وحی کرده است؟ اگر میگفت 'من الله' که هیچ امر خداست اما اگر میگفت 'منّی' طرف مقابل میگفت قبول ندارم و نقد میکرد. ما در زمان حکومت معصوم هم نقد را داریم“ (خبرگزاری صدا و سیما 25دی 96)
واضح است که روحانی در این حرفهای شیادانه تلاش کرد تا از پیامبر اسلام نیز در جریان جنگ باندی علیه خامنهای سوءاستفاده باندی کند. و بعد نوبت خامنهای بود که از طریق حمله متقابل توسط آخوندها و مراجع حکومتی در قم حساب روحانی را برسد.
تا وی را در مقابل خامنهای وادار به عقبنشینی کنند و چماق تکفیر را علیه او به چرخش در آوردهاند تا رویش زیاد نشود و بقول خامنهای با اپوزیسیوننمایی و موضعگیری علیه خامنهای برای خودش دنبال کسب وجهه نباشد.
نمونههایی از این پاتک متقابل باند خامنهای به شرح زیر است: روزنامه وطن امروز وابسته به خامنهای 28دی در پوش ”تذکر شرعی به روحانی“ مینویسد: ”با وجود گذشت 10روز از اظهارات حسن روحانی درباره نقد پیامبر اسلام و امام زمان و همین طور لحن نهچندان شایستهای که او درباره ظهور امام زمان به کار برد، همچنان علما و مراجع نسبت به این اظهارات واکنش نشان داده و درباره آن ابراز نگرانی میکنند“.
”علما و مراجع“ گوش به فرمان خامنهای نیز این اظهارنظر حسن روحانی مبنی بر اینکه ”پیغمبر هم بالاتر از قانون نبود، و پیغمبر هم شنود نمیگذاشت و... “ را که مشخصاً در تقابل با خامنهای گفته را مورد حمله قرار دادهاند.
روحانی از طرف آنها متهم است که با این اظهارنظر در ”وضعیت معصومین“ که به او ربطی ندارد، ”دخالت کرده“ و ”خط قرمز“ رد کرده است.
دراین رابطه مکارم شیرازی او را مورد خطاب قرارمیدهد: ”صرفنظر از اینکه محتوای کلام دقیقاً چه بوده است، معصومین خط قرمز ما هستند. اگر یکبار دیگر این فضای مجازی سبب اغتشاش شود مردم شما را نخواهند بخشید، انشاءالله جلو خطرات گرفته شود“. (سایت حکومتی شهدای ایران 27دی 96)
نوری همدانی روحانی را متهم به انتقاد به پیامبر و ائمه کرده است، در این زمینه خبرگزاری سپاه پاسداران مینویسد: ”نوری همدانی با اشاره به مسأله مطرحشده در زمینه عصمت معصومان گفت: اینکه میتوان از پیامبر و ائمه اطهار انتقاد کرد مغالطهکاری است... “ (خبرگزاری فارس 27دی 96)
غیر از مراجع حکومتی آخوندهای وابسته به خامنهای نیز سخنان روحانی را به جواز ”انتقاد از معصومین“ تعبیر کردند. در این رابطه خبرگزاری صدا و سیمای رژیم 25دی 96 با عنوان واکنشها به اظهارات روحانی درباره جواز ”انتقاد از معصومین“ سخنان چند تن از آخوندهای گماشته علی خامنهای نظیر آخوند محسن اراکی دبیرکل مجمع تقریب رژیم، آخوند احمد خاتمی امام جمعه خامنهای در تهران، آخوند ممدوحی عضو جامعه مدرسین قم، آخوند جواد فاضل لنکرانی و امام جمعه بوشهر را نقل کرده است. این آخوندهای وابسته به خامنهای همگی اظهارات روحانی را رد کرده و بعضاً مانند آخوند محسن اراکی هم او را متهم به بیسوادی کرده است و...
ملاحظه میشود که با اوجگیری قیام و تلاش حتی سردمداران رژیم از فاصله گرفتن از رأس منحوس آن، تک و پاتک ها در بالاترین مواضع نظام شکل جدیدی به خودش گرفته است. از جمله استفاده از بدعت تکفیر که از اشکال اساسی اعمال تفکر ارتجاعی و بنیادگرایی دینی برای سرکوب مخالفان در داخل کشور و توجیهی برای قتل و کشتار در خارج از کشور بود، اکنون به حربهای علیه رئیسجمهور نظام که از جنس و از مسلک این نظام است، تبدیل شده، و براین اساس آخوندهای خامنهای نیز او را مذمت میکنند.
حربهای که برای ولایتفقیه حاکم بر ایران از مهمترین سازوکارهای فرمانروایی و هدف سیاسی محوری آن هم از ابتدای این حاکمیت مجاهدین خلق ایران بودهاند.
در 25بهمن سال 1367خمینی طی فتوایی سلمان رشدی نویسنده انگلیسی را تکفیر و حکم قتل او را صادر نمود و مبالغ هنگفتی هم بهعنوان جایزه برای عامل قتل او تعیین شد و هنوز هم با گذشت سه دهه از این فتوای دجالگرانه، این فتوا از طرف ورثه سیاسی او هنوز هم معتبر است.
در ابتدای روی کار آمدن حاکمیت ننگین خمینی جلاد این حربه علیه گروهها و سازمانهای مخالف و بهویژه سازمان مجاهدین خلق ایران بهکار افتاد.
دراین رابطه پس از انقلاب ضدسلطنتی افراد زیادی به جرم ارتداد، تکفیر، نقاق و.. از طرف حاکمیت بهقتل رسیدند. عمده اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران نیز که از سال 60تاکنون اعدام و تیرباران شدهاند با اتهامات آخوند ساخته، محارب، باغی، منافق که همه این عناوین مصادیقی از تکفیر هستند اعدام شدند.
تاکنون تیغ تکفیر اساساً روبه بیرون نظام و دشمنان نظام را هدف قرار میداد، اما امروز کار رژیم به جایی رسیده است که این تیغ را در داخل خودش هم به به چرخش درآورده و این بار آخوند روحانی رئیسجمهور نظام را هدف قرارداده است.
روحانی که سالها در مواضع کلیدی نظام بوده واز ساعت 1368 تا 1384 دبیر شورای عالی امنیت رژیم بوده و نماینده خامنهای در این شورا بوده و امضایش پای همه تصمیمگیریها و جنایتهای رژیم طی این سالیان قرار داشته است.
در جریان قیام ایران نیز خودش شریک خامنهای در سرکوب مردم قیامکننده است و به صراحت از سرکوب دفاع کرد. حال که ورق برعلیه خامنهای برگشته است. وی شیادانه و فرصتطلبانه و در جنگ باندی ظاهر اپوزیسیون به خودش گرفته است و خامنهای را هدف مواضع خودش قرار میدهد.
وی روز 18دی 96 دردیدار با وزیر و معاونان وزارت امور اقتصادی و دارایی سخنانی به این شرح گفت: ”همه باید انتقاد شوند و استثناء ندارد. تمام مسئولان در کشور قابل نقداند. ما در کشور معصوم نداریم مگر اینکه یک وقت امام دوازدهم ظهور کرد که آن وقت هم میشود نقد کرد. پیغمبر هم اجازه نقد میداد بالاتر از پیغمبر که در تاریخ نداریم. وقتی پیغمبر صحبتی میکرد یک نفر بلند میشد و میگفت: «امن الله ام منک؟ ' حرف خودت است یا خدا وحی کرده است؟ اگر میگفت 'من الله' که هیچ امر خداست اما اگر میگفت 'منّی' طرف مقابل میگفت قبول ندارم و نقد میکرد. ما در زمان حکومت معصوم هم نقد را داریم“ (خبرگزاری صدا و سیما 25دی 96)
واضح است که روحانی در این حرفهای شیادانه تلاش کرد تا از پیامبر اسلام نیز در جریان جنگ باندی علیه خامنهای سوءاستفاده باندی کند. و بعد نوبت خامنهای بود که از طریق حمله متقابل توسط آخوندها و مراجع حکومتی در قم حساب روحانی را برسد.
تا وی را در مقابل خامنهای وادار به عقبنشینی کنند و چماق تکفیر را علیه او به چرخش در آوردهاند تا رویش زیاد نشود و بقول خامنهای با اپوزیسیوننمایی و موضعگیری علیه خامنهای برای خودش دنبال کسب وجهه نباشد.
نمونههایی از این پاتک متقابل باند خامنهای به شرح زیر است: روزنامه وطن امروز وابسته به خامنهای 28دی در پوش ”تذکر شرعی به روحانی“ مینویسد: ”با وجود گذشت 10روز از اظهارات حسن روحانی درباره نقد پیامبر اسلام و امام زمان و همین طور لحن نهچندان شایستهای که او درباره ظهور امام زمان به کار برد، همچنان علما و مراجع نسبت به این اظهارات واکنش نشان داده و درباره آن ابراز نگرانی میکنند“.
”علما و مراجع“ گوش به فرمان خامنهای نیز این اظهارنظر حسن روحانی مبنی بر اینکه ”پیغمبر هم بالاتر از قانون نبود، و پیغمبر هم شنود نمیگذاشت و... “ را که مشخصاً در تقابل با خامنهای گفته را مورد حمله قرار دادهاند.
روحانی از طرف آنها متهم است که با این اظهارنظر در ”وضعیت معصومین“ که به او ربطی ندارد، ”دخالت کرده“ و ”خط قرمز“ رد کرده است.
دراین رابطه مکارم شیرازی او را مورد خطاب قرارمیدهد: ”صرفنظر از اینکه محتوای کلام دقیقاً چه بوده است، معصومین خط قرمز ما هستند. اگر یکبار دیگر این فضای مجازی سبب اغتشاش شود مردم شما را نخواهند بخشید، انشاءالله جلو خطرات گرفته شود“. (سایت حکومتی شهدای ایران 27دی 96)
نوری همدانی روحانی را متهم به انتقاد به پیامبر و ائمه کرده است، در این زمینه خبرگزاری سپاه پاسداران مینویسد: ”نوری همدانی با اشاره به مسأله مطرحشده در زمینه عصمت معصومان گفت: اینکه میتوان از پیامبر و ائمه اطهار انتقاد کرد مغالطهکاری است... “ (خبرگزاری فارس 27دی 96)
غیر از مراجع حکومتی آخوندهای وابسته به خامنهای نیز سخنان روحانی را به جواز ”انتقاد از معصومین“ تعبیر کردند. در این رابطه خبرگزاری صدا و سیمای رژیم 25دی 96 با عنوان واکنشها به اظهارات روحانی درباره جواز ”انتقاد از معصومین“ سخنان چند تن از آخوندهای گماشته علی خامنهای نظیر آخوند محسن اراکی دبیرکل مجمع تقریب رژیم، آخوند احمد خاتمی امام جمعه خامنهای در تهران، آخوند ممدوحی عضو جامعه مدرسین قم، آخوند جواد فاضل لنکرانی و امام جمعه بوشهر را نقل کرده است. این آخوندهای وابسته به خامنهای همگی اظهارات روحانی را رد کرده و بعضاً مانند آخوند محسن اراکی هم او را متهم به بیسوادی کرده است و...
ملاحظه میشود که با اوجگیری قیام و تلاش حتی سردمداران رژیم از فاصله گرفتن از رأس منحوس آن، تک و پاتک ها در بالاترین مواضع نظام شکل جدیدی به خودش گرفته است. از جمله استفاده از بدعت تکفیر که از اشکال اساسی اعمال تفکر ارتجاعی و بنیادگرایی دینی برای سرکوب مخالفان در داخل کشور و توجیهی برای قتل و کشتار در خارج از کشور بود، اکنون به حربهای علیه رئیسجمهور نظام که از جنس و از مسلک این نظام است، تبدیل شده، و براین اساس آخوندهای خامنهای نیز او را مذمت میکنند.
حربهای که برای ولایتفقیه حاکم بر ایران از مهمترین سازوکارهای فرمانروایی و هدف سیاسی محوری آن هم از ابتدای این حاکمیت مجاهدین خلق ایران بودهاند.