انزوای نظام آخوندی ابعاد گستردهای یافته است. انزوای نظام از مردم، انزوای نظام از نیروهای خودش و انزوای نظام از کشورهای منطقه و بالاخره انزوای نظام از جامعه جهانی که شاخص آن تحریمهای گسترده و ۶۵بار محکومیت نقض حقوقبشر است. با این همه این روزها شاهد بلوغ این انزوا هستیم آنقدر که به تمام بحرانهای درونی و بیرونی نظام پیوند خورده. این پیوند چه ابعاد جدیدی به این انزوا داده؟ و چه معنایی برای رژیم دارد؟ تحلیلگران غربی و کارشناسان منطقهای به این سؤال پاسخهایی دادهاند اما درستتر این است که پاسخ را از داخل رژیم بشنویم. چون آنها در آتش این انزوا میسوزند و بهتر لمس میکنند.
کاریترین تیغ انزوای مردمی در قیام آبان بر پیکر رژیم فرود آمد و مردم مهر باطل بر تمام باندهای حاکم زدند. اصالت و عمق این قیام باندهای حاکم را شقه کرد و جمعی از نیروهای نظام ریزش کرده و رو در روی اظهارات رسمی ولیفقیه ارتجاع بهتلویح و تصریح از قیامآفرینان دفاع کرده و میکنند. این دفاع البته از سر ترس و در وحشت از خیز آخر قیامآفرینان برای بستن دفتر تمامیت نظام ولایت فقیه است.
روزنامه حکومتی آرمان روز سوم بهمن در مطلبی با عنوان «کاین ره که تو میروی به ترکستان است» خطاب به سردمداران نظام نوشت: «همانطور که در اعتراضات آبانماه دیدیم که با معترضان(نه اغتشاشگران) به شکل بیرونی رفتار شد. با این نوع سیاستها نقش رسانه صدا و سیما به ایجاد اعتماد ملی، اجماع عمومی و خدمت به یک سهم مشترک در کشور نمیانجامد و ناخواسته در راستای انشقاق افکار عمومی قدم برمیدارد که در نهایت تعارضات اجتماعی را تقویت میکند».
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت ۳بهمن هم به نفرت نیروهای رژیم که به روحانی رأی دادهاند اذعان کرد و وجه دیگری از انزوای رژیم در میان نیروهای خودش را به نمایش گذاشت و از جمله نوشت: «(روحانی) دستکم برای کسانی که به ایشان اعتماد کرده و رأی به او دادهاند باید توضیح دهد که چگونه رئیس دولت و رئیس شورای عالی امنیت ملی، بلافاصله از شلیک موشک یا احتمال شلیک موشک خودی به سمت هواپیما آگاه نشده است؟ چگونه هنوز در مورد شهروندان و تعداد شهروندانی که در آبانماه گذشته کشته شدهاند سکوت میکند؟ چگونه در مورد اخذ اعترافهای اجباری یا اعلام اجباری هواداری از جمهوری اسلامی ایران توسط خانوادههای کشتهشدگان هواپیمای اوکراینی سکوت میکند»؟
وجه دیگر پیوند انزوای جهانی، منطقهای و داخلی نظام را باید از قلم مهدی محمدی، مهرهٔ پاسدار جلیلی در مذاکرات هستهای، شنید که در روزنامه حکومتی فرهیختگان ۳بهمن از جمله نوشته است: «آمریکا (قاسم) سلیمانی را بهعنوان بخشی از پروژه براندازی ترور کرد. این مطلبی بسیار مهم است که ترور سلیمانی با مسائل داخلی ایران و عراق مرتبط است». این مهرهٔ امنیتی نظام در ادامه نوشته است: «مردم به ما میگویند شما که در حوزههای دفاعی و امنیتی اینقدر قدرت دارید، چرا نمیتوانید مشکلات ما را حل کنید؟ شما که موشکی میسازید که هیچ سامانه دفاع موشکی نمیتواند آن را رهگیری کند، چرا نمیتوانید مشکل تورم و بیکاری و آلودگی هوا را حل کنید؟ اینها سؤالهایی است که ذهن مردم را درگیر کرده و آنها را آزار میدهد».
افشار سلیمانی، سفیر پیشین رژیم در آذربایجان، روز ۳بهمن به وجه دیگری از ترکیب انزوای جهانی، منطقهای و داخلی نظام اذعان کرد و با اشاره به راه ندادن ظریف به اجلاس داووس نوشت: «این اجلاس در سایه تحولات مهمی چون ترور قاسم سلیمانی، حوادث منطقه و سقوط هواپیمای اوکراینی برگزار میشود. بهنظر میرسد تحولاتی در پشتپرده میان آمریکا و اروپا نیز وجود دارد. اروپا همچنان اصرار دارد که بدون ایفای تعهداتش در برجام، نظام همچنان بهطور کامل پایبند باشد». این کارشناس حکومتی در ادامه با اشاره به عزم اروپا برای تشدید فشار بر رژیم بهخاطر نقض تعهدات برجامی با ابراز وحشت نوشت: «شواهد نشان میدهد که روند کنونی دور جدیدی از پروژه منزوی ساختن نظام است. معلوم نیست این روند تا کجا ادامه پیدا کند».
البته پرواضح است که پاسخ این سؤال را مردم ایران پیشاپیش در شعارهایشان علیه تمامیت نظام دادهاند.