از وینستون چرچیل پرسیدند: اگر بخواهی ۱۰ دقیقه سخنرانی کنی، چقدر زمان نیاز داری متنات را بنویسی؟
گفت: ۱۰ ساعت.
پرسیدند: پس اگر بخواهی ۱ ساعت سخنرانی کنی چی؟
گفت: ۱۰ دقیقه!
باتعجب گفتند: چرا؟
گفت: چون نوشتن ۱۰ دقیقه سخنرانی مفید، ساعتها فکر نیاز دارد، ولی ۱ ساعت حرف زدن، اصلاً فکر کردن نیاز ندارد.
خامنهای روز ۶ دی در دیدار با جمعی از زنان دعوت شده و دستچین شده، یکی از طولانیترین سخنرانیها را که مخاطبش زنان باشند، ایراد کرد. بهراستی اگر ولیفقیه ارتجاع میخواست نظر واقعی و دیدگاه اصلی نظام آخوندی را درباره زن و جایگاه اجتماعی آن بگوید[که همهٔ مردم ایران هم آن را میدانند]، به این همه طول و تفصیلدادن برای چسباندن زورکیِ حاکمیت ولایت فقیهی به «برابری زن و مرد» و «آزادی زنان» و «برتری زنان در نگرش به مسائل» نبود.
بهراستی خامنهای را چه شده است که به تهدید دیکتاتوری در صورت نبودن انتخابات و به تأکید بر برابری زن و مرد روی آورده است؟ آیا خامنهای صدای طنین آثار استراتژیک قیام ۱۴۰۱ را شنیده است؟ آیا ولیفقیه ارتجاع صدای قیام در تقدیر و انفجاریِ زیر پوست شهرهای ایرانزمین را در پای بیت خود میشنود؟ آیا خامنهای دچار پریشانگویی شده است یا کمیت نظام بر سر نمایش انتخابات آتی، حسابی لنگ است؟
ایراد سخن خامنهای در باب حقوق زن، او را رودرروی آینهٔ نظام قرار میدهد تا تودهنیهای محکم از قوانین و کارنامهٔ عملیِ خود نظام در امر زنان دریافت کند.
مصوبات قانونی و فقهی نظام آخوندی در امر بیشتر بودن ارثیهٔ مردان نسبت به زنان، تعدد زوجات بهنفع مردان، محرومیت ریاست جمهور شدن زنان، سنگسار زنان، حجاب اجباری علیه زنان[حتا برای غیرمسلمانان]، تجاوز به دختران قبل از اعدام، سخت کردن ضوابط استخدامی زنان، قانون سفر زنان با اجازه مردان، پلمپ کردن مغازههایی که زنان بهاصطلاح کمحجاب را راه میدهند، ماشین گشتهای ارشاد[با نمونههای قتل زنان]، حجاببان و... همهٔ اینها مشتهای محکم قوانین و کارنامهٔ نظام آخوندی بر دهان ولیفقیه هستند که برای بازارگرمی نمایش انتخابات، دجالانه دم از برابری زن و مرد میزند.
البته ولیفقیه ارتجاع هر چه تلاش کرد ذات زنستیز ایدئولوژی و سیاست حاکمیت آخوندی را روتوش برابری و حقوق بکشد، نتوانست اصل و بنیاد این ذات و سیاست انسانستیز را بالا نیاورد:
«برابری جنسیتی غلط، و آنچه صحیح است عدالت جنسیتی است. وظایف اختصاصی زن مانند فرزندآوری و پرورش فرزند متناسب با ساخت روحی، جسمی و عاطفی زن است.»
سپس منظورش از برابری را هم نه در حقوق و قانون و امور اجتماعی و سیاسی و صنفی، بلکه در معنویات تفسیر کرد:
«برابری زن و مرد در مسأله کرامت و ارزشهای انسانی است.»
خامنهای هر چه تلاش میکرد فکر و سیاست نظام را منطبق بر حقوق متعالی زنان نشان دهد، کفگیر ماهیت نظام آخوندی را بیشتر به ته دیگ میبرد و آن را هم میزد:
«هیچ محدودیتی برای حضور زنان وجود ندارد. حضور زنان در مشاغل بهشرط محروم نشدن آنها از مشغله اساسی زنانه یعنی خانهداری و فرزندآوری و مادری است.»
در پایان هم دلیل و هدف این همه رطب و یابسبافی در دفاع از حقوق زنان و عجله در برگزاری این جلسه را با برداشتن سر دیگ دجالیت و عوامفریبی آشکار کرد:
«در قضیه انتخابات، مهمترین نقش شما در داخل خانه است. مادرها میتوانند وادار کنند فرزندان را همسر را در اینکه در زمینه انتخابات فعال باشند».
خامنهای در همین سخنرانی، بسیار تودهنیهای محکم از قوانین زنستیز و کارنامهٔ انسانستیز نظام آخوندی دریافت نمود. ولیفقیه ارتجاع اگر ذرهیی در همین اشارات دستبسته و گنگ به حقوق زنان، باور دارد، نیروهای وحشیِ زنستیز مستقر در خیابانهای شهرهای ایران را جمع کند تا زنان ایران با اختیار و انتخاب خودشان به خیابانها بیایند و از حقوق و کرامت و ارزشهای خودشان بگویند و دفاع کنند. خامنهای دروغزن و بیشرم خواهد دید که همین جمعیت زنان ایران کافیست تا سراپای نظام ناجمهوری ولایی ــ آخوندی را از تمام ایرانزمین جارو کنند و مهر پایان تاریخی بر اشغالگری آن بزنند.