این روزها اگر بخواهیم ویرانترین چیز را در کشورمان پیدا کنیم میرسیم به اقتصاد حکومت آخوندی.
اقتصاد چیزی است که وقتی خودش ویران باشد، زندگی تمام ملت را ویران میکند.
اقتصاد ویران از سونامی و سیل و زلزله هم ویرانگرتر است. حالا نمونههای این اقتصاد ویران را ببینید.
یک کارشناس اقتصادی حکومتی بهنام یاسر جبرائیلی از شکستهشدن رکورد تورم در دولت آخوند روحانی گفته و اظهار کرده: «نقدینگی از مرز ۲هزار هزار میلیارد تومان[۲۰۰۰۰۰۰میلیارد تومان] الآن گذشته ارزش پول ملی کاهش پیدا کرده و دولت بهجای برنامهریزی برای هدایت این نقدینگی به سمت تولید و اصلاح نظام بانکی دنبال کارهای نمایشی از قبیل حذف ۴صفر از عدد روی اسکناس هست که هیچ تاثیری روی زندگی مردم نخواهد گذاشت ما الآن رکورد تورم را در این دولت شکستهشده میبینیم».
یک عضو مجلس رژیم آخوندی به اسم علی اسماعیلی هم در بیان بحرانهای گریبانگیر آخوندها، اعتراف کرده و گفته علاوه بر بحران نقدینگی، «بحران دوم بحران بزرگ بدهی دولت است این بدهی به بانکها، صندوقها و پیمانکاران است» و اضافه کرده: «صدای شکستن استخوان بانکها، صندوقها گوش فلک را کر کرده است، بسیاری از بانکها و صندوقها پیمانکاران بهواسطه عدم دریافت مطالبات در خطر ورشکستگی قرار دارند و نمیتوانند خدمات درست به مردم و سرمایهگذاران ارائه کنند».
خوب! صدای شکستن استخوانهای اقتصاد آخوندی را شنیدیم. حالا ببینیم این ویرانی چه نمونههایی در جامعه دارد. البته تنها چند خبر از همین روزهای اخیر کافیست.
معلمان بیحقوق
اولین خبر، اینکه معلمان و بازنشستگان فرهنگی در تهران و اصفهان صبح روز دوشنبه ۴شهریور برای اعتراض به نپرداختن حقوق عقبافتادهٔ خود تجمع کردند.
این هموطنان در مقابل وزارت کار رژیم در تهران شعار همیشگی و بهحق مردم ایران را سردادند که «سوریه را رها کن، فکری بهحال ما مردم ایران بکن».
در اصفهان هم این فرهنگیان که اکثرشان را بانوان تشکیل میدادند به دزدیهای سران رژیم اشاره کردند و شعار جدیدی دادند. آنها میگفتند: «نه دزدی، نه ذلت»! اما یک شعار دیگرشان که آن هم جدید بود و برای هر حکومتی شرم دارد این بود که میگفتند: «افزایش حقوق معلم به بالای خط فقر»!
بله! وضعیت جامعه بهجایی رسیده که معلم این سرزمین باید تقاضا کند که حقوقش را به بالای خط فقر برسانند.
با این وجود رژیم لباس شخصیهایش را فرستاد تا به همین معلمان زحمتکش حمله کنند.
کارگران بیحقوق
هپکوی اراک:
یک اجتماع و تظاهرات دیگر مربوط به کارگران کارخانه هپکو اراک است که برای سومین روز جلوی استانداری رژیم در اراک تظاهرات کردند.
خواستهٔ این کارگران یک چیز بسیار ساده است. امنیت شغلی! یعنی موقعیت کارگر طوری نباشد که هر لحظه بتوانند اخراجش کنند!
دوم اینکه وقتی کار میکند حقوقش را بدهند. نه اینکه چند ماه بدون حقوق سر کند. این چندمین بار در یکسال اخیر است که هپکوییها در اراک تظاهرات میکنند.
رامپکو:
البته تصور این موضوع سخت است که چگونه یک کارگر ۶ماه کار میکند اما به او حقوقی نمیدهند. کارگران شرکت رامپکو در اهواز هم این وضعیت را دارند و به همین خاطر علاوه بر تظاهرات گذشتهشان این دومین روز است که جلوی استانداری خوزستان جمع شدند.
قند فسا
تقریباً میشود گفت همهٔ تظاهراتهای کارگران در حاکمیت آخوندی برای حقوق پرداختنشده است. هماکنون در سراسر کشور هرجا کارگری تجمع کرده شعارش حقوق چند ماه عقبافتاده است. کارگران کارخانه قند فسا هم که چندین ماه حقوق نگرفتهاند، به اعتراض برخاستند.
خریداران غارتشده
تظاهرات دیگر روز سوم شهریور مربوط به جمعی از خریداران خودروهای ثبتنامی از شرکت صنعت خودرو آذربایجان(آذویکو) بود. آنها بهخاطر گرانی قیمتهای اعلام شده و بهخاطر تحویل ندادن خودرو و ندادن مطالباتشان جلو وزارت صنعت معدن و تجارت تجمع کردند.
معلولان هم به خیابان آمدند
آیا میدانید بزرگترین جمعیت اقلیتی در ایران معلولان هستند؟ این خودش از دستآوردهای حکومت آخوندیست که در کشور ۸۰میلیونی، ۱۰میلیون معلول باشند. یعنی از هر ۸نفر یکی معلول است.
این را در مجلس رژیم آخوندی یک نماینده بیان کرد و اعتراف کرد که قوانین مربوط به معلولان اجرا نمیشود.
همایون هاشمی در نشست علنی دوشنبه ۴شهریور ۹۸ در تذکری شفاهی به آخوند روحانی گفت: «قانون جامع حمایت از حقوق معلولان که بزرگترین اقلیت جمعیتی ما هستند و حدود ۱۰میلیون نفر هستند متأسفانه بعد از کشوقوسهای فراوان که این قانون به دولت ابلاغ شد، اجرایی نمیشود، مخصوصاً بهلحاظ بودجهگذاری هیچ اقدام مثبتی صورت نگرفته».
زمینداران غارتشده
همهٔ خبرها یا از خوردن حق زحمتکشان است یا از غارت اموال مردم. جمعی از غارتشدگان زمینهای خریداری شده از اداره اوقاف تبریز، روز یکشنبه در اعتراض به نامشخص بودن زمینهایشان در مقابل استانداری آذربایجان شرقی تجمع کردند. بهگفته معترضان، از ۲۸سال پیش زمینهای آنها را که از اداره اوقاف خریداری کرده بودند، هوانیروز رژیم تصرف کرده است.
اما آیا تصور بعیدی است که این ویرانیها(که بر سر مردم آوار شده) سرانجام مسببانش را در زیر آوار خود نابود کند؟
این البته سرنوشت محتوم هر دیکتاتوری فاسدی است که تاکنون تاریخ بهخود دیده است و اینان نیز از این امر مستثنی نیستند.