هر چقدر که رژیم در باتلاق بحرانهای داخلی و بینالمللیاش بیشتر فرو میرود، نگرانی از انفجار اجتماعی و اذعان به نفرت مردم از تمامیت رژیم بهصورت صریح تری از زبان مقامات و مهرهها و رسانههای حکومتی شنیده میشود. این اعترافات در زمینههای مختلف و توسط سطوح مختلف سرکردگان نظام تقریباً بهصورت روز مره بهگوش میرسد.
بعد از قیام دیماه ۹۶که سردمداران رژیم با گوش خود حرف دل مردم را در شعارهای مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی و اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا، شنیدند، در بوقهای تبلیغاتیشان این شعارها را حرف گروهی اندک یا ناشی از القای مجاهدین خواندند، اما هر چه جلوتر میرویم اذعان به نفرت مردمی و انزوای اجتماعی دیگر حتی از تلویزیون بهشدت کنترل شدهٔ رژیم هم بهصورتهای مختلف شنیده میشود:
تلویزیون رژیم، ۱۸مرداد: «مجری: یعنی ما باید از مصداقها بگذریم؟ بعضیها میگویند این دست من میرسد من الان دارم امر به معروف میکنم میگویم این را میگویم شما باهاش برخورد کنید بعد میروی زیر کامنتهای مردم را میبینی همهاش میشه تبدیل شده به فحاشی به اون موضوع به اون کلیت».
یکی از مظاهر نفرت از رژیم روزنامههای حکومتی هستند که مجری تلویزیون رژیم در حضور معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد رژیم به آن اذعان میکند: «مجری:روزنامههایی که متأسفانه توی این شرایط نیم نگاهی همیشه بهدست حمایتی دولت داشتند و به جای تمرکز تکیه بر مخاطباشون و تولید محتوای متناسب با نیاز روز مردم تمرکزشان را صرف چیزهای دیگری کردند و نتیجهاش شد این روزهایی مثل امروز که دیگر هیچکس حاضر نیست جلوی دکههای روزنامه فروشی برای خرید روزنامه صف بایستد».(تلویزیون رژیم – ۱۹مرداد)
«اعتماد عمومی» در کلام مهرهها و سردمداران حکومتی جایگزین «وحشت از قیام»است.
از جمله در حرفهای آخوند رئیسی سر دژخیم قضاییه رژیم که بعد از رو شدن گوشههایی از فساد فراگیر در قضاییه آخوندی و برملا شدن نقش آخوند آملی لاریجانی و یکی از معاونانش به صحنه آمد و گفت: «نباید اجازه بدهیم که اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را از دست بدهیم.»
اعتراف به نفرت مردم از بازیهای باند موسوم به اصلاحطلب برای کشاندن مردم پای صندوقهای نمایش انتخابات، توسط مهرههای همین باند از جمله اعترافات ناگزیری است که نسبت به وضعیت انفجاری جامعه، شنیده میشود.
روزنامهٔ آرمان از طیف اصلاحطلبان حکومتی طی مطلبی آخوند محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات را مورد حمله قرار داده و نوشته است: «شما از بیتوجهی فراکسیون امید و روحانی نسبت به مطالبات رأی دهندگان و بیتفاوتی آنان در قبال پایمال شدن حقوق شهروندی گلایه کرده بودید، اما کسر قابل توجهی از کاربران، انتقادات جنابعالی را نه از روی صداقت بلکه «فریب» و«تلاشی مذبوحانه بهمنظور شرکت مجدد مردم در انتخابات پیش روی» خواندند».
عماد افروغ مهرهٔ باند روحانی به نفرت مردم از تمامی باندهای حاکم اعتراف کرده و میگوید: « احسنت به مردم که میگویند «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا»/ مردم دیگر فریب نمیخورند».
محمد قلی یوسفی کارشناس حکومتی همسو با باند روحانی، در مورد ادعای روحانی که مردم صبر داردند با اشاره به فضای انفجاری جامعه هشدار داد: « این موضوع میتواند نشاندهنده آتش زیر خاکستر باشد و آتش بحران اقتصادی را شعلهورتر کند». این کارشناس حکومتی با اشاره به سوختن ترفندهای مردم فریبانه حکومتی افزود« اگر چه سیاستهای ماکیاولیستی برای اقناع مردم در مقابل مشکلات و مسائل اقتصادی اتخاذ میشود، اما بهنظر میرسد این موضوع در وهله اول خودفریبی است نه مردمفریبی!».
علی دینی ترکمانی یک کارشناس دیگر حکومتی با اشاره به اوجگیری بحرانهای اقتصادی و بیراهحلی رژیم هشدار داد و گفت:« نتیجه نهایی این وضع، در کنار دردها و رنجهای ناشی از فقر و محرومیت اقشاری چون کارگران و معلمان و پرستاران معترض، افول مشروعیت نظام حکمرانی و به تعبیر یکی از نمایندگان مجلس تبدیل حس نارضایتی از آن، به حس «تنفر» است».
به این ترتیب در پشت تمامی اظهارات مقامات و مهرههای حکومتی تصویری هر چند مبهم از محتوم بودن قیام مردم و لاعلاجی نظام در مقابل آن به چشم میخورد.