پایینیها نمیخواهند، بالاییها نمیتوانند
این شعله را سر خاموشی و این شور را سر آرامش نیست. این شعله و این شور در این ماهها و هفتهها و روزها، همین خاموشی نگرفتن و آرامش نیافتن اعتصاب و اعتراض و قیام مردم ایران علیه حاکمیت آخوندی است. اعتراضها و اعتصابها دارند به سمت تعیینتکلیف با این نظام میروند. نخستین مرحله تعیینتکلیف، تحقق خواستههایشان است. خواستههایی که حاکمیت ولایت فقیه با وجود وعده و وعیدهای فریبکارانه و از این ستون به آن ستون حواله دادن، دیگر نمیتواند پاسخ بدهد. نمیتواند، چون در مرحلهیی هستیم که «پایینیها دیگر نمیخواهند و تحمل نمیکنند و بالاییها نمیتوانند کاری بکنند».
اکنون یکی از این شعلههای چندباره گرگرفته، اعتصاب کامیونداران است. آخرین نمونه این اعتصابها در مردادماه گذشته بود. حرکت جدید کامیونداران در دومین روز به ۱۵۷شهر در ۳۱استان گسترش یافته و بهدنبال آن هم پایانههای اصلی کشور تعطیل شده است.
قطار بیایستگاه اعتصاب
آخرین خبرها از پیوستن تانکرهای سوخترسانی پالایشگاهها در برخی شهرها مانند تبریز، کرمان، بندرعباس، اراک، کازرون، قزوین، ساری، اهواز و ابهر به این اعتصاب گزارش میدهند. کامیونداران کرج هم در ۳۱شهریور اعلام کردند که همه پشت هم هستند تا به خواستههایشان برسند.
«اتحادیه آزاد کارگران ایران» اعلام کرد که «کامیونداران روز سهشنبه در قزوین، سیمان صوفیان تبریز، دُرچه اصفهان، گمرک رجایی و سیمان ارومیه به اعتصاب خود ادامه دادند».
در شبکههای مجازی شاهد انتشار پیاپی اخباری مبنی بر اعتصاب کامیونداران در نیشابور، مهریز یزد، پایانه شهرکرد و اردبیل در روز سهشنبه هستیم.
خبرگزاری ایرنا از قول جمال حمیدی، مدیر پایانه حملونقل بندر خمینی در استان خوزستان نوشت که «روز یکشنبه اکثر کامیونداران این پایانه دست از کار کشیدند. در حالی که روزانه ۲هزار کامیون در این پایانه فعالیت میکردند، روز یکشنبه تنها ۳۰۰کامیون فعال بودند».
تلویزیون صدای آمریکا روز ۴مهر خبر داد که «کامیونداران و رانندگان استانهای اصفهان، بوشهر، هرمزگان، کردستان، همدان، مازندران، اراک، زنجان، خوزستان، یزد، تعدادی از شهرهای خراسان رضوی و جنوبی و برخی از شهرهای دیگر چون سیرجان و بروجرد، در این اعتصاب شرکت کردند».
خبرها و گزارشات فوق گویای گستردگی و سراسری بودن اعتصابکنندگان و نیز سماجت و جدیت و عزم رانندگان برای ایستادن مقابل فریب و دروغ و دزدی در تمامیت حاکمیت آخوندی دارد.
طلب از دزدان بزرگ شغل و درآمد و زندگی
از طرفی خواستههای کامیونداران نشان از خالی بودن دست رانندگان برای تأمین مایحتاج شغل و زندگیشان است. آنها از چیزی بهنام کامیون، هیچ خیری که نمیبینند و درآمدی که ندارند، تازه مدام هزینه روی دستشان میگذارد. دولت و وزارت حملونقل و ترابری هم مثل بقیهٔ ارگانهای تحت سلطه این نظام، اول و آخر کارشان حفظ نظامشان است و بس و هیچ دغدغهیی برای سهولت بخشیدن و یاریرساندن به امورات زندگی و حداقلهای شغلی و معیشتی مردم ندارند.
کامیونداران در دور جدید اعتصابشان که از ۳۱شهریور شروع شده است، خواستههایی را دنبال میکنند که عیناً در اعتصاب خرداد و مرداد ۹۷ خواستار رسیدگی و تأمین آنها بودند:
ـ نوسازی تشکلهای صنفی رانندگان و کامیونداران از طریق انتخابات آزاد
ـ تعیین کرایه پایه بر مبنای «تُن بر کیلومتر»
ـ کاهش قیمت کامیون
ـ تأمین قطعات یدکی و لاستیک با تخصیص ارز دولتی
ـ افزایش دستمزد رانندگان و افزایش ۳۵درصدی کرایه کامیون
ـ افزایش مستمری بازنشستگی رانندگان با توجه به تورم و افزایش قیمتها
ـ ارتقای سطح امنیت در جادهها
ـ نظارت بر کارمزد دریافتی شرکتهای حمل
ـ کاهش کمیسیون باربری و نوسازی ناوگان باری
ـ تعیین سهمیه سوخت ناوگان حملونقل و تحویل به رانندگان و کامیونداران بهطور ثابت
ـ کاهش نرخ عوارضی اتوبانها
ـ کنترل اعلام بار در سالنهای اعلام بار
ـ ایجاد تسهیلات رفاهی و بهداشتی برای رانندگان در پایانههای شهری و مرزی
ـ مجازات مأموران و افسران رشوهگیر
حقانیت مشترک، صدای مشترک
یادآوری میشود که حقانیت و ضرورت خواستههای کامیونداران و نیز رنج و مرارت و زحمت و ستمی که متحمل شده و میشوند، باعث جلب توجه و تقدیر و حمایت ارگانهای بینالمللی از اعتصاب و اعتراضشان شده است. در پی اعتصابهای خرداد و مرداد گذشته کامیونداران، شماری از ارگانهای مشابه و متناظر بینالمللی از خواستههایشان حمایت نمودند که عبارتاند از:
اتحادیههای بزرگ کارگری ایتالیا
جبهه مبارزه نه به ریاضت اقتصادی ایتالیا
در میهن خودمان هم سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از اعتصاب و خواستههای کامیونداران حمایت نمودند.
سیاست مبتذل همیشه فریب، همیشه دروغ
قابل توجه است که این اعتصاب در حالی شکل گرفت که کارگزاران رژیم به شیوههای مختلف و با تهدید و تطمیع تلاش کردند که از شکلگیری آن جلوگیری کنند. آنها همچنین با دادن وعدههای فریبکارانه درصدد شکستن این اعتصاب هستند. تلاشهای رژیم برای بارگیری توسط مزدوران نیز به شکست کشیده شد. رانندگان در برخی شهرها برای خنثی کردن توطئهها و تهدیدهای رژیم در شب برای کنترل جادهها پستهای نگهبانی برقرار کردهاند. ویرانی پایهها و حداقلهای الزامات کامیونداری و حملونقل بر اثر غارت و تطاول حکومتی، باعث شده است که رانندگان هیچ اعتمادی به حاکمان و وزرای دولت نداشته باشند. در همین چند دوره اعتصاب کامیونداران، بارها به آنها قول رسیدگی دادهاند، اما همگی فریب بوده است. در اعتصاب خردادماه کامیونداران، معاون حملونقل سازمان راهداری و حملونقل جادهیی، وعده داد که تا ۲ماه دیگر ـ یعنی تا شهریور ۹۷ ـ محاسبه کرایه حملونقل بر اساس «تن به کیلومتر» اجرایی شود. ولی در این فاصله هیچ اقدامی صورت نگرفت؛ ولی قیمت لاستیک بالاتر رفت؛ کیفیت لاستیک پایینتر آمد؛ طوری که رانندگان مجاز به استفاده از کامیون هم نمیشدند.
ماموت فتوانویس ولایی و زحمتکشان «محارب»
در این میان و در حالی که کامیونداران چند ماه است خواستههای برحقشان را مسالمتآمیز پیگیری کرده و پاسخ نگرفتهاند، خبرگزاری ایسنا در ۴مهر اعلام کرد که «علی صالحی، دادستان شیراز، کامیونداران اعتصابی را به برخورد قانونی تهدید کرد». خبرگزاری ایسنا اضافه میکند: «در بیانیه دادستان شیراز گفته شد با افرادی که با تحریک دشمنان و به قصد ایجاد نارضایتی، از خدماترسانی کامیونها و تردد آنها جلوگیری کنند، برخورد جدی خواهد شد».
این جانی موسوم به دادستان، اتهام کامیونداران را «اخلال در نظم و امنیت عمومی، راهبندان، تخریب عمدی اموال مردم و ایجاد ناامنی در جادهها و راههای مواصلاتی» توصیف کرد و آنها را تهدید به «محارب» بودن نمود.
یک میهن «محارب»
پیداست که تهدید این مقام بهاصطلاح قضایی چیزی جز امر فرموده و غیرمستقیم موضع حکومت نیست؛ اما این تهدید و شانتاژ هم نشان از بنبست مطلق حاکمیت در مقابل عزم و جدیت رانندگان زحمتکش دارد. آنچه هم که به «محارب» خواندن کامیونداران نسبت میدهد البته از منظر یک حکومت فاشیست مذهبی و توتالیتر سیاسی بیمسما نیست؛ چرا که تمام اقشار و طبقات و اقوام و صنوف و زندگان ایرانزمین در مقابل نظام ولایت فقیه، با افتخار و مغرورانه «محارب» بالفعل و بالقوه هستند.
کانونهای فریاد تا تغییر بزرگ
چنین فضایی علیه حاکمیت آخوندی و گسترشیابندگی اعتراضات بهشیوه انفجاری، نشان از فریادهای مداوم در زیر پوست شهرهای ایران دارد. سیل فریادی که دیگر سر بندآمدن ندارد و هر هفته از جایی بیرون میزند و سر درمیآورد. واقعیت این است که در مرحلهای هستیم که «پایینیها دیگر نمیخواهند و تحمل نمیکنند و بالاییها نمیتوانند کاری بکنند». این فریادها که هر کدام کانونی از خشم و نفرت و خواستار تغییر هستند، چشمانداز روز نهایی با این حاکمیت را رقم میزنند.