درود به مردان و زنان با غیرت سرزمینم
درود بر روح با شرف گروهی از یاران و دوستان خدا
گروه مجاهدین خلق
این روزها صدای فریاد ما به گوش جهان رسیده است.
و چه زیباست این احساس همدردی برای یک ملت و سرزمین واحد و یک عشق ماندگار.
سالها شاهد فقر و بدبختی و بغض و تحمل پدران و مادران رنج کشیده میهنم بودم و نمی دانستم چه باید کرد و بانوی درد کشیده ملت، مریم رجوی و گروه آزادی خواهش این باور و شجاعت را دوباره در دل مردم زنده کردند تا امروزه ایستادگی کنیم؛ در مقابل دولتی ظالم، با رهبری بیلیاقت از جنس سنگ که تلاش کردند که همواره از ما ملتی بیروح بسازند و عده قلیلی از بیغیرتان سرزمینم، امروز طرف دار ظلم و این دولت سرکوبگر شدهاند.
اما ما که میدانیم مبارزه چیست و عشق به ملت چیست و چگونه باید در مقابل ظلم ایستادگی کنیم، دولتی که خیمه میزند بر درد و راه آب را بر گلوی کودکان میبندد و بر تشنه لبان دردمندگلوله میکشد، گلولهای از جنس ظلم با گوگردی از اسلحه بیوجدانی و حقارت.
ما حرفهای دیروز مریم رجوی که حس ایران دوستیش هر لحظه وجودمان را آماده انقلابی از جنس لالهها میکند شنیدیم و هر کلمه از کلام و جملههای رنگینش ما را آماده ایستادگی کرد.
کشور من این روزها فقط تشنه این حس و سخنان و اینگونه حمایت است، تا روح مردهاش را دوباره احیا کند و اگر امروزه ویران است اسیر دست نامردان است.
کشور من نیاز به آزادی زنان دارد، نیاز به انقلابی روشن، نیاز به علم دارد، نه گدایی زیر پرچم جهل آخوندها، نیاز به قلم دارد، نه شکنجه زیر چوبههای دار!.
مریم رجوی آغازی از یک انقلاب پیروز است با تمام دردهای این روز های ملتم؛ از شکنجهها در زندانهای ناحقی، از ناداری و فقر منتهی به عضو فروشی و تن فروشی مادری برای سیر کردن شکم فرزندانش و تن فروشی دختران سرزمینم از نداشتن نان. و پاسداران بیغیرت دولت ظالم جمهوری اسلامی که به صدای درد آنها شلاق میزنند و سنگسار میکنند.
سالها ما را با گروههای بسیج و سپاه پاسدارانی که هیچ دردی از مردم درمان نکردهاند جز پاشیدن نمک بر زخم آنها، گول زدنند و به خوابی کوتاه وادارمان کردند، اما امروزه جهان بیدار است ملت بیدار است و زیر شکنجهها فریاد میزند و بر گلوله فریاد هم میزند اگر چه عدهیی همچنان در این همه ظلم های آشکار کور و کرند چرا که سالها از خون یتیمان و دست پینه بسته پدران خوردهاند که قلبشان چون وجودشان از سنگ شده است.
هیچکس برای ملت دل نمیسوزاند به جز مجاهدینی که همیشه ایستادند، ایستادند تا کسی بر مردم ما ظلم نکند. در این روزها تنها امید به بازگشت و امید به بودن مریم رجوی و گروه اوست که زندهایم و نفس میکشیم، چون ایمان داریم که او نیز مانند ما پشت میلههای درد است و با ما عذاب میکشد.
این دولت دیکتاتور آخوندی که جز مکتب دزدی و خوردن مال یتیم و نابود کردن کشور چیزی نمیدانند، علم و دانش را از کشورهای دیگر گرفتهاند ولی راه را بر گلوی خوشبختی ملت ما بستهاند.
آینده من درگیر دستان مردم ملتم است تا با مشت بر کاخ حکومت آخوندی پایان بدهیم.
من اول از خودم انتظار دارم تا بیدار شوم، بجنگم و سکوت را مهمان قلب کوچکم نکنم و آزادی را فریاد بزنم. به خودم به دوستانم حق را نشان بدهم، سختی بکشم، زیرا برای رهایی ملت سختی کشیدن یعنی ارزش جاودانه.
از مجاهدین خلق و مریم پاک سخن گفتن کار من نیست، آن هارا فقط میتوانیم میان الفبا پیدا کنیم.
من امید دارم که بر سکوی افتخار کشورم، همه ملت ما در کنار ارزشهای مجاهدین خلق و وجود پر برکت مریم رجوی قرار گرفته و یک صدا آزادی را فریاد بزنیم.
به امید ایرانی پیروز
به امید پایان حکومت دیکتاتوری
به امید بازگشت تو ای مریم پاک و مقدس کشور من.
رودابه ناظمی از کرمانشاه
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمیکند