عملیات فروغ جاویدان که در سوم تا پنجم مرداد ۱۳۶۷ توسط ارتش آزادیبخش ملی ایران انجام شد، هر ساله از جانب مجاهدین و نیز دستگاه تبلیغاتی و کارگزاران حاکمیت ملایان مورد بازبینی و بازخوانی واقع میشود. علت در چیست؟ عملیات فروغ جاویدان از مسیر چه تحولاتی آمد؟
تصمیم ناگهانیِ خمینی؛ اعتراف ضمنی به شکست
اصل رخداد این بود که خمینی برخلاف وعدههای هفت سالهی «جنگ، جنگ تا رفع فتنه از عالم»، «راه قدس از کربلا میگذرد» و «این جنگ بیست سال هم طول بکشد، ادامه میدهیم»، ناگهان روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ قطعنامهی ۵۹۸ مربوط به آتشبس میان ایران و عراق را پذیرفت و بهطور ضمنی پذیرفت که شاخ جنگطلبیاش شکسته است. قابل توجه بود که این قطعنامه را میشد سال قبل هم پذیرفت، ولی خمینی که دور سلطه بر تمام کشورهای اسلامی منطقه را برداشته بود، این قطعنامه را بهسخره میگرفت و رد میکرد.
تصمیم ناگهانی خمینی میگوید که پس میشد این قطعنامه را در خرداد سال ۱۳۶۱ هم که عراق از مرزهای ایران عقبنشینی کرد، پذیرفت. بنابراین مسبب اصلیِ بیش از ۱ میلیون کشته و آنهمه خسارات میلیاردی از ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۷ خمینی بود و پافشاریاش بر مطامع قدرتپرستی و تداوم جنگی ضد میهنی.
نقش استراتژیک ارتش آزادیبخش ملی ایران
از طرف دیگر در فاصلهی بهار سال ۱۳۶۶ تا تابستان ۱۳۶۷، ارتش آزادیبخش ملی ایران با تمرکز عملیات بر پایان دادن به یک جنگ ضد میهنی، توانست ضربات کاری بر ماشین جنگی خمینی وارد کند؛ جنگی که از آغاز، بهترین محمل برای سرکوبگریهای اجتماعی، جنایات سیاسی و اختناق در داخل کشور بود. کاکل آن سلسله عملیات، عملیات چلچراغ در ۲۸ خرداد ۱۳۶۷ بود که ارتش آزادیبخش ملی ایران شکستی کمرشکن به ارتش و سپاه خمینی تحمیل کرد، شهر نظامیشدهی مهران را فتح نمود و شعار فتح تهران را سرداد.
گواهیهای درونیِ شکست جنگطلبی
در وجهی دیگر، اسناد و گزارشات درونی ارتش و سپاه و دولت تحت امر خمینی ــ که بعد از جنگ افشا شدند ــ گواهی دادند که فرماندهان ارتش و سپاه و رئیس جمهور وقت، مدام به خمینی گوشزد میکردند که بهعلت تمرد، فرار سربازان، شکستهای پیاپی نظامی و ته کشیدن بودجهی جنگ دیگر توان ادامهی جنگ را ندارند.
این عوامل با هم یکی شدند و خمینی را از برج عاج فرعونصفتی با مشخصههای تمامیتخواهی، سلطهطلبیِ انحصاری، تجاوزگری و توسعهطلبیِ منطقهیی به حضیض خوردن جام زهر آتش کشاندند.
فوریت پاسخ به یک لحظهی تاریخی
مجاهدین این تصمیم ناگزیر خمینی را که یکی از علتهایش سلسله عملیاتهای متمرکز خودشان بود، یک «لحظهی تاریخی» تشخیص دادند که باید فیالفور به آن پاسخ میدادند. یعنی باید اصلیترین و کاراترین عملیات نظامی با ویژهگیِ عقیدتیِ پرداخت بهای همهجانبهی آن را رو به فتح تهران بهجا میآوردند.
نتیجه اینکه عملیات فروغ جاویدان با پیشروی تا پشت دروازههای شهر کرمانشاه، یکی از بزرگترین زلزلههای سرنگونی را بر ساختار و پیکر حاکمیت خمینی انداخت.
اهمیت شناخت یک رمز مهم
از جانب مجاهدین، «فتح تهران» جدای از نتیجهی نظامی آن، یک رمز مهم در شناخت سمتوسوی اصلی و کانونیِ تمام عملیاتهای مستقل ارتش آزادیبخش ملی ایران بود. هدف از تشکیل این ارتش، در وهلهی نخست، گل گرفتن تنور جنگطلبیِ توسعهطلبانهی خمینی و سپس شکست کلیت نظام آن با مبارزهی مسلحانه در هیأت ارتش آزادیبخش ملی ایران بود. یک رمز آن عملیات این بود که مجاهدین در هر کجای جهان که باشند، تمام فعالیتهایشان رو به میهن و مردم ایران با هدف نفی و سرنگونیِ دیکتاتوری ولایت فقیهی است.
دلالتها و تعبیرهای مجاهدین
مجاهدین همین مفاهیم را در توصیفاتی که دربارهی عملیات فروغ جاویدان کردهاند، اینگونه دلالت و تعبیر میکند:
ــ مسعود رجوی در علت تاریخی و آرمانیِ عملیات فروغ جاویدان: «برای ثبت در سینهی تاریخ؛ چون لحظات تاریخیه.»
ــ مسعود رجوی خطاب به رزمندهگان ارتش آزادیبخش ملی ایران در توصیف «لحظهی تاریخی» بودن فروغ جاویدان: «میزی را که ارتجاع چیده بود و بسا طمعها برانگیخته بود، برهم زدید، فروپاشاندید، با آتشفشان آن خونهای پاک و والا».
ــ مسعود رجوی با اشاره به فروغ جاویدان، دربارهی قیمت و مایهیی که مجاهدین در دهههای متمادی برای تحقق آزادی و استقلال و دموکراسی در ایران پرداختهاند: «اگر از من سؤال کنید که تعریف مجاهدین در کوتاهترین کلام چیست، خواهم گفت وفای به پیمان با فدای بیکران در تاریخ ایران».
پیوست: معانی «لحظهی تاریخی» و چند نمونهی آن
«لحظهی تاریخی» مربوط به مردمان و ملتهای عام جهان نیست. لحظهی تاریخی، دقالباب کردن ندایی خطاب به دولتها، احزاب، سازمانها، پیشتازان و پیشاهنگان دستاندرکار رقم زدن سرنوشت خلقها و جوامع است.
«لحظهی تاریخی»، حرکت یک نقطه بر روی خطی ممتد و ادامهدار نیست که به دلخواهمان همراهش شویم و آن را انتخاب کنیم.
«لحظهی تاریخی»، ظهور برقآسای زنگ زمان برای پاسخ به مسؤلیتی است که ندای مستمر میدهد «بودن یا نبودن؟ مسأله این است!».
«لحظهی تاریخی» یک رویکرد نادر سیاسی و الزاماً آرمانی است که با ضرورت ناگزیر آزادی، پیوندی ناگسستنی دارد.
«لحظهی تاریخی» هرگز با کمیتها، داراییها، کمبودها، تخصصها و محدودیتها کاری ندارد، بلکه پاسخ «آری» یا «نه» را میجوید تا سرنوشتی را ــ خوب یا بد ــ ورق بزند و باقی سطرهایش را بنویسد، در تاریخ ثبت کند و برود. از این روی «لحظهی تاریخی»، لحظهی موعود یک انتخاب است.
«لحظهی تاریخی» بهمعنی پاسخ دادن به شرایط مشخص برای تضمین پیروزی هم نیست؛ بلکه پاسخ به مسؤلیتی است که در قبال اصلیترین ارزش و موضوع سرنوشتساز سیاسی ــ اجتماعی ــ آرمانیِ مربوط به آینده باید داده شود؛ حتی به قیمت شکست سیاسی یا نظامی.
مثالهای «لحظهی تاریخی»
ــ فوریت حمله به زندان باستیل در انقلاب فرانسه.
ــ فتح تهران توسط مشروطهخواهان و ضرورت حمایت از آنان و فوریت پایداری در مقابل خلع سلاح آنان.
ــ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و فوریت پاسخ به آن.
ــ کودتای خمینی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و فوریت پاسخ قاطع به آن.