728 x 90

برنده و بازندهٔ اصلی در دور دوم نمایش انتخابات

تحریم سراسری انتخابات
تحریم سراسری انتخابات

نمایش سخیف انتخابات ریاست‌جمهوری در دور دوم چیزی جز یک رسوایی عالمگیر نبود. نظامی که اس و اساس آن بر نفی انتخابات و رأی آزادانهٔ مردم متکی است، برای رأی جمع کردن به التماس ذلیلانه افتاد. خامنه‌ای از همان اول صبح در منتهای درماندگی و ضعف گفت که شنیده است که این‌بار میزان «شوق و علاقهٔ مردم» بیشتر از قبل خواهد بود و آرزو کرد که «این‌طور باشد» و روی «این‌طور بودن کذایی» که یک احتمال بیشتر نبود، «خرسندی» خود را سوار کرد. وقتی شایعه و شنیدن افواهی مبنای قضاوت خلیفهٔ ارتجاع قرار بگیرد، خروجی آن «احتمال در احتمال»، «آرزو در آرزو» و «التماس در التماس» خواهد بود.

او در دور اول این به‌اصطلاح انتخابات گفته بود که برای «دوام و قوام» و «عزت و آبروی» سلطنتش به رأی مردم و انگشتان جوهری آنها نیاز دارد. گله کرده بود که میزان شرکت «کمتر از حدس و توقع» او بوده است.

 

«ماجرای بودن و نبودن»!‌

علاوه بر خامنه‌ای، دیگر سران، کارگزاران و مهره‌ها و افراد دو باند حاکمیت به‌نحوی سرخوردگی، وارفتگی و استیصال خود را از تحریم قاطع و آتشین نمایش انتخابات ابراز داشتند.

آخوند علی یونسی: «هفته گذشته شرکت نکردن مردم پیام مهمی داشت؛ مسئولان جمهوری اسلامی این پیام را دریافت کردند»

آذری جهرمی: «رای دادن را به لحظات پایانی نیندازیم، تمدید ساعت رأی‌گیری برعهده برگزار کنندگان انتخابات است.»

پاسدار قالیباف: «امیدواریم مردم با حضور پرشور خود در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری، مشارکت پایین مرحله قبل را جبران کنند و سرنوشت ۴ سال آینده خود را به‌درستی رقم زنند»

آخوند محمد خاتمی: «همه با امید در این انتخابات سرنوشت‌ساز شرکت کنند تا بعداً افسوس نخوریم»

پاسدار حاجی‌زاده، سرکرده هوا فضای سپاه: «رأی دادن کار ساده‌یی است، مردم بیایند پای کار. هر رأی مانند یک موشک برای نظام است.»

رک‌تر از این نمی‌شد گفت که بحث بر سر بود و نبود نظام است، نه انتخاب شغال یا سگ زرد.

محمد مهاجری: دیگر وقت تردید نیست و ماجرای بودن و نبودن است و مردم حتماً بودن را انتخاب می‌کنند (تلگرام چند ثانیه).

 

رقم‌سازیهای مورد توافق دو باند

به‌رغم کسادی چشمگیر و غیرقابل کتمان شعبه‌های انتخاباتی در نخستین ساعت‌های رأی‌گیری، این بار دو باند نظام در هماهنگی با هم ناگهان اعلام کردند میزان مشارکت در این دور بیشتر از دور قبلی بوده است. این یک زمینه‌چینی آشکار برای رقم‌سازی و تقلب در آمار نهایی بود. این حباب‌سازی در حالی بود که شگردهای مختلفی برای شلوغ نشان دادن شعبه‌های رأی‌گیری و پر رونق‌نشان دادن نمایش انتخابات صورت گرفت.

آوردن اتباع افغانستانی و نفرات محلی به شعبه‌های رأی‌گیری؛ مراجعه به خانوادهٔ زندانیان و دادن وعدهٔ آزاد‌سازی فرزندانشان در صورت شرکت در انتخابات؛ مجبور کردن زندانیان به رأی‌دادن؛ بارزدن و خالی‌کردن بسیجی‌ها و عوامل رژیم از یک شعبه به شعبه دیگر با مینی‌بوس؛ میلیتاریزه کردن شهرها و نقاط گلوگاهی با استقرار مأموران انتظامی، یگانهای موتوری سپاه و نیز لباس‌شخصی‌ها و ایجاد فضای تهدیدآمیز برای مجبور کردن جمعیت به رأی‌دادن؛ تهدید به اخراج برخی کارمندان و کارکنان در صورت رأی ندادن؛ واریز پول از طرف جلیلی برای بازنشستگان تأمین اجتماعی و... بخشی از این اقدامات بود.

 

شکست «مدیریت هوشمندانهٔ فضای روانی جامعه»!

در یک‌کلام، دو باند غالب و مغلوب نظام با به‌کارگیری تمام ظرفیت تبلیغاتی خود به مسموم‌سازی روان جامعه پرداختند. یکی با امکانات دولتی و ترفندهای لو رفته و دیگری با انتشار عکس و فیلم محمد خاتمی «ممنوع‌التصویر!»، آوردن صادق زیبا کلام از سلول به محل رأی‌گیری، انعکاس دادن به صحنهٔ رأی‌دهی الهه هیکس و حتی مهدی کروبی در حصر و سو‌ء استفاده از شعارها، گفتاوردها و نمادهای قیام ۱۴۰۱ تا از این طریق به‌قول خودشان اکثریت قهرکرده از صندوق رأی را به آشتی با نظام بکشانند ولی دست‌آخر فرسوده و مستأصل نوشتند:

«مدیریت هوشمندانه فضای روانی جامعه و به میدان آوردن بخش وسیع‌تری از جامعه ناراضی، تلاش‌های گسترده‌تری طلب می‌کند» (تلگرام چند ثانیه. عباس موسایی).

«به نظر می‌رسد که تبلیغات یک هفته گذشته اصلاح‌طلبان، نتوانسته است یخ بسیاری از تحریم‌کنندگان انتخابات را بشکند و بعید است در عدد و رقم‌هایی که فردا توسط وزارت کشور اعلام می‌شود، شاهد افزایش محسوس آمار مشارکت رأی‌دهندگان باشیم» (دیدبان ایران. ۱۵تیر ۱۴۰۳).

ترفندهای اصلاحاتی‌ها برای دوقطبی‌سازی تصنعی در داخل نظام، آن‌قدر بی‌قافیه و آبروریزانه بود که مجبور شدند بنویسند:

«تحریم کنندگان انتخابات... از اصلاح‌طلبان می‌پرسند که تا چه زمانی می‌خواهند مردم را با تحلیل‌هایی نظیر رأی سلبی و ترساندن از نامزدهای دیگر انتخابات، پای صندوقها بکشانند؟» (همان منبع)

 

برنده و بازندهٔ اصلی

آنچه در ۱۵تیر ۱۴۰۳ رخ داد. دو برنده و بازندهٔ اصلی بیش نداشت.

برنده اصلی، مردم و مقاومت ایران هستند که خط سرخ سرنگونی را با تحریم قاطع و سراسری نمایش خامنه‌ای بار دیگر برجسته کردند. اثبات شد، اکثریت مردم ایران فاشیسم دینی و باندهای تشکیل‌دهندهٔ آن را نمی‌خواهند و تغییر را نه در بازیهای سخیف این حاکمیت بلکه در براندازی تام و تمام آن جست‌و‌جو می‌کنند.

بازندهٔ اصلی، خامنه‌ای و هر دو باند نظام بودند که می‌خواستند در تبانی با هم قطب‌بندی اصلی جامعهٔ ایران را به قطب‌بندی کاذب بین اصلاحاتی‌های و اصول‌گراها تنزل دهند. بار دیگر آشکار شد که قیام دی۹۶ و سلسله قیامهای بعد از آن برای همیشه به این «ماجرا»ی نخ‌نما پایان داده است.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/73eb5305-165a-4e23-ad35-23e07ccc8213"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات