یکی از سؤالاتی که درباره قیام شهریور ۱۴۰۱ به ذهن هر ناظری ممکن است خطور کند این است که چرا از همان ابتدای قیام، شعارها روی ولیفقیه نظام یعنی شخص خامنهای متمرکز شد و او را هدف قرار داد؟! در حالیکه در قیامهای قبل از آن چنین نبود.
یکی از دلایلی که میتوان در پاسخ به این سؤال بر روی آن انگشت گذاشت، بلوغ قیام کنونی در میهنمان است، بدین معنی که اعتراضات و قیامهای ضدحکومتی طی ۴دهه حاکمیت ننگین ولایت فقیه، در گذر زمان تکامل یافته و در حال حاضر به بلوغ خود رسیده است. به عبارت دیگر در قبال این رژیم قرونوسطایی دیگر هیچ راه و مسیر نرفته و آزموده نشدهای وجود ندارد و باید برای پرتاب این رژیم به زبالهدان تاریخ، امالفساد و رأس این نظام را نشانه رفت.
دلیل دیگر تمرکز شعارها روی شخص خامنهای این است که مردم ایران طی بیش از ۴۰سال به تجربه و با گوشت و پوست و تمامی وجود دریافتهاند که سرنخ هر فتنه و فساد و چپاول و جنایتی در این حاکمیت، در نهایت به شخص خامنهای ختم میشود و کسانی مثل آخوند محمد خاتمی، پاسدار احمدینژاد، آخوند شیاد روحانی، آخوند جلاد رئیسی، پاسدار چماقدار قالیباف و آخوند گوشخوار اژهای تنها مهرههایی هستنند که سیاستها و اهداف دیکتاتور را متناسب با زمان و شرایط جامعه پیش میبرند.
برای مثال همه مردم ایران به چشم دیدند در زمانی که بلای کرونا هزارهزار هموطنانمان را به کام مرگ میکشید و واکسن معتبر خارجیِ امتحانپسداده، علاج آن بلای مهیب بود، خامنهای شخصاً وارد شد و ورود این واکسن را به ایران ممنوع کرد و متقابلاً از تولید و ساخت واکسنهای بیخاصیت شرکتهای حکومتی با هدف چپاول بیشتر، آن هم در بحبوحه فقر و بیکاری بیشتر مردم در اثر کرونا، حمایت کرد.
در قیام سراسری سال ۹۸ که با گرانی بنزین شروع شد، نمایندگان مجلس خودش میخواستند از گران کردن بنزین عقبنشینی کنند، اما خامنهای با حکم حکومتی خود نه تنها مانع از این کار شد بلکه دستور به سرکوب شدید مردم معترض و بهجان آمده داد.
همچنین همانطور که بهیاد داریم، ولیفقیه درمانده در روز اول فروردین ۱۳۹۷ در سخنرانیاش در مشهد گفت: «در کشور آزادی فکر، آزادی بیان و آزادی انتخاب وجود دارد و هیچکس در جمهوری اسلامی، بهدلیل مخالف بودن فکر و نظرش با حکومت، تحت تعقیب و فشار قرار نمیگیرد و بنا هم بر چنین کاری نیست».
اما همه دیدند که اوباش سرکوبگر خامنهای به دستور او در قیام آبان ۹۸ در خیابانهای شهرهای مختلف کشور، حداقل ۱۵۰۰نفر را کشتند و هزاران نفر را دستگیر و شکنجه کردند؛ یعنی همان کاری که این روزها در قیام ۱۴۰۱ دارند میکنند.
مردم ایران از اقشار مختلف بارها و بارها بهدلیل ستم و چپاول حکومتی به کف خیابان آمدند و بهصورت مسالمتآمیز اعتراض خود را بیان کردند و در شعارهای خود شخص خامنهای را خطاب قرار دادند که «ای رهبر آزاده دزدی چرا آزاده»، ولی فریاد حقطلبانه آنها توسط نیروهای سرکوبگر حکومتی سرکوب و در گلو خفه شد. در قبال این سرکوبگریهای مستمر، خامنهای یا سکوت میکرد و یا در سخنرانیهای رسمی و علنی، آنرا تأیید و از آن حمایت مینمود. به این ترتیب به مردم اثبات شد که حقطلبی و مطالبهگری در سلطنت مطلقه ولایت فقیه (خامنهای) معنا و مفهومی ندارد و راه به جایی نخواهد برد.
علت دیگر تمرکز شعارها بر روی خامنهای این بود که در قیامهای قبلی و تا قبل از قیام کنونی، بهدلیل ترس از سرکوب و دستگیری، شعارهای تند و تیز بیشتر روی آخوند روحانی و رئیسی جلاد میرفت و مردم با شعار مرگ بر روحانی و مرگ بر رئیسی، خشم و تنفر خود را از این حکومت ابراز میداشتند تا شاید بتوانند مطالبات خود را بهدست آورند؛ امری که فهمیدند در این نظام با وجود ولیفقیه، شدنی نیست.
اما در قیام شهریور ۱۴۰۱ چون مردم و جوانان، دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتند و بههمین دلیل، آن ترس و نگرانی قبلی هم دیگر وجود نداشت، بیمحابا و از همان اول در تمامی شهرها، شخص خامنهای را هدف قرار دادند.
رسیدن به این نقطه مبارک، البته نشان از رشد و اعتلای انقلاب دمکراتیک مردم ایران و یک قدم کیفی به پیش است و معنای آن هم بهوضوح این است که مردم و جوانان دلیر ایرانزمین به چیزی کمتر از سرنگونی و ساقط کردن تمامی این نظام نکبت رضایت نخواهند داد.
م.ن
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است