«صدا کن مرا
صدای تو خوب است
و تنهایی من
شبیخون حجم تو را پیشبینی نمیکرد.»
(سهراب سپهری، شعر «صدا کن مرا»)
***
باز مرداد رسید. هنگامهای که «چرخ زرهپوش فتوای قتل گل سرخ، از روی رؤیای آزادی گذر کرد».
باز مرداد رسید. ماهی و نامی با گردبادی از ارغوان و لاله و شقایق؛ با آلبومی از تلألوهای رخشان یاد. یادهایی هماره پرسشگر. پرسشگرانی منادیان دادخواهی با گردبادهایی از خاورانهای فلات ایران.
باز مرداد رسید. با جنبشی از دادخواهی که «خون من هرگز نخسبد».
جنبش دادخواهی: شیپور بیداری، ناقوس حقیقت، بانگی فراگیر که هر روز طنین بیشتری مییابد و وجدانهای خفته را هوشیار میکند.
جنبش داداخواهی، سروش آگاهی بخش و فراخوان به رسالتی انسانی و میهنی است.
جنبش دادخواهی، ارتعاش بیتوقف ندای زمین است که «خون من هرگز نخسبد».
جنبش دادخواهی، شورشانگیز است. تجلی شبانههای سنگین مادران ایرانزمین در سوگ گهوارههای عشقشان است. عشقی که از خانهها بهدر آمده و التهاب یک وطن گشته است که «خون من هرگز نخسبد».
جنبش دادخواهی، پرسشگر است که: «ز که میرسد نوایی / ز گذار سالهایی / که هنوز هست اینها / گل باغ آشنایی؟».
جنبش دادخواهی قتلعام شدگان ۶۷جاری شدن قلمها و زبانها و خاطرهها و مشاهدات برای غبارروبی از بخش مهمی از تاریخ ایران و ثبت آن است.
جنبش دادخواهی، پرتوافکنی نور بر زوایای تاریکٍ نگاه داشته توسط ارتجاع آخوندی است.
جنبش دادخواهی، کنجکاوی شهیدان راه آزادی در یافتن جلادان و دژخیمان نظام ولایت است.
آری، آرمان آزادی که ۳۰هزار گل سرخ بهخاطرش قتلعام شدند، آتشی گر گرفته است که بادهای جنبش دادخواهی به همهجا خواهندش برد.
جنبش دادخواهی، پژواک در پژواک است و آینه در آینه. پژواکی از ایران به ایران و آینهٔ خاوران در مینا و سپهر ایرانزمین. این پژواک را سکوت و فراموشی نیست؛ این آینه را غبار زمان نگیرد و خاوران در خاوران را ابدیتیست...
بازوان جنبش دادخواهی قتلعام شدگان ۶۷اینک حلقه به حلقه با کانونهای شورشی به هم زنجیر میشوند تا ستارگان ۶۷را که در هر کوی برزن وطن آشیانه دارند؛ بر سراسر فلات ایرانزمین بگسترند که «خون من هرگز نخسبد».
جنبش دادخواهی زمان و مکان ندارد. حجمیست با دامنهٔ ۳۱سال خاطره و ناگفتههای یک ملت و وسعتیست با گسترهٔ فلات ایران.
جنبش دادخواهی جوهریست در رگان روشناگستر هر قلم و نداییست در شیپور روشنگر هر زبان.
جنبش دادخواهی موجب پژواک و ظهور و به هم پیوستن ارتعاش خاطرات و واقعیتهای پنهان ماندهٔ اقشار گوناگون مردم شده است. قلم، زبان، خاطره، مشاهدات، همراهی و همبستگی ما ایرانیان در سراسر ایران و جهان، باید این آتش ملی و انسانی و میهنی را فروزانتر کند.
ادامه دارد...