728 x 90

رأی قاطع مردم ایران: «آتش و سرنگونی»

رای قاطع مردم ایران؛ آتش و سرنگونی...
رای قاطع مردم ایران؛ آتش و سرنگونی...

«انتخابات» و «مردم» واژگانی هستند که در نظام فاشیستی خامنه‌ای، از مفاهیم اولیهٔ خود تهی و استحاله شده‌اند. با شنیدن این دو کلمه باید ذهن را از باور‌داشت‌های قبلی شست. آنچه در فرهنگ آخوندی «انتخابات» نامیده می‌شود، هرگز به‌معنای واقعی و متداول آن در جوامع دموکراتیک نیست.

این رژیم پابه‌پای کشتار حرث و نسل از بی‌هویت‌سازی و استحالهٔ واژه‌ها نیز غافل نبوده است. به‌عنوان مثال در فرهنگ‌نامهٔ سیاسی‌اش، کلمهٔ «دموکراسی» را برداشته و به جای آن «مردم‌سالاری دینی»! را گذاشته است. این مردم‌سالاری دینی همه‌چیز هست به‌جز دموکراسی و حکومت مردم؛ زیرا به‌دلیل سلطنت مطلقهٔ فقیه، قرار نیست مردم انتخاب‌کننده و تأثیرگذار باشند. چنین نقشی برای آنها تعریف نشده است. ولی‌فقیه از بین مهره‌های سرسپرده و امتحان پس دادهٔ خود تعدادی را دستچین می‌کند تا یکی را در نمایشی مهندسی شده از صندوق بیرون بکشد.

جالب است که برای چند قبضه کردن این روند فرمایشی، با گماردن تعدادی از آخوندهای عمامه درشت در نهادی آخوند ساز به نام شورای نگهبان و نهادینه کردن نظارت استصوابی، همان مهره‌های دستچین را نیز بارها از صافی عبور می‌دهد و می‌بیزد تا پاچه‌ورمالیده‌ترین و به‌ولی‌فقیه شبیه‌ترین آنها بر جای بمانند. آنان که از این سازوکار ارتجاعی عبور داده می‌شوند در حقیقت چکیده‌هایی از رذائل این رژیم هستند.

 

با امعان نظر به آنچه گفته شد، معنای «رئیس‌جمهور» از یک «تدارکاتچی» یا گماشتهٔ حلقه‌به‌گوش فراتر نمی‌رود.

دستگاه تبلیغاتی خامنه‌ای با راه‌اندازی شوهای چشم‌پرکن و خیمه‌شب‌بازیهای نخ‌نما موسوم به «مناظره» درصدد آن است برای انتخابات کسادش بازارگرمی کند. این به‌اصطلاح «مناظره‌»ها که باید آنها را «منازعه» نامید یک بازی سخیف و موهن با روان جامعه و قضاوت جمعی است. کشاکش «نیم‌دوجین از بی‌وزن‌»ها در این نظام است که نباید برای آن وقت هدر داد.

مردم ایران با چند قیام سراسری، مرگ خامنه‌ای و سلطنت فرعونی‌اش را در خیابان‌ها خروشیده‌اند و بهای این خروش و شورش را با خون سرخ و داغ پرداخته‌اند. آنها در سراپای این نکبت عمامه‌دار هیچ بارقه‌یی از امید و روشنایی نمی‌بینند.

برای آنها هر یک از کاندیداهای این نمایش موهن، ورژن‌هایی از این رژیم هستند که در نهایت در لباس پاسداری به وحدت می‌رسند.

چوب زدن به مردهٔ «اصلاحات قلابی» در عین تلاش برای بازارگرمی نمایش انتخابات، بیانگر ضعف و استیصال خامنه‌ای در دوران پایانی است؛ دورانی که با هلاکت رئیسی متمایز می‌شود. خلیفهٔ سرشکسته و ورشکستهٔ ارتجاع هنوز نتوانسته است برای حل معضل جانشینی خود ضربه فقدان رئیسی را جبران کند. به‌قول رهبر مقاومت، مسعود رجوی:

«با یک نگاه به ۶ کاندیدای ریاست‌جمهوری خامنه‌ای می‌توان دریافت که سگ زرد برادر شغال و پتک کوبندهٔ تحریم در انتظار است؛ مهم‌تر این‌که با یک نگاه به این ۶ نفر می‌توان بن‌بست خامنه‌ای را در این انتخابات دریافت. هیچ‌کس برای او رئیسی و مانند رئیسی بی‌شکاف و گوش‌به‌فرمان نمی‌شود. اکنون ”جام‌زهر“ هلاکت جلاد ۶۷ تار و پود بیت‌العنکبوت را در می‌نوردد» (بخشی از پیام ۳۰خرداد ۱۴۰۳).

آری، «این بار مضمون انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم، فراتر از رئیس‌جمهور پوشالی، مسأله جانشینی خامنه‌ای است. خامنه‌ای باید رئیس‌جمهوری پیدا کند که با آن میخ جانشین مطلوبش را بکوبد» (همان منبع).

در چنین شرایطی بهترین فرصت برای عرض‌اندام جنبش، شورش، قیام و حرکت‌های رادیکال اجتماعی است. مردم دریافته‌اند که جز با زیر پا گذاشتن خط قرمزهای ادعایی این نظام و در هم ریختن هنجارهای خود ساختهٔ آن نمی‌توانند به گوهر به سرقت رفتهٔ آزادی دست یابند. چنین هدفی با تحریم قاطع نمایش انتخابات و به تپش درآوردن خیابان‌ها در شورشی فراگیر به تحقق می‌پیوندد.

شعار قاطع آنها «آتش و سرنگونی» است. این شعاری است که سازمان مجاهدین خلق ایران از ۳۰خرداد۶۰ با ترسیم یک خط قرمز عبورناپذیر بین جبهه خلق و ضدخلق، آغازگر و پیش‌برنده آن بوده است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d4fc4fcf-ce85-4c1a-bbf6-ce1149272e99"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات