خامنهای در یک سخنرانی ۲۵۰۰کلمهای با «۲۵۰۰نفر از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی» یاس و ناامیدی خودش را از شرایط اقتصادی کشور نشان داد. اما از آنجا که خودش خوب میداند که بحران اقتصادی کشور لاعلاج است و هیچ نقشهمسیر معجرهآسایی، برای بهبود اوضاع اقتصادی حاکمیتش متصور نیست، بنابراین تلاش کرد که با دادن یک سری رهنمودهای کلیشهای خودش را از تب و تاب نیاندازد.
۸۰درصد مردم زیر خطر فقر و بیش از ۳۰درصد زیر خط مطلق فقر و حتی ۶درصد از مردم ایران زیر خط گرسنگی بهسر میبرند. خامنهای خوب میداند که این تهیدستان جامعه، دشمن او هستند و تصمیم گرفتهاند تا شرایط را در ایران تغییر دهند. هیچ دیکتاتوری هر چقدر هم که خونریز و سفاک باشد، زمانی که خلقی بپامیخیزد تا حقوق خودش را مطالبه کند، تاب و توان ایستادگی در مقابلشان را ندارد.
این واقعیتی است که امروز تودههای مردم بهجان آمده، حاضر به پرداخت بهای آزادی و زندگی با کرامت خود هستند.
سخنرانی طولانی او شامل چند نکته بود:
۱- خامنهای که از ادامهدار بودن تحریمها بهشدت گزیده و سوخته است از یکسو تشویق به دورزدن تحریمها کرد و از سویی دیگر از مدیران دستگاه خود خواست که بهدنبال سیاستی باشند که کشور را از فشار اقتصادی تحریمها مصون نگهدارد اما خودش هیچ راهکار عملی ارائه نداد.
۲- در مقوله خصوصیسازی و نارضایتی بخش خصوصی از شکست این طرح که به خصولتیسازی معروف شده است، طبق روال همیشگی، چهرهٔ اپوزیسیون به خود گرفت و گفت که از واگذاری کارخانهها عدهای از افراد سوءاستفاده کرده و جیبهای خود را پر کردند. اما عمداً خود را به فراموشی میزند تا نگوید که حجم عظیمی از ورشکستگی اقتصادی بنگاههای واگذار شده نتیجهٔ همان برنامه خصوصیسازی و ایجاد یک میدان بزرگ رانتخواری برای نزدیکان خود و بنیادها و سپاه پاسدارن بوده است که همگی به خود او وصل هستند.
۳- خامنهای که بعد از شکستن طلسم ولایتش در عراق و لبنان و پس از قیام سراسری و بینظیر مردم ایران، بیش از هر زمان نسبت به ریزش نیروهایش نگران است، در این سخنرانی تلاش کرد وانمود کند «در عرصه جنگ نظامی و سیاسی و امنیتی دشمن را عقب زده است...» تا مانع ریزش بیشتر نیروهایش شود.
چه کسانی دشمن خامنهای و نظام ولایت فقیه او هستند؟
زمانی خمینی، سلف ایدئولوژیکی خامنهای که جربزه بیشتری هم از او داشت، گفت که «دشمن نه در آمریکا و نه در شوروی، بلکه همینجا در تهران است». و البته منظور او سازمان پیشتاز مردم ایران (مجاهدین خلق) در برابر استبداد آخوندی و ایستادگی تا پای جان در برابر فاشیسم مذهبی بود.
امروز هم تودههایی که به بهانهٔ گرانشدن بنزین علیه حکومت آخوندی قیام کردهاند، فرزندان همین مرز و بوم و از قضا از همان مستضعفینی هستند که به آنها وعده داده شده بود که پول نفت بر سر سفرههایشان خواهد آمد.
همان بیکارانی که هر روز در حاشیهٔ خیابانها بهدنبال یافتن کاری با چشمان منتظر و ناامید روز را بهسر میکنند و یا دستفروشانی که مستمراً مورد تحقیر و غارت عوامل سرکوبگر شهرداری قرار میگیرند و یا پیران و یا جوانان تحصلیلکرده و دانشگاهی که با یک گاری و یا چرخدستی بهدنبال حمل باری در بازار منتظر میمانند و یا کارگرانی که ماهها است حقوق خود را دریافت نمیکنند و یا بازنشستگانی که پس از سالها کار طاقتفرسا، دریافت مستمری ناچیزشان به هفتههای دیگر موکول میشود.
غمانگیزتر آنکه یکی از کارشناسان رژیم اذعان میکند نزدیک به نیمی از مردم ایران هیچ خودرویی ندارند که برای افزایش قیمت بنزین نگران باشند بلکه این تورم شدت گرفته از قیمت سوخت است که آنها را نگران و برای آینده خود ناامید ساخته است.
«در این گروه(دهکهای پایین) تقریباً ۵/۵درصد خانوارها دارای اتومبیل شخصی بودهاند. با توجه به وضعیت این خانوارها، احتمال اینکه درآمدشان از همان اتومبیل شخصی تأمین شود، بالا بوده است. اگر این فرضیه صحیح باشد، اکنون این خانوارها با ۲برابر شدن هزینه تمامشده درآمدشان مواجه شدهاند. با توجه به اینکه میزان کرایهها به شکل دستوری ثابت مانده است، در نتیجه درآمد آنها نباید افزایش یابد، تنها هزینهشان با افزایش همراه شده است».(دنیای اقتصاد ۲۹آبان ۱۳۹۸)
دشمن ولایت فقیه زیر خط فقر ایستاده است
تهیدستانی که دشمن قسمخوردهٔ خامنهای هستند، نه تنها هیچ خودرویی ندارند بلکه دیگر چیزی در زندگیشان باقی نمانده است که برای ادامهٔ حیات از فروش آن خودداری کنند به همین دلیل است که به خیابانها سرازیر شدهاند و بهدلیل همین انباشته بودن از خشم و نفرت علیه ظلم و فساد حکومت آخوندی است که که از همان شروع قیام تمامی مظاهر دولتی را در آتش میسوزانند.
آمارهایی که از خط فقر توسط ارگانهای مختلف داخلی و خارجی داده میشود بهدلیل شاخصهای مختلف با هم کمی متفاوت است اما همهٔ آنها حکایت از فقر فاجعهبار و گسترده در جامعهٔ ایران دارد.
سایت بورس نیوز نوشت: «یک نهاد رسمی کارگری خط فقر را تا ۸میلیون تومان تعیین کرد. رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار ایران میگوید: سبد معاش در شهریورماه از مرز ۸میلیون تومان گذشته و به ۸میلیون و ۷۴هزار تومان رسیده است؛ به عبارت سادهتر، یک خانوار ۳.۳نفره اگر بخواهد همه مؤلفههای زندگی را در حد نسبتاً قابلقبولی فراهم آورد، در شهریورماه ۹۸ نیاز به ۸میلیون و ۷۴هزار تومان درآمد دارد» (سایت بورس نیوز ۲۷مهر ۹۸)
دنیای اقتصادی در تاریخ ۲۹آبان ۱۳۹۸ در مقالهای مربوط به وضعیت مخارج دهکهای پایین جامعه مینویسد: «دادههای مرکز آمار نشان میدهد که سال گذشته حدود ۴۲/۶درصد خانوارها، در ماه کمتر از ۲میلیون و ۲۵۰هزار تومان هزینه کردهاند. تعداد این خانوارها به حدود ۱۰میلیون و ۶۴۰هزار میرسد... یا در ماه بهطور میانگین ۱۷۶هزار تومان از لوازم شخصی خود را برای پوشش هزینهها فروختهاند. در نتیجه برای این شدت تنگدستی، نمیتوان تنها با اکتفا به یارانهها، امید به حل معضل داشت... سال گذشته در حدود ۷/۲درصد از خانوارهای کشور، دارای هزینه کمتر از ۱میلیون تومان در ماه بودهاند.
تقریباً ۴۲درصد از خانوارهای شهری کشور در طول سال گذشته هزینهای کمتر از ۲۷میلیون تومان در سال داشتهاند. هزینه ماهانه این خانوارها در ماه کمتر از ۲میلیون و ۲۵۰هزار تومان در ماه بوده است. اگر این آمار را به کل خانوارهای کشور تعمیم دهیم، تعداد ۱۰/۵میلیون خانوار ایرانی در سال ۹۷ با هزینه کمتر از ۲میلیون و ۲۵۰هزار تومان در ماه زندگی کردهاند. این اعداد نشان میدهند که جمعیت قابلتوجهی در ایران تحت فشار فقر قرار دارند».
تهیدستانی که قیام آفریناند
آمارهایی که از درون رسانههای معتبر و یا حتی از درون رژیم بیرون داده میشود گوشهای از عمق فاجعهای را که مردم ایران در آن زندگی میکنند را نشان میدهد. اما روحانی و خامنهای همچنان سعی در نسبتدادن قیامکنندگان به خارج از ایران دارند.
روحانی سریعاً بعد از خامنهای به صحنه آمد و گفت: «…این نشان میدهد که این جمع کوچک ضد کشور و علیه وطن و منافع ملی اقدام کردند... آشوبطلبان سازمانیافته، برنامهریزیشده و مسلح بودند که کاملاً بر اساس برنامه طراحی شده از سوی ارتجاع منطقه، صهیونیستها و آمریکاییها اقدام کردند».(مشرق نیوز ۲۹آبان ۱۳۹۸)
ربیعی هم که در «سایتخوان دنیای اقتصاد» گفته بود: «مردم بدانند که ما رنج آنها را میفهمیم و سفره خالی و یخچال خالی بازنشسته را درک میکنیم» بهدنبال دروغ گوییهای روحانی مجدداً به صحنه شتافت و سعی کرد با صحنهسازی هالیوودی از قیام روی دست استاد خودش بلند شود: «امروز در جلسه دولت شواهد اطلاعاتی ارائه شد که نشان میدهد این افراد بعد از برنامهریزی قصد داشتند انفجارهایی را انجام دهند و دینامیتهایی را به برخی از لولهها بسته بودند و قرار بود در عسلویه انفجار ایجاد کنند. مردم ما میدانند که چه کسانی سود میبرند».(مثلث آنلاین ۲۹آبان ۱۳۹۸)
و بعد از روحانی بقیه مهرهدرشتهای حکومتی، به صحنه شتافته تا نشان دهند که همه چیز تحت کنترل است و دشمنان سرکوب شده و از بین رفتهاند؛ از همتی، رئیس بانک مرکزی، گرفته تا محمود واعظی، رئیس دفتر روحانی و رضارحمانی، وزیر صنعت و...
در این میان یک رسانهٔ حکومتی خبر از ۶۰میلیون فقیری داد که هر لحظه پتانسیل شورش دارند و دنبال بهانه برای شورش علیه ساختار و تمامیت نظام غارتگر هستند:
«کشوری که دارای ۶۰میلیون نیازمند است، هر لحظه پتانسیل ناآرامی دارد و ما نباید به دست این افراد بهانه بدهیم. بههمین علت میگوییم که نباید با بخشی از این افراد و نه همه آنها، با خشونت برخورد شود، چون حجم عاطفی بالایی دارند و دچار هیجانات میشوند».(روزنامه حکومتی ایران ۳۰آبان ۹۸)
زمان به عقب برنمیگردد
در حقیقت دستگاه عریض و طویل دروغپراکنی آخوندی شبانهروز در تلاش است که بقبولاند که اینبار هم قیام خاموش شد و رژیم پابرجا مانده است اما خامنهای، خودش بهتر از هر کسی میداند که نباید فریب سخنان خودش را بخورد. او میداند که دشمن وجود دارد چون فقر و سرکوب وجود دارد او میداند که ۸۰درصد مردم زیر خطر فقر و بیش از ۳۰درصد زیر خط مطلق فقر و حتی ۶درصد از مردم ایران زیر خط گرسنگی بهسر میبرند. خامنهای خوب میداند که این تهیدستان جامعه، دشمن او هستند و تصمیم گرفتهاند تا شرایط را در ایران تغییر دهند. هیچ دیکتاتوری هر چقدر هم که خونریز و سفاک باشد، زمانی که خلقی بپامیخیزد تا حقوق خودش را مطالبه کند، تاب و توان ایستادگی در مقابلشان را ندارد.
واقعیت این است که امروز مردم بهجان آمدهٔ ایرانزمین، حاضر به پرداخت هر بهایی برای کسب آزادی و داشتن یک زندگی با کرامت هستند.