اعضا و مهرههای حکومتی این روزها بیشازپیش نسبت به وخامت اوضاع معیشتی مردم و تهدید انفجار اجتماعی به یکدیگر هشدار میدهند و با این کار طرف مقابل را مسبب این اوضاع معرفی میکنند. در این جنگ و دعوای باندی چه چیز بارز میشود؟
اعتراف به ناکارآمدی دولت و هشدار نسبت به اوضاع انفجاری جامعه یکی از این موارد است:
در همین رابطه مرتضی خاتمی روز ۷مرداد در مجلس ارتجاع گفت: «امروزه هزینههای زندگی به شکل سرسام آوری افزایش یافته و این واقعیت در میان جمعیت بیکار و حداقل بگیرها به رشد بیرویه خط فقر دامن زده است. طبیعتاً تحریمهای ظالمانه در بروز این مشکلات مؤثر بوده، لیکن پارهای ضعف و سوء تدبیرها در این زمینه نقش انکارناپذیر داشته و دارد».
در بردن ولیفقیه ارتجاع از به تله انداختن نظام، هم یکی دیگر از فصل مشترکهای هشدار در اظهارات مهرههای باند خامنهای است.
از جمله محسن بیگلری عضو مجلس ارتجاع روز ۷مرداد با این مقدمه چینی که گویا خامنهای از پیش نسبت به برجام و این وضعیت هشدار داده بود، به باند روحانی و مذاکرات در مورد برجام حمله کرد. او گفت: «فضای اقتصاد و تولید کشور مان را دریابید کمر مردم زیر فشار اقتصادی از خم شدن گذشته و در حال شکستن است و میطلبد که بهانه تحریم را کنار بگذارید و بگذاریم که بیش از هشتاد درصد از مشکلات داخلی بر اثر سو مدیریت است».
یک مهرهٔ دیگر باند خامنهای خیلی صریحتر بنبست خارجی نظام را هم به بنبستهای داخلی گره زده و بر گردن باند رقیب میآویزد: «دولتی که با شعارهای عجیب و غریب توانست روی کار بیاید شعاری که قرار بود وضع اقتصادی مردم را سه ماهه بهبود بخشد شعاری که برجام را حلال همه مشکلات اقتصادی میدانست ۶سال از این شعارها گذشت و هر سال وضع اقتصادی مردم بدتر و فسادهای کلان اداری مالی و رانتهای فامیلی در دولت بیشتر شد.
متأسفانه برجام کارساز نشد و وضع اقتصادی مردم هم بهبود نیافت از طرفی رئیسجمهور و اعضای دولت هم ارادهای برای تغییر وضعیت نداشته و تمام تقصیرات را بگردن دیگران میاندازند».(احمد مرادی نماینده مجلس ارتجاع- ۷مرداد ۹۸)
مهرهها و مقامات حکومتی که از یک سؤال مردم تا بهحال میگریختند اکنون به نوعی به آن اذعان میکنند. سؤال این بود که چرا توسعهٔ طلبی رژیم و دخالتهایش در خارج شامل تنگناهای اقتصادی نمیشود و هر چه تنگناست بر سفرهٔ اقشار محروم جامعه وارد میشود؟ یک مهرهٔ باند خامنهای تلاش میکند همین تناقض را بر سر باند رقیب سرشکن کند. داود محمدی عضو مجلس آخوندی در قیاس حضور توسعهطلبانه نیروهای رژیم در کشورهای منطقه با وضعیت داخلی میگوید: «سؤال اساسی مردم این روزها این است چگونه هست که در داخل برای حل سادهترین مسائل اقتصادی چاره اندیشی نمیشود چرا مدیران ما با این همه سابقه اجرایی روی کاغذ و برخورداری از حلقههای متراکم و مشاوران و معاونین توانایی برنامهریزی برای هزار و ۷۰۰هزار میلیارد تومان نقدینگی سرمایه جامعه را ندارند».
در میان مهرههای حکومتی محمد غرضی که سرنوشت همهٔ باندها را به سرنوشت نظام گره خورده میبیند اذعان کرده است «آنچه از عملکرد دولت های تاریخ ۴۰ساله جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته شده، این است که دولتها تمرکز خود را بر وضع قوانینی گذاشتهاند که دستشان را برای تامین» منافع باندی باز بگذارد و «به امور و دغدغه جامعه بیتفاوت میشوند». وی با اشاره به فشارهای معیشتی بر مردم به باندهای حاکم هشدار داده است «تبعیض باعث خواهد شد تا اعتماد در جامعه روزبهروز بیشتر به حاشیه رانده شود و خب! طبیعی است، چنین حالتی سرخوردگی عمومی و فاصلهافتادن بین مردم و مسئولان را موجب میشود».
این کارگزار رژیم در ادامه با طرح این سؤال که:«آیا میتوان از مردمی که احساس «غیرخودی» بودن دارد، توقع ایستادگی داشت و به آنها گفت، در راستای حفظ نظام و ارزشها مشقتها را تحمل کنند؟»و سپس به درستی جواب میدهد« قطعاً جواب این سؤال «نه» است» و به این ترتیب وحشت همهٔ باندهای حاکم را از این «نه» مقدر مردم به نظام آخوندی که دیر نیست به سیلی خروشان تبدیل شود برملا کرده و راز فاش گوییهای بیحاصل باندهای حاکم را برملا کرده است.