امواج کوبندهٔ دریای بحرانها که از هر سو رژیم را احاطه کرده، بار دیگر به فوران بحران درونی رژیم انجامید. این انفجار روز یکشنبه ۱۹آبان در جریان سفر روحانی به یزد و حین سخنرانی وی در این شهر رخ داد و روحانی از دو سو مورد حمله قرار گرفت. نخست از جانب اکثریتی شامل اقشار مختلف مردم بهجان آمده که روحانی را هو میکردند و با فریادهای خشمگینانهٔ «دروغگو دروغگو!» و «تورم گرانی، جواب بده روحانی!» رئیسجمهور مفلوک ارتجاع را سکهٔ یک پول کردند.
از سوی دیگر، دستجاتی از باند ولیفقیه نیز در جریان سخنرانی روحانی به شعار دادن علیه وی پرداختند که روحانی نیز در پاسخ، نمایش مبارزه با فساد خامنهای را تخطئه کرد و به روکردن پروندههای دزدی و فساد باند ولیفقیه پرداخت.
موش انداختن رقبا در آش تبلیغاتی یکدیگر
سفرهای استانی روحانی همواره جنبهٔ نمایشی و تبلیغاتی دارد و هر چه موعد نمایش انتخاباتی نزدیک میشود، جنبهٔ تبلیغات باندی هم در این سفرها پررنگتر میشود، در سفر به یزد هم باند روحانی با صرف هزینههای بسیار از شهرها و روستاهای استان، جماعتی را با اتوبوس برای استقبال از روحانی به یزد آورده بود و کارمندان و دانشآموزان را نیز با ترفندهای مختلف مجبور به حضور در سخنرانی روحانی کرده بودند. اما باند رقیب جلو روحانی پیچید و تلاش کرد با لشکرکشی نیروهایش بساط نمایش او را بههمبریزد و افتضاحات رژیم و بحرانهای گریبانگیر حکومت را تماماً بهگردن او و دولتش بیاندازد. دستجات باند خامنهای با شعار «این همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده»، لشکرکشی خود را بهرخ روحانی میکشیدند و با شعار «روحانی حیا کن، مملکتو رها کن!» و امثالهم، خصومتشان با روحانی را بیان میکردند.
این شعارها البته نسبت به شعارهایی که در نمایش حکومتی ۱۳آبان سر داده شد، خیلی ملایم و مدره بود. در نمایش ۱۳آبان در مشهد و قم، دستجات وابسته بهباند خامنهای شعارهایی سرمیدادند که بهوضوح تهدید به حذف فیزیکی بود؛ مانند «ای مدعی بهشت برجام، استخر فرح تو را سرانجام»...
روحانی در یزد و بهتلافی اقدام باند خامنهای برای بههمزدن نمایش تبلیغاتیاش، مقابله بهمثل کرد و او هم نمایش مبارزه با فساد را که خامنهای شروع کرده، بهسخره گرفت و پتهاش را روی آب انداخت. نمایشی که کارگردان آن رئیسی جلاد و رئیس قوه قضاییهٔ خامنهای است.
روحانی صراحتاً نمایش کذایی مبارزه با فساد را تبلیغاتی خواند و با مخاطب قرار دادن قوه قضاییه گفت: «فساد دانه درشتها کجاست؟ چرا به این پولها رسیدگی نمیکنید؟ اینکه چند نفر را به دادگاه بردن و تبلیغ کردن و سر و صدا کردن سر مردم کلاه نمیرود».
روحانی سپس آشکارا، در تلافی محاکمه و زندانی کردن برادر خود گفت: «از قوه قضاییه میخواهم حالا که با فسادهای میلیونی و میلیارد تومانی برخورد میکند مبارزه با فساد میلیارد دلاری را هم برای مردم توضیح بدهد». روحانی سپس به چندین فقره اختلاسها و دزدیهای میلیارد دلاری باند رقیب اشاره کرد و گفت که به برخی از اعضای دولت خود دستور داده که اسناد این دزدیها را برملا کنند.
به نظر نمیرسد که اظهارات روحانی خلقالساعه یا صرفاً در واکنش به شعارهای دستجات مخالف بوده باشد. او در اول آبانماه جاری نیز در جلسه هیأت دولت گفت: «فردا روزی خواهم گفت که چه کسی کشور را تعطیل کرده است». وی در ادامهٔ فاشگوییهای خود در یزد هم تهدید کرد که اگر توضیح ندهند که این پولها چه شده و کجا رفته «من مورد به مورد در استانهای مختلف این رقمها را اعلام میکنم».
این حرفهای روحانی و بهخصوص تبلیغاتی خواندن نمایش ولیفقیه ارتجاع تحت عنوان مبارزه با فساد، بهمنظور کلاه گذاشتن سر مردم، در راستای همان حرف اردیبهشت ۹۶ او در همدان، مبنی بر ۳۸سال اعدام و زندان است که در نتیجهٔ آن، بحرانی سر باز کرد که بساط مهندسی ولیفقیه برای بیرون آوردن رئیسی از صندوق و یکپایه کردن رژیمش را بههم زد و اکنون هم بهنظر میرسد اظهارات روحانی در یزد نیز سرآغاز بحران دامنهداری در رژیم باشد.
دمیدن در آتش جنگوجدال باندی، چرا؟
سؤال این است که در حالی که هر دو باند بهخوبی از وضعیت متزلزل رژیم و از شرایط انفجاری جامعه خبر دارند و از فروریختن عمق استراتژیک در عراق و لبنان بهشدت هراسان و سراسیمهاند و در حالی که پیوسته بههم گوشزد میکنند که از سوراخ کردن کشتیای که همه سرنشین آن هستند، خودداری کنند، چرا باز هم اینچنین تیشه به ریشهٔ نظام میزنند؟
پاسخ را از قضا در همین شرایط بهشدت وخیم و در برآمد بحرانهایی باید جستجو کرد که خواه ناخواه بهدرون رژیم میریزد و باندهای مافیایی درون حاکمیت را وحشتزده کرده و آنها را که درصدد بهدربردن خودشان از این امواج سهمگین هستند، اینچنین بهجان هممیاندازد.
عوامل جدیدی که به مجموعهٔ بحرانهای قبلی رژیم اضافه شده، یکی قیامهای عراق و لبنان و بهلرزه افتادن عمق استراتژیک نظام و شکاف برداشتن در یکی از ستونهای نگهدارندهٔ رژیم است؛ و عامل دیگر نمایش انتخابات است. هر چه موعد انتخابات که اسفندماه آینده است نزدیکتر میشود، جنگوجدال باندهای مافیایی حاکم نیز، شدت و حدت بیشتری پیدا میکند، چرا که هر نمایش انتخابات سرفصلی برای تقسیم غنائم قدرت و غارت است و هر باند میداند که اگر در این کارزار از رقیب عقب بیفتد، برای یک دوره قافیه را باخته و میدان را به او واگذار کرده است.
اما آیا این جنگ و دعواها که در سرفصل هر نمایش انتخابات اوج میگیرد و بعد از انتخابات هم فروکش میکند، بهنوعی دور و تکرار نیست؟ آیا این یک بازی برای مشغول کردن مردم نیست؟
پاسخ این است که اگر چه ادعاهایی که باندها بهبهانهٔ آن بر سرش گلاویز میشوند، مانند مبارزه با فساد، دروغ و فریبکارانه است، اما جنگوجدال آنها با همدیگر بسیار جدی است و آثار و نتایج جدی هم دارد؛ کما اینکه در هر نمایش انتخاباتی، بهدلیل عدم سنخیت دیکتاتوری قرونوسطایی با این قبیل نمایشها، رژیم بهشدت دچار تنش و تلاطم شده و شکاف برمیدارد و شکافهای قبلی نیز عمیقتر میشود. از این شکافهاست که جنبش حقطلبانهٔ مردم ایران مجال تنفس و بروز مییابد و حرکتهای اعتراضی و قیام مردم فوران میکند، مانند قیام ۷۸، قیام ۸۸ و قیام دیماه ۹۶ که شکافهای حاکمیت هر کدام بهنوعی فضای مساعد ایجاد کرد تا آن آتش نهفته و زیر خاکستر شعلهور شود.
در همین جریان روز یکشنبهٔ یزد نیز، فضایی ایجاد شد که در آن گروهی از مردم شامل کارگران، بیکاران، دانشجویان و سایر اقشار توانستند فریاد بزنند و مطالبات خود را مطرح کنند. شعار اینها عمدتاً دروغگو دروغگو! بود و مضمون پلاکاردهایی که در دست داشتند، ابراز خشم و اعتراض به بیکاری و فساد و چپاول و امثالهم بود.
کوتاه سخن آنکه بدیهی است که با جنگ و دعوای باندهای حاکم، رژیم سرنگون نمیشود؛ اما بروز شکاف در رژیم که خود محصول مقاومت مردم و عملکرد آگاهانهٔ مقاومت سازمانیافته است، مسیر سرنگونی هموار میشود، اعتراضات اجتماعی فوران میکند و قیام امکانپذیر میگردد و در شرایط قیام، این کانونهای شورشی هستند که پیشاپیش مردم بهمیدان میآیند تا آنچه شایسته این نظام ضدمردمی است(سرنگونی) را محقق سازند.