728 x 90

قربانیان خاموش جنایتی مستمر

دانش‌آموزان
دانش‌آموزان

ـ «محرومیت ۳میلیونی کودکان از کلاس و مدرسه»(روزنامه آرمان، ۲آبان ۹۸)

ـ «کمبود ۱۰۰هزار معلم در کشور»(وزیر آموزش و پرورش، ۲۴مهر ۹۸)

 

هیولای مکندهٔ ایران

استراتژی حکومت جمهوری اسلامی آخوندی برخلاف تعریف حکومت و هدف از شکل‌گیری آن، به خدمت گرفتن همهٔ اقشار جامعه و زندگی آنها برای حفظ سلطه و هژمونی حاکمیت است. تنها از این منظر است که می‌توان ریشه و اساس و علت اصلی ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی و بحران معیشت و آموزش را در ایران شناخت و برای آنها راه‌کار ریشه‌ای و اساسی و استراتژیک داشت.

 

وزارت‌خانه برای درآمدزایی

تمام تجربه‌ها و اکنون واقعیت‌های جاری گواهی می‌دهند که این نظام از هر ارگان و وزارت‌خانهٔ وابسته به خود، به‌مثابه منبع درآمدزایی برای دولت و حاکمیت استفاده می‌کند. تأمین‌کنندگان این درآمد هم باید اقشار مردم ایران باشند. مثلاً قوه قضاییهٔ نظام ولایت‌ فقیه با قرار وثیقه‌های میلیونی بر سر هر اتهامی، منبع درآمد میلیونی برای خود به‌پا کرده و از این راه بدل به یک کارتل کلان‌فساد حقوقی و مالی شده است. وزارت آموزش و پرورش آخوندی نیز با برهم‌زدن نظام متعارف آموزشی و جایگزین کردن مدارس خصوصی ـ که زمامدارانش هم خودی‌های نظام هستند ـ مادهٔ قانون اساسی مبنی بر رایگان بودن تحصیل تا سطح دیپلم را منتفی کرده، دست در جیب خانواده‌ها و دانش‌آموزان برده و نظام آموزش طبقاتی راه انداخته است.

این‌گونه بوده و باشد که ماشین ضدزندگی و ضدرفاه‌اجتماعی که فرمان آن در دست ولایت‌ فقیه است، دارد یکی‌یکی جلوه‌های امید و آینده مردم را له می‌کند. در کارنامهٔ ۴دهه تباه‌سازیِ حاکمیت آخوندیسم، جوانان و کودکان و دانش‌آموزان از قربانیان اصلی این تباه‌سازی بوده و هستند.

 

نظام مولد پدیده‌های منحوس

«پدیده‌سازی» و «پدیده‌ها» در نظام ولایت‌ فقیه محصول همان استراتژی هستند که ویژه‌گی آن در بالا یادآوری شد. پدیده‌های منحوسی مثل کودکان‌کار، کودکان‌خیابانی، کارتن‌خوابی، زباله‌گردی، اندام‌فروشی، کودک‌فروشی، ترک‌تحصیلی و... اکنون این پدیده‌ها و نمونه‌های مشابه‌شان، بدل به واقعیت‌های مسلم، رسمی و عادی در جامعهٔ ایران شده که باید آنها را به دیگر اقشار جامعه اضافه نمود.

 

پدیدهٔ‌ دانش‌آموز در جامعه‌داریِ آخوندی

موضوع دانش‌آموز هم تبدیل به یکی از این پدیده‌های اجتماعیِ مولد نظام آخوندی شده است. این پدیده هم هر سال با شروع سال تحصیلی پرونده‌اش گشوده می‌شود، بر سر مشکلات لاینحل و تکراری آن رسانه‌های حکومتی مقاله و آمار و مصاحبه و وعده و وعید راه می‌اندازند و بدون تغییری به سال بعد موکول می‌شود! آنچه اما ثابت بر روی زمین و در کف دست خانواده‌ها باقی می‌ماند و استمرار می‌یابد و راه‌حلی ندارد، محرومیت از تحصیل میلیون‌ها کودک و نوجوان ایرانی، کمبود کتاب و لوازم‌التحریر، اسقاطی بودن و بیغوله بودن و کپری بودن و غیراستاندارد بودن مدارس و کلاس‌های مناطق محروم و دور از پایتخت، فقر تشدیدشوندهٔ خانواده‌ها و کاروان بی‌پایان ترک‌تحصیل بچه‌ها و افزوده شدن به کودکان کار و کودکان خیابانی است! این است محصول کارخانهٔ جامعه‌داری و مملکت‌داری و آموزش و پرورش نظام ولایت‌ فقیه که استراتژی‌اش به خدمت گرفتن همهٔ اقشار جامعه و دارایی و زندگی آنها برای حفظ سلطه و هژمونی حاکمیت به هر قیمت است.

 

گرفتار مر قانون خودنوشته!

قبل از آوردن نمونه‌هایی از رسانه‌های حکومتی، خوب است یادآوری شود که نظام آخوندی آن‌قدر در قانون‌ستیزی و نقض صریح مصوبه‌های اولیهٔ مجلس خودش شتاب گرفته است که اگر همان قوانین را در زمینه سیاسی اجرا کند، سرنگون می‌شود و اگر قوانین اقتصادی و فرهنگی را اجرا کند، دچار فروپاشی از درون خواهد شد.

 

هر سال دریغ از پارسال!

امسال هم به مواردی برمی‌خوریم که عیناً هر سال در رسانه‌های حکومتی تکرار می‌شود؛ منتها با تخریب بیشتر که یادآور حسرت‌به‌دلی(نوستالوژی) سر زبان مردم است: «هر سال دریغ از پارسال»! این‌ها مواردی هستند که با باد هوا می‌آیند و باد هوا می‌روند و حکومت هم هیچ ربطی به وظیفه و تعهد و مسؤلیتش نمی‌دهد و سال‌هاست کاری به این چیزها ندارد.

 

قوانین بی‌مسما

نمونه‌ای از قوانین بی‌مسما که هر سال بی‌کم و کاست در رسانه‌ها و سایت‌های حکومتی چون باد هوا می‌آیند و می‌روند و از جانب دولت هیچ پاسخ و رسیدگی ندارد، دو نمونهٔ زیر است که روزنامه آرمان در شماره ۲آبان ۹۸ در گزارشی با عنوان «محرومیت ۳میلیونی کودکان از کلاس و مدرسه» تکرار کرده است:

ــ «ماده ۲۸ کنوانسیون حقوق کودک ضمن به‌رسمیت شناختن حق بر تحصیل کودکان، بر اجباری و رایگان ‌بودن آن برای همهٔ کودکان، در دسترس‌ بودن آموزش، حرفه‌ای ‌بودن آن، اعطای کمکهای مالی در تأمین بستر آموزش رایگان و کاهش کودکان ترک‌تحصیلی تأکید کرده است».

ــ «در اصل سی‌ام قانون اساسی حق تحصیل بر عهده‌ دولتها عنوان شده و طبق این قانون دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را تا پایان دورهٔ متوسطه فراهم آورد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به‌طور رایگان گسترش دهد».

 

گزارشات هر سال کپی‌شدهٔ بی‌مسما

در ادامهٔ این قوانین بی‌مسما و بی‌مخاطب، گزارشات بی‌مسما و بی‌مخاطب رسانه‌های حکومتی است که هر ساله کپی‌برداری شده و تکرار می‌شوند. این تکرارها هم ناگزیریهای ناشی از ناهنجاریهای افسارگسیختهٔ اقتصادی، معیشتی، اجتماعی و فرهنگی هستند که دامنگیر مردمان محروم جامعهٔ ایران شده و ادامه دارند. موارد زیر از همان روزنامه آورده می‌شود که نمونه‌هایش عیناً در رسانه‌های پارسال حکومتی وجود دارند. کافیست این‌ها را آینه‌هایی مقابل زندگی و آموزش کودکان و جوانان محروم ایران بدانیم و در این آینه‌ها، کارنامهٔ یک جنایت خاموش و مستمر و بی‌پایان را نظاره کنیم. نظاره‌ای تلخ و جانکاه که به‌قول مریم رجوی در پارلمان اروپا: «ایران سرزمین قتل‌عام شده‌ای است که در آن علاوه بر زندانیان سیاسی، منابع طبیعی و فرهنگ و محیط‌زیست... همه و همه قتل‌عام شده‌اند». وجهی از تلخ‌کامی و جانکاه بودن کارنامهٔ «قتل‌عام ایران» چنین است: «به گفته وزیر آموزش و پرورش، ۱۰‌هزار دانش‌آموز ابتدایی به مدرسه نمی‌روند! / فقر، بزرگترین مانع برای بازگشت دانش‌آموزان به مدرسه به‌حساب می‌آید. / بسیاری از خانواده‏ها به درآمدی که از طریق کودکان وارد خانه می‏‌شود، نیاز دارند. به همین دلیل هم بین ادامه تحصیل کودک یا ورود او به بازار کار، دومی را انتخاب می‌‏کنند. / در مناطق حاشیه شهرها، خانواده‏‌ها ترجیح می‏‌دهند بچه‏‌های‏شان در کارگاه‏های کوچک یا در خیابان‏ها، به هر شکل ممکنی درآمد کسب کنند تا نیازهای اولیه‏ خانواده را تأمین کنند. / به‌طور قطع با افزایش خط فقر و رفتن جمعیت بیشتری زیر خط فقر، تعداد کودکانی که از چرخه‏ تحصیل خارج می‏‌شوند بیشتر و بیشتر می‏‌شود. / زیرساخت‌های زندگی و تحصیل تخریب شده است».(روزنامه آرمان ۲آبان ۹۸)

 

هیولای زندگی‌خوار خصوصی‌سازی

وجهی دیگر از این جنایت خاموش و مستمر، دست‌اندازی به زیرساخت‌های دیرین آموزشی تحت عنوان خصوصی‌سازی است. هدف از خصوصی‌سازی نه کیفیت بخشیدن به آموزش، بلکه طبقاتی کردن آن و تبدیل آموزش و پرورش به منبع درآمدزایی با دریافت‌ هزینه‌های کلان از دانش‌آموزان و خانواده‌ها است. نمونه‌های زیر هم در ۳سال گذشته که خصوصی‌سازی آموزش شتاب گرفته، بارها و بارها در رسانه‌های حکومتی تکرار شده است. تکراری که نه مخاطب پاسخ‌دهندهٔ حکومتی دارد و نه دردی از خانواده‌ها و دانش‌آموزان دوا می‌کند. این هم یکی از آینه‌های روبه‌روی کارنامهٔ حکومت ولایت‌ فقیه در خصوصی‌سازی آموزش:

«تبعیض به‌وجود آمده میان دانش‌آموزان فقیر و غنی در مدارس دولتی و غیردولتی. / هر دانش‌آموزی که خانواده‌اش با تحمل شرایط معیشتی سخت‌تر بتواند شهریه مدارس غیردولتی را تأمین نماید، قطعاً راهی مدارس خصوصی شده و مستعدین کم‌بضاعت، در مدارس دولتی که بی‌کیفیت مانده‌اند، تلف خواهند شد. / حذف مدارس دولتی و هدایت خانواده‌های دغدغه‌مند به سمت مدارس غیردولتی».(روزنامه رسالت ۲آبان ۹۸)

 

کوکب هدایت و اکسیر نجات: کس نخارد

حکایت‌های «قتل‌عام ایران» در تمام زمینه‌ها وابسته به دیکتاتوری و خودکامگی است. جریانی‌ست مستمر و وصف حال هر ایرانی که «از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود». پایان این وضعیت هم وصف حال هر ایرانی است که «از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت». آن گوشه جایی جز ایران نیست و آن کوکب هم کیمیای اتحاد و اکسیر همبستگی دانش‌آموز و دانشجو و معلم و کارگر و کارمند و کشاورز و... «کس نخارد» تمام اقشار ایران است تا برای همیشه به «قتل‌عام ایران» پایان بخشند...

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/ff0b0c1f-0077-410a-b5d9-abe8803dffe6"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات