728 x 90

مجاهدین؛ «اپوزیسیون» یا «مقاومت»؟

هواداران مقاومت ایران...
هواداران مقاومت ایران...

در ترمینولوژی رایج سیاسی، برداشتی واحد و بی‌نقاش از واژهٔ «اپوزیسیون» وجود ندارد. به همین دلیل کاربرد گاه و بیگاه این ترم سیاسی باعث می‌شود مرزبندیهای خونین بین فاشیسم دینی و براندازان مخدوش شود. در این نوشتار می‌خواهیم به اختصار به ترسیم و روشن‌سازی این مرزبندی بپردازیم.

 

تز و آنتی‌تز در دیالکتیک هگلی

تبارشناسی و ریشه واژهٔ «اپوزیسیون» به‌لحاظ فلسفی به نظریهٔ «تز» و «آنتی‌تز» در دیالکتیک هگلی برمی‌گردد. مارکس در تبیین ماتریالیسم دیالکتیک، از این نظریه الهام گرفته است؛ با این تفاوت که مارکس تعریف خاص خود را از دیالکتیک ارائه می‌دهد. او در کتاب «سرمایه» می‌نویسد:

«روش دیالکتیکی من نه تنها از لحاظ مبنا و پایه با روش هگل اختلاف دارد بلکه گاهی کاملاً عکس آن است. به عقیده هگل جهان اندیشه که تحت عنوان مثال، جهان مستقلی می‌شود، خالق واقعیت است و واقعیت فقط نمود خارجی اندیشه می‌باشد ولی به عقیده من جهان اندیشه تعبیر جهان مادی در ضمیر انسان می‌باشد... این اشتباهی که هگل دچار آن شده است، البته مانع آن نیست که هگل اولین فیلسوفی باشد که دیالکتیک را به‌صورت کامل و با اطلاع عمیق بیان داشته. او انواع مختلف حرکت و تحول را تشریح کرده است، لکن وی این حرکت را زیر و رو نموده و ما باید برای کشف هسته واقعی و عقلانی آن، فلسفه هگل را واژگون سازیم».

به قول «انگلس»، همکار نزدیک «مارکس»، آنها با واژگون‌سازی «هستهٔ واقعی و عقلانی دیالکتیک هگلی» آن را که «روی سر ایستاده بود روی پا قرار دادند».

 

«پوزیسیون» و «اپوزیسیون»

بر مبنای نگرش دیالکتیکی [چه هگلی و چه ماتریالیسم دیالکتیک]، به پدیده‌های سیاسی، کلماتی مانند «پوزیسیون» و «اپوزیسیون» به‌وجود آمده‌اند. اما این تعاریف در طول زمان دستخوش دگرگونی شده‌اند. امروزه اپوزیسیون تعریفی معادل و هم‌سنگ «آنتی‌تز» ندارد. به‌عنوان مثال در انگلستان، حزبی که بیش از نیمی از کرسی‌های مجلس عوام را به‌دست می‌آورد، دولت تشکیل می‌دهد. به‌طور معمول نخست‌وزیر هم از این حزب انتخاب می‌شود. اگر هیچ حزبی موفق به احراز اکثریت پارلمان نشود در ائتلاف با سایر احزاب، دولت را تشکیل می‌دهد. احزابی که در تشکیل دولت شرکت نمی‌کنند، در مقابل دولت و حزب حاکم «اپوزیسیون» نامیده می‌شوند. ممکن است چند حزب در موقعیت اپوزیسیون باشند و در ائتلاف با هم یکی از آنها ریاست اپوزیسیون را به عهده بگیرد. آنها می‌توانند یک کابینهٔ سایه تشکیل دهند و تمام عملکردهای دولت حاکم را به نقد بکشند. اپوزیسیون می‌تواند در مجلس، نخست‌وزیر را به چالش بکشد و او را در معرض سؤال و جواب قرار دهد. آنچه مسلم است در این ساختار هیچ‌یک از احزاب پوزیسیون و اپوزیسیون درصدد نابودی یکدیگر نیستند. به عبارت دیگر «بودن» یکی در گرو «نابودن» دیگری نیست. هر دو در یک ساختار دموکراتیک یا به‌ظاهر دموکراتیک در کنار یکدیگر فعالیت می‌کنند، یکی «غالب» است و دیگری «مغلوب».

بنابراین استفاده از این میتولوژی برای مقاومت ایران نه درست است و نه برازنده، بلکه می‌تواند مرزبندی سرخ بین جبهه خلق و ضدخلق را از تیزی و درخشش بیندازد. «پوزیسیون» و «اپوزیسیون» در نظامی که ساختار آن استبداد توتالیتاریستی است و به کمتر از نابودی تام و تمام مخالفان خود رضا نمی‌دهد، موضوعیتی ندارد (۱). در برابر چنین نظامی باید به نیروی برانداز، «مقاومت» گفت؛ مقاومتی که از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ تا امروز بی‌وقفه و نفسگیر ادامه یافته است؛ زیرا این رژیم بین خود و مجاهدین راهی جز تسلیم یا نبرد تا آخرین گلوله باقی نگذاشت. مسعود رجوی در وصف آن روز می‌گوید:

«یا باید تسلیم می‌شدیم و به حیات خفیف و خائنانه رضا می‌دادیم و فی‌المثل مثل حزب توده در کودتای ۲۸مرداد، به مسئولیت‌مون پشت می‌کردیم و در تاریخ ایران نفرین می‌شدیم و یا می‌باید با سنگین‌ترین بهای ممکن با الهام از سیدالشهدا حسین بن علی علیه سلام به طرزی عاشوراگونه از شرف خودمون و خلق در زنجیرمون نگهبانی می‌کردیم و ما این رو برگزیدیم و این نسل این راه رو برگزید.

رژیم صدها بار اعلام کرد که اینها از بین رفتند، ولی امروز ما هم‌چنان افتخار می‌کنیم که وقتی گفتیم مرگ بر ارتجاع پاش ایستادیم و تا آخرین نفس و تا آخرین قطرهٔ خون هم خواهیم ایستاد هم‌چنان که گفتیم سرنگونی سرنگونی»

 

مجاهدین، «مقاومت» و نه «اپوزیسیون»

بر اساس آنچه نوشتیم، هنگامی که سخن از «سرنگونی» یا «براندازی» در میان است، پوزیسیون و اپوزیسیون معنا ندارد چه رسد به تقسیم‌بندیهای کاذب آن مانند اپوزیسیون راست و چپ، اپوزیسیون قانونی و غیرقانونی، اپوزیسیون درون حاکمیت و بیرون حاکمیت، یا اپوزیسیون اصلاح‌طلب و برانداز و... این تعاریف همگی برای مخدوش کردن مرزبندیهای سرخ و عبورناپذیر میان جبهه خلق و ضدخلق است.

مجاهدین و هم‌پیمانان آنها یک «مقاومت» هستند؛ مقاومتی الهام گرفته از عاشوراگونهٔ ۳۰خرداد در تاریخ معاصر ایران.

از یاد نباید برد که تجاوز به ناموس کلمات و مسخ و تهی‌سازی آنها نخستین جنایتی است که خمینی انجام داد و ورثهٔ او آن را پی گرفتند. باید از کلمات مسخ‌شده اعادهٔ حیثیت کرد.

 

 

پانوشت:

(۱) رسانه‌های حکومتی به‌گونه‌یی اپوزیسیون را تعریف می‌کنند که می‌توان اصلاحاتی‌ها و بچهٔ شاه و حتی ریزشی‌های صادراتی همین رژیم به ینگه دنیا را «اپوزیسیون» محسوب کرد! این کار عامدانه صورت می‌گیرد و برای از کارآیی انداختن مرزهای سرخ بین مقاومت و تسلیم‌طلبی است. در این عبارت دقت کنید:

«اپوزیسیون بیرونی شامل همه کسانی می‌شود که خارج از مرز‌های سرزمینی و ایدئولوژیک یک کشور قرار می‌گیرند و اپوزیسیون علیه آن فعالیت می‌کند. آنها از لحاظ مشی مختلف‌اند؛ زیرا ممکن است مشی آنان، موجی از لزوم اصلاحات تا ضرورت براندازی را شامل شود.

دسته دوم، اپوزیسیون درونی‌اند، آنها هم‌چون اپوزیسیون در خارج از مرزها، در عقیده و مشی، با هم اختلاف دارند، اما برخلاف اپوزیسیون بیرونی، بیشتر میل به ضرورت اصلاحات دارند تا اقدامات براندازانه. برخی از اپوزیسیون داخلی، قانونی و برخی غیرقانونی‌اند» (ایران. ۱۳دی ۱۴۰۱).

 

 

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0b54d1db-0bdd-4e98-a580-4d98adecc7fd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات