خبر سفر آینده روحانی به ژاپن و احتمال مذاکره موضوع اظهارنظر رسانهها و کارشناسان و همچنین جنگوجدال میان دو باند درونی رژیم گردید.
در روزهای اخیر هم آخوند حسن روحانی چندین بار به مناسبتهای مختلف در باب ضرورت گفتگو سخن گفت.
او روز ۱۸آذر در دانشگاه فرهنگیان مذاکره را امری واجب دانست و افزود: «اگر مذاکره برای این باشد که توطئه دشمن شکسته بشود آن مذاکره واجب است، لازم است، کار انقلابی است».
همچنین روز ۱۳آذر طی سخنان مفصلی در باب ضرورت مذاکره، با کنایه به خامنهای گفت: «اینکه آدم بگوید من مذاکره نمیکنم، خیلی راحت است؛ یک شعار میدهد میگوید مذاکره نمیکنم هنر و زحمت در مذاکره کردن است».
با توجه به این سخنان باور بسیاری از رسانهها و کارشناسان حکومتی این است که سفر روحانی به ژاپن در راستای فراهم کردن زمینه مذاکرات با آمریکا است و ژاپن هم در این رابطه نقش میانجی دارد.
اما اینکه سفر روحانی تا چه اندازه مؤثر خواهد بود و زمینه را برای مذاکرات فراهم میکند یا نه مورد تردید رسانهها و مهرههای باند روحانی است.
عبدالرضا فرجی دانا، یکی از سفرای سابق، در رابطه با سفر روحانی این سؤال را مطرح کرده است: «اگر بگوییم این سفر در راستای اقدامات قبلی آقای آبه پیرامون میانجیگری و کاهش تنش است، باید این سؤال را مطرح کنیم که آیا نظر نظام مبنی بر «عدم مذاکره در سطوح بالا تا زمان پایان تصدیگری ترامپ در کاخ سفید» تغییر کرده است؟»
جواب او به سؤال خودش منفی است و میگوید: «بعید بهنظر میرسد که سفر ژاپن نیز بتواند تغییری جدی در مسأله ایران و آمریکا ایجاد کند… آنچه مسلم است و از ظواهر امر بر میآید این است که تحول خاصی ایجاد نشده و تلاشها برای یافتن یک راه میانه ادامه دارد، گشایشی حاصل نشده و طرح ابتکارات باید ادامه داشته باشد».
گشایش مورد نظر در رابطه با سفر روحانی به ژاپن این است که زمینهای فراهم شود که دولت آمریکا از مواضع فعلی اندکی کوتاه بیاید و امتیازاتی خصوصاً در زمینه لغو تحریمها بدهد.
اما هر دو باند خوب میدانند گشایش مورد نظر در زمانی حاصل میشود که رژیم با عبور از مرز سرخهای حیاتیاش امتیازهایی بدهد و در زمینه سه موضوع اصلی مورد مناقشه با آمریکا یعنی برنامه اتمی، موشکی و سیاست مداخلهجویانهاش در منطقه عقبنشینی کند.
به نظر بسیاری از کارشناسان حکومتی سفر روحانی به ژاپن تلاشی است برای اینکه با پیدا کردن راهی برای مذاکره و با گرفتن امتیازاتی از دولت آمریکا در جهت لغو تحریمها، اقتصاد درهم شکسته را از فروپاشی کامل نجات بدهد.
در این رابطه روزنامه آرمان در مطلب دیگری به نقل از یک کارشناس دیگر باند روحانی نوشت: سفر روحانی «تلاشی است که جمهوری اسلامی ایران دارد میکند تا باب گفتگو و مذاکره و راهحلی برای خروج از این شرایط تحریم اقتصادی پیدا شود».
اما این مهره وابسته به باند روحانی در ادامه افزود: «با توجه به رفتارهای گذشته ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران شاید خیلی خوشبینانه باشد که بخواهیم انعطافی در مواضع ترامپ ببینیم». (آرمان ۲۱آذر ۹۸)
روزنامه جهان صنعت دیگر روزنامه همسو با روحانی مذاکرهجویی روحانی و باندش را به سخره گرفت و نوشت: «شاهد رفتار دوگانه روحانی با توجه به ناکامیاش در برجام هستیم؛ گاهی از مذاکره سخن میگوید و گاهی هم مواضع نظام را به خود و مردم یادآوری میکند و این همان محدودیت اختیار رئیسجمهور است که بارها در اعتراض به اجرایی نشدن مطالبات مردم، از دهان رئیسجمهور شنیده شده. بههرحال با وجود نگاه مسالمتآمیز دولت، حاکمیت فعلاً مذاکره با آمریکا را تاب نمیآورد. از این رو روحانی به تکرار مکررات برای وسوسه کردن آمریکا بسنده میکند». (جهان صنعت ۲۱آذر ۹۸)
واقعیت این است آخوند حسن روحانی که طعم زهرخوری حاکمیت در جریان مذاکرات برجام را چشیده، و تجربه خروج آمریکا از برجام و اعمال مجدد تحریمهای هستهای را دارد، بهتر از هر کس میداند که در هر مذاکره احتمالی، این حکومت آخوندی است که باز هم باید امتیاز بدهد زیرا چنانچه به شروط طرف مقابل تن بدهد، باید شکست در عمق استراتژیک را بپذیرد امری که روح و ریح نظام به آنها وابسته است.
این در شرایطی است که در حال حاضر نیز با قیامهای مردم لبنان و عراق عمق استراتژیک نظام با خطر فروپاشی مواجه است.
در زمینه بیرون آوردن اقتصاد در هم شکسته حتی با فرض اینکه دولت آمریکا در زمینه لغو تحریمها اندک نرمشی از خود نشان بدهد، خفگی اقتصادی آنچنان است که هر گونه کمک خارجی هم نمیتواند آنرا از این وضعیت نجات بدهد. زیرا خانه اقتصاد از پای بست ویران است، و قبل از اینکه تحریمها آنرا به وضعیت خفگی دچار کند، سیاستهای غارتگرانه و ضدمردمی این حاکمیت در زمینه اقتصادی اوضاع را به وضعیت فلاکتبار کنونی رسانده است.
اما واقعیت دیگر اینکه در شرایط کنونی مردم قیامآفرین بهویژه جوانان شورشی پایههای رژیم را به لرزه درآوردند و آنرا بیشازپیش در بحران سرنگونی فرو بردند.
زیرا سرنوشت این نظام در دست مردم محروم و غارت شده است، در دست ارتش تهیدستان و جوانان قیام و کانونهای شورشی است و به دست آنها و با حمایت مقاومت سازمانیافته مردم ایران رقم میخورد.
بنابراین هر گونه مذاکره محتملی تاثیر چندانی بهحال زار و نزار رژیم نخواهد داشت، و آنرا از بنبست سرنگونی نجات نمیدهد.
واقعیت این است که این مردم ایران هستند که حرف نهایی را در تعیینتکلیف نظام میزنند. حرفی که در قیام آبانماه با خروش و خیزش خود به روشنترین شکل آن را بیان کردند.
برای قیامکنندگان سرنگونی اصل است و رژیم از این سرنوشت قطعی رهایی نخواهد یافت حالا با مذاکره و بیمذاکره. اصل نظام نشانه است.