عناصر وابسته به باند روحانی در تنگنای انزوا و تشدید بحرانهای داخلی و خارجی و... به «گفتوگو درمانی» روآوردند تا از طریق «گفتگو روزنهای به اعتماد و امید اجتماعی» باز کنند!
بهنوشته روزنامه حکومتی ایران علی ربیعی ـ یا همان عباد بازجوی دهه شصت و معاون سابق وزرات اطلاعات ـ «عهدهدار اجرایی شدن این پروژه است».!
علی ربیعی همان هیولایی است که در دهه شصت هزاران نفر را در تیغ گفتگو به خون کشید و جلادانی مانند آخوند روحالله حسینیان که به اعتراف خودش به اندازه موهای سرش آدم کشته است او را «خشونت طلب» و سختگیر معرفی کرده است.
اما هنوز این گفتگوی بهاصطلاح اجتماعی توسط علی ربیعی و احمد میدری شروع نشده، تق آن درآمد و معلوم شد که گفتگوی اجتماعی دولت روحانی ربطی به مردم ایران ندارد، بلکه گفتگو بین باندهای درونی رژیم برای تقسیم قدرت و غارت اموال مردم ایران است.
در رابطه با این گفتگو آخوند محمد تقی فاضل میبدی از آخوندهای قم و از حامیان روحانی و دولتش بند را آب داد و گفت: «دولت اگر میخواهد چنین کاری در جامعه صورت بگیرد و نتایجی هم از آن محقق شود باید در همان سال اول آغاز به کار خود، نخبگان جامعه را از هر گروهی که باشند دعوت و با آنان در عرصههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی تبادل نظر میکرد».
در ادبیات آخوندی منظور از نخبگان اجتماعی عناصر شاخص حکومتی در دوایر دولتی، دانشگاهها، مراکز اقتصادی، نظامی و سرکوب است، که همگی یا مستقیماً در غارت و سرکوب مردم دست دارند و یا عناصری هستند که این اقدامات را تئوریزه و توجیه میکنند.
احمد خرم وزیر اسبق راه وترابری و از ایادی باند مغلوب ضمن اشاره به اینکه رابطهای بین اقشار جامعه و نخبگان واقعی آنها با رژیم وجود ندارد اعتراف میکند: «در ساختار و شرایطی که بهوضوح از آن اطلاع داریم چنین ارتباط نمایندگی بین نهادهای مدنی اعم از احزاب، صنوف، تشکلها و نظایر آن با کف جامعه به شکل ارگانیک وجود ندارد و در واقع رابطه نمایندگی این مجامع با جامعه تقریباً قطع و یا ضعیف است».(روزنامه ایران ۳۱تیر ۹۸)
ملاحظه میشود که گفتگوی اجتماعی مورد نظر دولت روحانی هیچ ربطی به گفتگو با اقشار اجتماعی مختلف که همگی ضد نظام آخوندی و باندهای آن هستند ندارد، بلکه گفتگوی مد نظر آنها گفتگوی باندها و عناصر درونی آن برای نجات از بحران و سرنگونی است.
البته پیشتر زیرآب گفتگو درمانی روحانی توسط عناصری از باند خامنهای و حتی شخص خامنهای در دیدار با ایادیش در دانشگاهها زده شده است.
در همین رابطه امیر رضا واعظ آشتیانی یکی از عناصر باند مؤتلفه گفت: «در فضای سیاسی که فعالان سیاسی با ادبیات نامناسب یکدیگر را خطاب میکنند و با انگزنی و تهمت بهدنبال تخریب هم هستند دولت چگونه میتواند گفتگوی اجتماعی برقرار کند». (روزنامه حکومتی ایران ۳۱تیر ۹۸)
منظور از فعالان سیاسی، عناصر باندهای درونی حاکمیت هستند که در جنگ قدرت و غارت در رسانههای خود همدیگر را مورد حمله و ناسزا قرارمیدهند.
با استناد به این گفتهها بیشتر مشخص میشود که منظور از گفتگوی اجتماعی که آخوند روحانی و جلادش علی ربیعی آنرا علم کردهاند، باز هم خنجری بر قلب مردم و گفتگو در میان باندهای درونی رژیم است.
البته در شرایط بنبست و انزوا و بحرانهای فزاینده اجتماعی که شعار اصلی مردم سرنگونی تمامیت نظام و«مرگ بر خامنه ای» است، روزبهروز بر شدت تنشهای درونی افزوده میشود و آبی از این گفت و گوها برای شیخ شیاد گرم نخواهد شد. همچنانکه علی خامنهای در سخنان خود در دیدار با ایادی خود در دانشگاه با مطرح کردن این موضوع که «در آینده دولت انقلابی و جوان باید زمام امور را در دست بگیرد»، اساساً راه هر گونه گفتگو و تفاهمی بین باندها را مسدود کرده است: (سایت خامنهای ۲خرداد ۹۸)
اما تا آنجایی که به مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنان برمی گردد بیاعتنا به تشبثات باندها بر خواست اصلی خود یعنی سرنگونی تمامیت نظام ولایتفقیه تأکید میکنند.
زیرا تمامیت حاکمیت مورد نفرت مردم ایران هستند، و مردم پس از چند دهه شناخت عمیق از این رژیم ضدمردمی از این شعار خود «اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمام شد ماجرا» کوتاه نمیآیند.
تا آنجایی که به مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنها برمیگردد، مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی، مرگ براصل ولایتفقیه گفتمان آنها با حکومت آخوندی و دستهبندیهای درونی آن است و تا زمانی که این حاکمیت با تمام دستهبندیهای درونی آن را به گور نسپارند از این گفتمان کوتاه نمیآیند.