همایونبادت این سال و همهسال...
میمنت بهار نو را برای خجسته کردن روزها و ماههای پیش رو، همایون میداریم. پیوند داشتن مستمر با گرامیداشتهای نوروزی و بهاری، متجلی نمودن آنها در عرصههای فردی و اجتماعیست.
«تجلی» همواره در نبرد با «زوال» بوده است و ادامه دارد. این کشاکشیست از دیرباز حیات انسان تا هماکنون. پیروزی اما همواره از آن نیروهایی بوده است و هست که هستی و حیات خود را با ارزشهای نوروزی و بهاری پیوند میزنند و برای نگهداشت این پیوند، پیکار میکنند. بنمایهی انرژیبخش این پیکار و تداوم آن ــ همچون سررسیدن مداوم بهار و نوروز ــ باور و ایمان به تغییر فردی و اجتماعیست.
انسان در مسیر تغییر و خجستهگیِ اجتماعی، خود نیز تغییر میکند. جامعهی میهن ما نیز طی سالیان مبارزه و پیکار با موانع تجلی میمنت بهار در عرصهی اجتماعی و سیاسی، بسا نو شده است. آیا آثار داخلی و بینالمللیِ چهار قیام بزرگ از ۸۸ تا ۱۴۰۱ برای باور به تغییر فردی و اجتماعی در جامعهی ایران کافی نیست؟ آیا جامعهیی که «شرایط عینیِ» قیام و انقلاب را تحقق بخشیده، از بزرگترین سرمایه و پشتوانه برای رقم زدن تغییر کلان اجتماعی و سیاسیِ مطلوب خود برخوردار نیست؟ یقین کنیم که جامعهی ایران در آستان سال نو ۱۴۰۳ هیچچیزی برای از هم گسستن بند از بند دیکتاتوریِ ولایی ــ آخوندی کم ندارد. خجستهگیِ این سال و میمنت تداوم آن، تحقق این امر فردی و اجتماعی برای رقم زدن نیکوترین سرنوشت ایرانزمین است.
اندوختههای جامعهی ایران برای تغییر بزرگ در سال ۱۴۰۳ کاملاً در دسترس هستند. نگاهی کوتاه به سرخط این اندوختهها، گویای بلوغشان به مرحلهی بالفعل تحقق تغییر کلان اجتماعی و سیاسیست.
آثار تمامیِ قیامهای ۸۸ تا ۱۴۰۱ تبلور عینی و مادیِ عبور اکثریت قاطع مردم ایران از تمامیت نظام ملایان است. خروجی قیام ۱۴۰۱ جز این نبوده است که حاکمیت آخوندی تا سقوط محتوم خود، از جانب مردم ایران تعیین تکلیف نهایی شد. وجه برجستهی دیگر آن قیام این بود که اکثریت مردم ایران، نفی هرگونه دیکتاتوری و وابستگی را در مسیر آیندهی مبارزه برای سرنگونی نظام حاکم، تثبیت کردند. خروجی قیام ۱۴۰۱ منجر به شقه و شکاف پیاپی در ساختار حاکمیت شد و تشدید مهارناپذیر تضادهای درونیِ آن را سوختبار قیام و انقلاب نمود.
اتحاد سراسری مردم ایران برای طرد و تحریم و نفی حاکمیت آخوندی در نمایش انتخابات حکومتی، هم فصول آثار قیامهای دو دههی پیش را تکمیل نمود، هم آثار جنگافروزیِ منطقهییِ ولی فقیه و ارتجاع آخوندی را به زهر در کام نظام بالغ نمود.
همهی این آثار برآمده از قیام ۱۴۰۱ ــ بهمعنی کاکل همهی قیامها و اعتراضات از ۸۸ تا مقطع شهریور ۱۴۰۱ ــ و آثار تحریم و بایکوت حاکمیت در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، میگویند تیکتاک زمان که به تحول سال نو انجامیده، بر پیشانی این سال نوشته است که خجستهگیاش باید رقم خوردن گسستن بند از بند نظام ولایت فقیه از طریق قیام و انقلاب باشد؛ قیام و انقلابی که از پس تحولات استراتژیک دو سال گذشته، بر سکوی تقدیر نفی تمامیت حاکمیت ولایی استوار شده است. این استواری برای تغییر بزرگ، مکمل شرایط عینیِ قیام و انقلاب است که باید به شرایط ذهنی بینجامد. سال نو را باید در چشمانداز این دگرگونیِ اجتماعی و سیاسی در راستای گسستن بند از بند نظام ولایی ــ آخوندی، خجسته و همایون نمود.