این روزها دیکتاتوری خامنهای به یک نمایشگاه تمامعیار از بحران و فساد تبدیل شده است، معمولاً و بنا به تجربه، جمع شدن این قبیل پدیدهها نشان از ورود رژیم به مراحل پایانی عمر خود دارند، ابتدا به چند مورد نگاه کنیم تا بعد نوبت نتیجهگیری برسد:
نگاهی به خارج کشور
این روزها یک کشتی نفتکش رژیم با حدود ۲میلیون بشکه نفت تقریباً مجانی روی آبهای جهان سرگردان و با سرعت بسیار کم در حال علافی است تا شاید امکان تخلیه آن در یک بندرگاه «قاچاقپذیر» را پیدا کند. خامنهای صراحتاً دنبال یک «شرخر نفتی» میگردد تا نحوست این ۲میلیون بشکه را که باعث بیآبرویی نظام و نماد افلاس مالی و توسری خوردگی سیاسی است، از سر باز کند. وقتی یونانیها به مزاح میگویند بندرگاهی که چنین نفتکش بزرگی را بتواند بپذیرد، در کشورش ندارد، تمام دنیا میفهمند که مشکل کجاست بهویژه که رصد متر به متر کشتی مزبور را همگان میتوانند روزانه در خبرها دنبال کنند. همین یک مورد میتواند نشان دهد که وضعیت فروش نفت رژیم در چه نقطه مرگباری است.
از سوی دیگر ظریف با پاچهورمالیدگی تمام و با عباراتی که تاکنون از «بالا آوردن» آنها طفره میرفت، خوی وحشی و تیرخلاص زن خودش را برملا کرد و مخالفان نظام را به «زنده خور شدن» توسط جانیان حکومتی تهدید کرد تا شاید به خیال خودش با ایجاد رعب و وحشت راه تنفسی در آنسوی اعتراضهای ایرانیان آزاده در اسکاندیناوی برای گشایش قضیه اینستکس برای نظام متبوعش باز کند. همان اینستکسی که در حد آبنبات چوبی هم قبولش نداشتند اما اکنون در قفایش شبانه روز میدوند!
همزمان همین ظریف بهعنوان سفیر ویژه خامنهای به در و دیوار آلمان و فرانسه میزند تا شاید آنها یکبار دیگر «یک بسته» برای باز کردن راه مجدد برجامهای بعدی جلویش بیندازند.
و در اوج این رویکرد حسن روحانی روز پنجشنبه پابرهنه به صحنه میآید و با استیصال به طرف آمریکایی میگوید بالاخره معلوم هست میخواهید چکار کنید؟! شما که دارید همه راهها را میبندید! (اینها همانهایی هستند که میگویند ما با اینها مذاکره نمیکنیم). اینهمه هارت و پورت و تناقض و چندگانهگویی در داخل و آنهمه یکسویه در خارج و در مأموریتهای دیپلماتیک بهدنبال گدایی برجام و اینستکس دویدن هم از همان علامتهایی است که در ابتدای این نوشته به آنها اشاره شد.
روزنامهٔ ایران متعلق به دولت آخوند روحانی(۳۱مرداد۹۸) در آستانهٔ سفر ِ ظریف به فرانسه، نوشت: ایدهٔ کمک ِ مالی ِ فرانسه مشروط به فراهم شدن ِ مقدمات گفتگو پیرامون سه موضوع چالشبرانگیز است. نخستین درخواست پاریس،گفتوگو پیرامون بندی از برجام موسوم به «بند غروب» است که محدوده زمانی ۱۰ساله توافق هستهیی را مورد اشاره قرار میدهد.
افزون بر این، پاریس میخواهد در ازای کمک ِ اقتصادی، به درخواست گفتگو دربارهٔ فعالیتهای موشکیاش و مسائل مورد ِ بحث در منطقهٔ خاورمیانه پاسخ مثبت دهد. پاریس همچنین خواستار آن شده که جمهوری اسلامی در صورت پذیرفتن این پیشنهاد در زمینه اجرای برجام خویشتنداری کرده و شرایط تعهدات برجامیاش را به نقطه آغاز بازگرداند!
اینها همان نکاتی است که رژیم بهعلت سرپیچی از آنها به این فلاکت افتاد و اکنون خود با فلاکتی مضاعف دنبال احیا کردنشان است!
نگاهی به داخل کشور
اما در داخل کشور وضع بهشدت مشوش است. پیش از هر چیز باید به فضای شورشی مردم اشاره کرد که خواب راحت را از رژیم ربوده است. در آخرین روزهای مرداد ناگهان رژیم و وزارت اطلاعاتش کشف کردند که یک قیام دیگر در حال شکلگیری و راهاندازی توسط ضد انقلاب بوده که کشف شده است!
این در حالی است که مردم هر شب تصاویر به آتش کشیده شدن مراکز سرکوب رژیم توسط جوانان شورشی را میبینند و روحیه میگیرند.
اما ورای قیام و مقاومت و فعالیتهای کانونهای شورشی باید به یک صحنه دیگر نیز در داخل کشور اشاره کرد که آن نیز در شمار همان پدیدههایی است که وضعیت رژیم را در مرحله پایانی نشان میدهد از جمله:
خبرگزاری حکومتی ایسنا روز اول شهریور از قول یک عضو هیات رئیسه مجلس ارتجاع خبر از بازداشت دو نماینده دیگر آن مجلس داد! معمولاً نمایندگان مجلس از مصونیت قضایی برخوردار هستند و به این آسانیها نمیشود آنها را بازداشت کرد مگر هنگامی که مورد ویژه باشد و پروسه سلب مصونیت آنها رسما طی شده و آشکارا اعلام شوند. به هر حال این دو نماینده که تصادفاً از باند خامنهای و بهاصطلاح از اصولگرایان مجلس هم هستند بهعلت اختلاسهای نجومی بازداشت و به زندان اوین منتقل شدهاند یکی از آنها سابقه بازداشت مشابه چندی پیش را هم در کارنامهاش دارد!
اما آن برادران اطلاعاتیای که اینها را بازداشت کردهاند طی روزهای گذشته چند تن از همکاران خودشان توسط یک نهاد مشابه در رژیم (ظاهراًمتعلق به باند رقیب) بهعلت مشابه بازداشت شدهاند! جرم آنها هم اختلاس بوده! جرم یکسان تمامی عناصر این نظام از صدر تا ذیل.
یک سایت حکومتی دیگر به اسم سایت شهدای ایران روز ۳۱مرداد ۹۸ نوشت: « روز گذشته فریدون احمدی و محمد عزیزی نمایندگان (رژیم در) زنجان و ابهر بهدلیل اخلال در بازار خودرو بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند اما با قرار وثیقه یک میلیاردی آزاد شدند»! امری که نشاندهنده پنجه در پنجه بودن باندهای نظام و جنگ تن به تن روی تک به تک نفراتشان است!
آن ۶۰تن طلا کجاست؟
همزمان یک سایت حکومتی به اسم فرارو این سؤال را مطرح کرد که: وامهای کلان بانکی برای پیشخرید سکههای ارزان خزانه و حراج ۶۰تن طلای ملت کجاست؟ پرونده قضاییاش کجاست؟
به هر حال روشن نیست ۶۰تن طلای ملت را آخوندها چکار کردهاند؟ با چه قیمتی به چه کسانی فروختهاند؟ سودش چقدر بوده؟ به جیب چه کسانی رفته؟ و....
یک قاچاقچی با پشتوانه ۳۰۰حامی مکتبی در نظام مقدس ولایی!
در یک خبر دیگر روزنامه حکومتی آرمان روز ۳۱مرداد نوشت یک قاچاقچی مواد مخدر بازداشت شد اما بلافاصله ۳۰۰تماس از سوی مسئولان برای آزادی وی صورت گرفت! امری که اگر نشاندهنده دست داشتن آن ۳۰۰نفر در معاملات مواد نباشد حتماً حاکی از معتاد بودنشان و داشتن یک «ساقی» مشترک است!
دعوای لاریجانی و یزدی همچنان با حاشیههایش ادامه دارد،
تصاویر حوزههای اشرافی آخوندها و سر و صدایی که پیرامون ساختن آنها برپاست همچنان ادامه دارد.
و به این ترتیب تمامی مملکت در حال انباشت نفرت و انزجار از نظامی است که خامنهای و روحانی در حال چپاول آن هستند. مملکتی که با دیکتاتور یک قرار اجرا نشده در خیابانهای تمام ایران دارد.
نتیجهگیری
اکنون باید نگاهی به چشمانداز این وضعیت انداخت و دید حاصل جمع اینهمه فساد و دریوزگی چه خواهد شد؟
خامنهای و روحانی تا چندی پیش به اینستکس و برجام لعنت میفرستادند و امروز رسما بهدنبال تنفس مصنوعی دادن به آن دو سازوکار مرده یا نیمه مرده هستند! چرا؟
از اینسو در حکومت روی هر کس دست گذاشته میشود با چند چمدان پول و طلا در حال فرار است! واقعیتی که هم در وزرا قابل رویت است هم در وکلا و هم در فرزندان زعمای قوم و هم در آخوندهای رئیس قوهای مانند آملی لاریجانی و یزدی و... اینجاست که مجدداً باید باز هم سؤال کرد چرا؟
آیا آنها که اینگونه غارت میکنند و میگریزند، خبرهایی دارند که دیگران ندارند؟ هر چه هست داستان رژیمی است که بین چکش و سندان قیام مردم در داخل و محاصره در خارج گیر افتاده و راه خلاصی جستجو میکند.