عرصهی تحلیل و نظر پیرامون موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران، بسیار گسترده و فراگیر شده است. انبوهی رسانهی نوشتاری، گفتاری و تصویری ساعت به ساعت مشغول بررسی یا آنالیز تحولات ایران، معطوف به عملکردهای حاکمیت هستند. کمتر خانهیی را در ایران میتوان سراغ گرفت که در معرض این تحلیلها و ابراز نظرها نباشد. بسیاری راهحلها از درون این تحلیلها استخراج میشوند که هر کدام ارائهدهندهی راه نجات ایران هستند.
آنچه به روشنگری برای نجات ایران از سلطهی دیکتاتوری ولایت فقیهی برمیگردد، این حجم گسترده از تحلیل و نظر، میتواند تصاویری ــ حتا ناهمگون ــ از فضای سیاسی ایران را ارائه نماید.
در چنین فضای پرحجم و ناهمگون همراه با تعدد راه حلها، میتوان تصور نمود که مخاطبان آنها میخواهند تصویری روشن و راهحلی مادی را از این وضعیت تداعی کنند. در این میانه آنچه باعث طرح یک پرسش میشود، این است که خروجی این حجم از تحلیل و آنالیز، چه میزان روشنگریِ ملموس، راهنما و کنش نقد و میدانی نصیب مسیر سرنگونی حاکمیت ملایان میشود؟
پاسخ به این پرسش میتواند سرمایهی نقد و اثرگذار هر تحلیل و نظری را به چالش بکشد یا آدرس نقد و جواب داشتن آن را به مخاطبان بدهد.
اینجا این پرسش نیز پیش میآید که شاخص نقد و جواب داشتن یک تحلیل و نظر در مسیر سرنگونی نظام ملایان چیست؟
پاسخ، چنین معیاریست: باید دقت نمود هر تحلیل و رهنمود و نظر چه میزان از تلویزیونها و سایتها و رسانهها بیرون میرود و در خیابانهای ایران یا شهرهای جهان، پا درمیآورد و بهطور مادی و مستقیم با حاکمیت یا بازوهای آن نبرد میکند. این همان معیار مشروعیت در برابر دیکتاتوری حاکم است. این است روش شناخت علمیِ تفاوت طیفهای متعدد در صحنهی سیاسی ایران در عهد سلطهی شیخان فقاهتی.
یک زاویهی ورود دیگر به مادی، بالفعل بودن و جواب داشتن تحلیلها و نظرات در صحنهی سیاسیِ ایران، واکنش حاکمیت به آنهاست. هر تحلیل یا آنالیز که راه مستقیم مبارزه با دیکتاتور مسلط و مسیر واژگونیِ آن را به صحنهی عینی و مادی در شهرها و خیابانهای ایران ببرد، بدون تردید حاکمیت با تمام قوای سیاسی و تبلیغاتی ــ و حتا نظامی ــ به مقابلهی با آن میپردازد. این مقابله در تمرکز تبلیغاتی، سایبری، سیاسی، اطلاعاتی و امنیتیِ حاکمیت علیه کانون تحلیل و خط پیشبرندهی سرنگونی آشکار و بارز میشود.
آنچه هماینک از فضای پرحجم تحلیل و نظر در صحنهی سیاسی ایران، راه به میدان مادی و عینی در شهرها و خیابانهای ایران و برخی شهرها در کشورهای جهان برده است، آمار مدام افزونشوندهی فعالیتهای کانونهای شورشی[۳۰۰۶ عملیات تا پایان سال ۱۴۰۲ توأم با]،
۲۷۷۲۶ پراتیک سیاسی و اجتماعی شامل: تظاهرات مستمر ایرانیان هوادار شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق در شهرهای اروپایی و آمریکا،
اجرای پیاپیِ آکسیون، میز کتاب،
برگزاری نمایشگاههای جنبش دادخواهی در افشاگریِ جنایات ارتجاع آخوندی،
برگزاری نمایشگاه مبارزات تاریخی زنان ایران علیه دیکتاتوریها
و برگزاری مداوم کنفرانسهای بزرگ سیاسی همراه با جلب توجه هزاران پارلمانتر، وکیل، حقوقدان، سیاستمدار و روشنفکر به اصالت و حقانیت مبارزات آزادیخواهانهی نسل به نسل ایرانیان علیه دیکتاتوری آخوندی است.
ملموس و مادی بودن این فعالیتها و مبارزات، آینهیی مقابل صحت تحلیل مشخص از شرایط مشخص میباشد که توانسته است راه نقد و بالفعل را در میدان مبارزه برای رهایی و نجات ایران از دیکتاتوری ولایی ــ آخوندی معرفی کند و در عمل مشخص سیاسی ـ اجتماعی پیش ببرد.
این معیاریست برای آنکه بدانیم کدام تحلیلها و نظرات، مخاطبان نقد و مشخص اجتماعی ِ خود را در مبارزهی بالفعل با دیکتاتوری حاکم ــ چه در جامعهی ایران و چه در سطح بینالمللی ــ دارند.
این معیاریست برای خلاص شدن از سردرگمی میان حجم پرکشاکش تحلیلها و نظرات در رسانههای فارسی.
این معیاریست که میتوان با آن، ساختار و قوارهی آلترناتیو واقعیِ حاکمیت ولایت فقیه را تشخیص داد.