افشای اسنادی از تلاشهای پشتپرده اصلاحطلبان قلابی برای حفظ نظام ولایت فقیه بار دیگر ماهیت واقعی این جریان را آشکار کرده است. در یکی از مهمترین افشاگریها، سایت حکومتی «الف» وابسته به احمد توکلی، از یک نامه محرمانه محمد خاتمی به دولت آمریکا در اوایل سال ۱۳۸۲ پرده برداشته است. این نامه که در بحبوحه حمله آمریکا به عراق ارسال شده، نشان میدهد که آخوند خاتمی آمادگی خود را برای اجرای تمامی خواستههای واشنگتن، از جمله قطع حمایت از گروههای بهاصطلاح مقاومت و شفافسازی در مورد پروژه اتمی رژیم اعلام کرده بود. او در مقابل از آمریکا خواسته بود تا تحریمها را لغو کرده و از تلاش برای براندازی نظام و حمایت از مجاهدین دست بردارد.
سؤال اساسی این است که چرا نظام ولایت فقیه حاضر شده است برای جلب رضایت آمریکا وارد این وادی شود؟ کدام خطر او را وادار به چنین پیشنهادی کرده است؟
پاسخ را باید در دشمن اصلی حاکمیت آخوندی جستوجو کرد. برخلاف تبلیغات رسمی، دشمن اصلی نظام ولایت فقیه نه آمریکا و نه اروپا، بلکه مجاهدین خلق هستند. این سازمان که از ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ علیه مطامع انحصارطلبانه استبداد نوظهور دینی موضعگیری کرد و با آن مرزی عبورناپذیر کشید، امروز در محور آلترناتیو دموکراتیک و مقاومت سازمانیافته پیشبرنده کارزار براندازی است.
از نظر تمامی باندهای نظام ولایت فقیه، مجاهدین دشمن اصلی نظام هستند. در ادبیات حکومتی، مرزبندی میان «خودی» و «غیرخودی» بر اساس موضعگیری باندهای نظام در قبال سازمان مجاهدین خلق ایران مشخص میشود. کسانی که پز انتقاد به نظام میگیرند حتی اگر به «مقام عظمای ولایت» نیز لنگ و لگد بیندازند «خودی» محسوب میشوند؛ به شرط اینکه «مجاهدین» و «براندازی» خط قرمز آنها باشند. برخی از عوامل رژیم در خارج از کشور برای رد گم کردن، به خامنهای حمله میکنند. اما آنچه هرگز تحمل نمیشود، نام و فعالیت مجاهدین خلق است. رژیم این سازمان را معادل «براندازی» میداند و هر گونه حمایت از آن را تهدیدی برای بقای خود تلقی میکند.
مخرج مشترک تمامی باندهای حاکمیت
مرز داشتن با مجاهدین، مخرج مشترک تمام باندهای حکومتی است. آنها سازمان مجاهدین و اعضا و هوادرانش را «منافق»، «محارب» و «باغی» مینامند.
همین سیاست در برخورد با زندانیان سیاسی نیز بهوضوح مشاهده میشود. در کشتار ۶۷، تنها جرم هزاران زندانی سیاسی این بود که هویت خود را «مجاهد خلق» اعلام کردند. این افراد بدون محاکمه عادلانه، در دادگاههای چند دقیقهای به اعدام محکوم شدند. بر سر این موضوع، تمامی جناحهای رژیم، از اصولگرا تا اصلاحطلب، اتفاقنظر داشتند و هنوز هم دارند.
حاکمیت آخوندی از طریق رسانههای خود و همچنین لابیهایش در خارج از کشور، تلاش میکند مجاهدین را گروهی منفور و فاقد پایگاه اجتماعی نشان دهد. این سیاست علاوه بر داخل کشور، در عرصه بینالمللی نیز دنبال میشود. مقامات حکومت در هر مذاکرهای با کشورهای غربی، یکی از مطالبات خود را محدود کردن فعالیتهای مجاهدین خلق قرار میدهند.
سند افتخار مجاهدین
افشای نامه محرمانه خاتمی به آمریکا بار دیگر نشان داد که اصلاحطلبان قلابی هیچ تفاوت اساسی با اصولگرایان ندارند، آنها نیز برای حفظ نظام ولایت فقیه، حاضرند هر امتیازی بدهند. از سوی دیگر، این ماجرا تأکید مجددی است بر اینکه دشمن اصلی آخوندهای حاکم بر ایران، نه آمریکا و اروپا، بلکه نیرویی است که بهطور مستمر برای براندازی آن تلاش میکند: مجاهدین خلق.
این واقعیت که حتی در حساسترین مذاکرات، رژیم حاضر است از مواضع خود در قبال آمریکا کوتاه بیاید، اما از سرکوب و شیطانسازی مجاهدین دست برندارد، نشاندهنده هراس مرگبار آنان از مجاهدین است.
این جز به کارنامه سراسر افتخار مجاهدین در نبرد جانانه و بیوقفه با فاشیسم دینی نمیافزاید.
یادآوری میکنیم که خمینی در ۲۲اردیبهشت ۱۳۶۰ درباره سازشناپذیری و ثبات قدم مجاهدین در مخالفت با سلطنت آخوندی گفته بود:
«من اگر در هزار احتمال، یک احتمال میدادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که میخواهید انجام بدهید، حاضر بودم با شما تفاهم کنم...»(صحیفهٔ خمینی، جلد ۱۴ ص ۳۰۳)