«شما با ايثارتان
زنده كردهايد ايمانی گمشده را
قلبی ناپديد را
اعتماد به زمين را.
تو گويی از ميان درهيی با صخرهيی خونين و سخت
رودخانهیی سترگ جاريست
با كبوتران پولاد و اميد.»
(پابلو نرودا، «اسپانیا در قلب ما»، ص ۵۸)
پیام ایرانی و جهانی
شمع عدالتخواهی که برافروخته شود، هیمنهی تاریکیِ جنایت رسوا میشود. این شمع اکنون با رایت «جنبش دادخواهی» در کنفرانس جهانی ایران آزاد، به هیأت خورشیدی بر خاطرات مخاطبان آن در ایران و جهان تابیده است.
پیام ایرانی و جهانیِ کنفرانس ایران آزاد در روز ۱۱ تیر ۱۴۰۳ که با موضوع « ایران ــ جنایت علیه بشریت و محاکمه آمران و عاملان» برگزار شد، در این دو عبارت خلاصه میشود:
ــ «در اتاقی که پر از وکیل و دیپلمات است باید احساس کنیم که در این اتاق، سکوت ناپدیدشدگان بیشتر از این حضور است.»
ــ «وقتی در برابر ناپدیدشدگان، سکوت کنیم، تاریخ تکرار میشود، جنایت تکرار میشود.»
در فضا و حجم و ابعاد سالن کنفرانس ۱۱ تیر ۱۴۰۳ این حس همچون پرواز پرندهیی در گردش بود که تا وقتی سازمان ملل قتل عام تابستان ۶۷ را یک جنایت علیه بشریت بهرسمیت نشناسد و فراخوان به حسابرسی از آمران و عاملان جنایت قرن ندهد، قتل عامشدگان و ناپدیدشدگان هنوز بالای «دار»ها هستند. آن سالن این پیام را در آسمان ایران و جهان میپراکند که دنیای سیاست و معامله و مماشات چگونه به این «دار»های جاری مینگرد و به سکوت و معامله و مماشات با جلادان علیه مردم ایران ادامه میدهد!
گذشتهیی که نمیگذرد
از آن سالن دمبهدم این پیام دریافت میشد که جنبش دادخواهی پرسشهای پاسخناگرفته از سراسر ایران تا «اتاقهای پر از دیپلمات و وکیل» است؛ دادخواهی در ایرانزمین، گذشتهییست که نمیگذرد و هنوز اکثریت شهروندان ایرانی دادخواهان پاسخناگرفته هستند.
کنفرانس ۱۱ تیر، دقیقه به دقیقه پیام میداد که جنبش دادخواهی مشعلی روشنگر در دستان ایرانیان و مهمانان جهانیِ این کنفرانس است؛ چرا که دادخواهیِ قتل عامشدگان ۶۷ و کشتارها در قیامها، روح عاصی و مشترک چهار دههی ایرانزمین است. این روح عاصی و مشترک، حجمیست بیزمان و بیمکان. دامنهییست بهوسعت ناگفتههای یک ملت، ژرفاییست بهعمق خاطرات ملتهب مردم ایران.
غبارروبی از سانسور قرن
کنفرانس ۱۱ تیر ۱۴۰۳ در روز سوم گردهمایی سالانهی مقاومت ایران، پژواکی از جنبش عدالتخواهیِ دادخواهی بود که با روشناگستریِ قلم و شیپور روشنگر هر زبان، از سانسور قرن، غبارروبی کرده و صخرههای سانسور ارتجاع آخوندی و سکوت همسویان با آن را درهم شکسته است.
در این کنفرانس، مکرر در مکرر گواهی داده میشد که ستونهای نگاهدارندهی حاکمیت ولایت فقیه، جز تنوع جنایت نبوده و نیست. اکنون آنانی که دههها نقاب بر چهره نهادند و جرثقیلها را هم توان برداشتن نقابهاشان نبود، به ضرب سرانگشت دادخواهی، خون یاسها و شقایقهای ایرانزمین، نقابهاشان دریده شد. اکنون مردم ایران میبینند که فرزندان همواره انتخابگر و مؤمن به محبوب آزادیشان در تابستان ۶۷، چه افتخار و غروری را در پایداری در برابر هیولای انسانستیز خمینی خلق کردهاند.
رابطهی متقابل دموکراسی و عدالت و ارادهی سیاسی
از دریچهی این کنفرانس که به تاریخ ایران مینگریم، به این اصل بنیادین در علت عقبماندگی میهنمان میرسیم:
«در ایران هرگز دموکراسی بدون عدالت وجود نخواهد داشت.» (ژیل پاروئل، حقوقدان فرانسوی، از سخنرانان در کنفرانس ایران آزاد، ۱۱ تیر ۱۴۰۳)
از دقیقه به دقیقهی کنفرانس ۱۱ تیر ۱۴۰۳ صدای عدالت برای ایران، مهیا بودن قوانین و حقوق بینالملل برای تحقق این عدالت و ضرورت «ارادهی سیاسی» برای بهکارگیری آن بهگوش میرسد و نوید میدهد. اظهارات زیر، شرحی در توصیف این واقعیت هستند:
دکتر وولف شومبورگ، قاضی پیشین دادگاه عدالت فدرال آلمان و قاضی سازمانملل در پروندههای یوگسلاوی سابق و رواندا: «هیجگونه صلحی بدون عدالت نخواهد بود و هیچ عدالتی بدون واقعیت نخواهد بود و چقدر این واقعیتها با موقعیت کنونی ایران منطبق است. ما حقوقدانان سیاستمداران بلندپایه را از جمله در رواندا محاکمه کردیم. برای برقراری یک دادگاه بینالمللی نیازمند یک ارادهٔ سیاسی هستیم. این امکان وجود دارد که با برقراری این دادگاهها از جنایات رژیم جلوگیری کنیم.»
یواخیم روکر، رئیس شورای حقوق بشر ملل متحد ۲۰۱۶: «قتل عام هنوز ادامه دارد. باید یک هیأت تحقیق بینالمللی به ایران برود. ما باید یک تحقیق گسترده در ارتباط با جنایات این رژیم انجام دهیم.»
مارک الیس، مدیر اجرایی کانون وکلای بینالمللی: «ما باید همیشه مهسا امینی را بهیاد بیاوریم. این سران حکومت ایران هستند که این جنایات را مرتکب میشوند. ما قانون جهانشمول بینالمللی علیه جنایت داریم. این قانون اکنون دارد در دنیا فعال میشود. ما باید متعهد بشویم که حسابرسی از جنایتکاران ایران را پیش ببریم و آنها را به پای میز محاکمه بیاوریم.»