در طول تاریخ و بهویژه تاریخ معاصر یک کشمکش سیاسی "اقتصادی"اجتماعی"فرهنگی دو صف و"دو دیدگاه متمایز" بهصورت دائم و همیشگی رو در روی هم قرار گرفتهاند.
از یکسو دایرهٔ حکام و سلاطین (شاهان) و در موازات آن آخوندها قرار دارند. که بهصورت مکمل یکدیگر و با تحصیل ثروت از راه غارت و چپاول و همچنین مشروعیت بخشیدن و فشار بر تودهٔ مردم با اهرم های گسترش جهل و سرکوب اندیشههای نو و مدرن "توانستهاند تا حد زیادی با چوب لای چرخ گذاشتن هر گونه جهش اجتماعی"راه مدرنیزه شدن"عدالت اجتماعی و دموکراسی را کند کنند.
و از سوی دیگر تودهٔ مردم و صاحبان اندیشههای نو که وظیفهٔ مبارزه و رو در رو شدن با جریانهای منحط و پوسیده و میرا "را بهعهده داشته و همچنان دارند. و این کارزار و کشمکش بین این دو صف که از سویی آخوندهای مرتجع با مشروعیت بخشیدن به سلاطین و شاهان و با شعار... . السلطان ظل الله... . شاه سایهٔ خداست... . که همیشه در زیر این سایه نه تنها ارتزاق نموده و بسان انگل به حیات اجتماعی خود ادامه دادهاند بلکه به نوعی مسئولیت حکومت در سایه را بهعهده داشتهاند. و نمونه بارز و روشن آن در قرون معاصر میتوان مخالفت با تأسیس و بنیان دارالفنون به وسیلهٔ امیرکبیر که بهوضوح همدستی ارتجاع در سایه و سلطان که خود سایهٔ خدا بوده را بررسی کرد.
و تعارض منافع از یکسو با جامعهٔ روشنفکری و تودهٔ مردم و از یکطرف اشتراک منافع مرتجعین دینفروش با شاه وقت.
امیرکبیر بهعنوان مؤسس یک نهاد آکادمیک مدرن که در برابر مکتب خانههای آخوندهای مرتجع قد برافراشته بود... به مسلخ فین کاشان برده شد تا شاه و شیخ بتوانند با سد بستن جلوی بینش و آگاهی و همچنین انتشار و گسترش جهل به رفاه و ثروتاندوزی و حیات از طریق غارت و چپاول منابع ملی ادامه دهند. و این دور تسلسل باطل پس از مصادرهٔ انقلاب مشروطه نیز ادامه داشته.
رضا خان قزاق که زمانی محاصره و قلع و قمع کردن مشروطه خواهان در تبریز را جزو افتخارات نظامی خود تلقی میکرد پس از همدستی مرتجعین که دشمنی خود را با انقلاب مشروطه عیان و آشکار میکردند با همکاری استعمار وقت، برای از میان برداشتن رهبران سیاسی و نخبههای ملی دست به کار شد. که این مبارزه خونین بین ملیون و دایرهٔ حکام تا امروز ادامه داشته و دارد. از شیخ فضلالله نوری تا کاشانی و تا خمینی و تا خامنهای.
بله یک جریان ضد ملی با اهرم های فشار متفاوت و البته همجنس شعبان بیمخ های تحت کنترل کاشانی گرفته تا اسمال تیغ زن و ماشاالله قصابها و داوود لشکریها و...
برای نابود کردن پیشآهنگان نبرد در این مبارزهٔ تاریخی و ملی.
و اما این دو جریان ضد ملی گویا با فراموشی و نسیان تعمدی تاریخ باز هم به شیوهٔ جدید و البته نخنما و مندرس با پروپاگاندا و فریب میخواهند سطح مطالبات تاریخی ملی را تقلیل دهند. و با القا و نشان دادن دو گزینه یا شاه و یا شیخ، مطالبات ملی را تحتالشعاع قرار دهند.
و با توجه به اینکه یک وجه متمایز تاریخی در تحول و تغییر بزرگ آتی وجود و حضور شورای ملی مقاومت با ساختاری از طیفهای مختلف و البته با یک وجه مشترک مهم دفاع از منافع ملی از هر حیث بسیار مغتنم بوده و خواهد بود.
شورایی که اجازهٔ انحراف و یا مصادرهٔ رهآوردهای این راه خونین و پر از رنج تاریخی را به هیچ قدرت خارجی یا جریان ضد ملی نداده و نخواهد داد.
که دیگر نه به توپ بستن مجلس بهدست لیاخوف روسی و یا آمپول هوای پزشک احمدی و یا تیربارانهای چیتگر و تپههای اوین کارآیی ندارند.
نسل جوان و آگاه ایران دیگر هیچگاه به دام فریب و یک دور تسلسل باطل دیگر نخواهند افتاد.
نه شاه و نه شیخ
نه ظل الله و نه انگلهای در سایه
قطعا دستآوردهای میهن مدرن فردا نتیجهٔ تجارب تاریخیست. که دیگر فرخی یزدیها لب ندوزند و مصدقها به گوشهٔ عزلت نروند و دیگر هیچ آزادیخواهی سربدار نشود و یا در برابر جوخهٔ اعدام قرار نگیرد.
ایران زیبا آزاد و آباد فردا نتیجهٔ یک عزم تاریخی و ملیست که راه پر فراز و نشیب و البته پر از رنج بوده که خونهای مقدس مبارزین و مجاهدین از بدو مشروطه تا کف خیابانهای شهرهای وطن و یا در زندانهای شاهان و آخوندها زمینهساز و ضمانت آیندهٔ درخشان میهن خواهد بود
و اجازهٔ هر گونه"فرصتطلبی و میوه چینی" را به هیچ جریان ضد ملی در این بزنگاه و مرحلهٔ حساس تاریخی نخواهد داد.
درود بر تمام مبارزین و مجاهدین پیشگامان فداکاری و صداقت.
درود بر جوانان و خلق سلحشور میهن در سراسر جهان که با عزم ملی به هدف رسیدن به آیندهٔ درخشان و مدرن و آرمانی میهن قطعاً موفق خواهند بود.
ج. تهران
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است