سونامی مهاجرت نخبگان و سرمایههای انسانی ایران، در دوران ریاست آخوند رئیسی رکورد شکسته است. مهاجرت نیروی کار، دانشجویان، استادان، متخصصان و بهطور کلی، سرمایههای انسانی به کشورهای توسعه یافته در آسیا، اروپا و آمریکا!
این افزایش مهاجرت چشمگیر همزمان با سرکوب دانشگاهها توسط دولت رئیسی در فاز نخست تصفیه اساتید و تزریق مخفیانهٔ ۱۵هزار از عوامل همسو با سیاستهای سرکوبگرانه و ضد علم و دانش رژیم بهصورت سهمیهای به دانشگاهها اوجی تازه و دردناک گرفته است و فاز دوم آن یعنی تصفیه دانشجویان بر اساس «صلاحیتهای سیاسی- اعتقادی» در راه است! روزی نیست که خبر اخراج و تعلیق اساتید برجسته دانشگاهی، خانهنشین یا حاشیهنشین کردن آنان چونان تیری زهرآگین بر قلب افکار عمومی مردم ایران ننشیند.
این سونامی سهمگین مهاجرت از ثمرات «دولت جوان حزباللهی»! بود که خامنهای جنایتکار وعدهی پوچ و تو خالی آن را بهمنظور تکپایه کردن رژیم فرتوت و رو به اضمحلالش و نیز دست بازداشتن در سرکوب هر چه بیشتر قیام مردم ایران داده بود؛ رژیمی که هیچگونه نسبت و نزدیکی با علم و پژوهش، پیشرفت و استفاده از سرمایههای انسانی ایران نداشته، ندارد و نخواهد داشت و یکی از هزاران ارمغان ویرانگرش، نابود کردن ساحت علم و دانش و راندن جامعهٔ ایران به قهقراست.
مهاجرت به هرقیمتی
در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه، جلای وطن، «رفتن به هرقیمتی و بازنگشتن به هیچ قیمتی»، سالهاست فضای انسانی و اجتماعی را با بحرانی کمسابقه روبهرو کرده است.
روزنامهٔ حکومتی اینترنتی فراز در تاریخ ۲۶مرداد نوشت: «طبق آمار رصدخانه مهاجرت ایران، تعداد دانشجویان مهاجر ایرانی به مقصد آمریکا طی یک دهه گذشته تقریباً ۶۵درصد افزایش داشته است. در سال۲۰۱۰ تعداد دانشجویان ایرانی ۵هزار و ۶۲۶نفر بود اما در سال۲۰۲۰ تعداد آنها به ۹هزار و ۲۹۵نفر رسید. شنیدههای غیررسمی حکایت میکنند که این تعداد در سال اخیر، با رشدی بیسابقه به ۳۰۰هزار نفر نیز رسیده است.
رصدخانه مهاجرت ایران همچنین در پژوهشی دیگر، به بررسی شاخص میل به مهاجرت میان دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی، پزشکان، پرستاران، اساتید، محققان، پژوهشگران و فعالان کسب و کارهای نوپا یا همان استارتاپها پرداخته است. در این گزارش آمده که شاخص میل به مهاجرت در همه گروههای بررسی شده بیش از ۴۰درصد است. به عبارتی ۵۳درصد استادان و پژوهشگران، ۴۵درصد پزشکان و پرستاران، ۴۳درصد فعالان استارتاپی و ۴۰درصد دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی میل دارند از ایران مهاجرت کنند».
از سوی دیگر به گزارش روزنامه حکومتی اعتماد ۶ شهریور: «تنها در زمان دولت سیزدهم بیش از ۶۵ استاد تراز اول دانشگاهی از محیط دانشگاهی اخراج شدهاند. اساتیدی که هر کدام از آنها نام بلندی در عرصه دانشگاهی دارند اما از آنجا که حاضر نشدهاند استقلال خود را صرف بازیهای سیاسی و جناحی ساختار یکدست کنند، حکم اخراج آنها صادر شده است».
محمد فاضلی، جامعهشناس که در ابتدای کار دولت رئیسی از تدریس منع شده بود در حساب توئیتری خود نوشت: «روندهای متعددی به سوی زوال دانشگاه بالاخص علوم انسانی و اجتماعی همگرا شدهاند، از اخراج اساتید حتی اندکی منتقد و ناهمسو تا مهاجرت استعدادها و بحران جایگزینی استاد خوب، جامعه ایران آینده، صدای این دهل نوازی را خیلی دردناک خواهد شنید» (روزنامه حکومتی اعتماد ۶شهریور ۱۴۰۲).
بنا به گزارش سایت حکومتی اکو ایران در ۱۲مرداد امسال، لاتاری، یک فرصت مهاجرتی برای داوطلبان سفر و مهاجرت دائمی به آمریکاست و بر اساس دادههای رصدخانه مهاجرت، رتبه ایران از جایگاه نهم بهعنوان کشورهای درخواست دهنده برای لاتاری در سال۲۰۰۷ به رتبه ۵ در سال۲۰۱۴ و رتبه ۳ در سال۲۰۲۱میلادی تغییر کرده است (سایت حکومتی اکو ایران ـ ۱۲مرداد ۱۴۰۲).
آش آنقدر شور است که معصومه ابتکار در واکنش به اخراج سریالی اساتید نوشت: «این نحوه برخورد با دانشگاهیان در تاریخ بیسابقه است! (روزنامه حکومتی اعتماد ۶ شهریور۱۴۰۲)
مهاجرت پزشکان، تکنیسینها و متخصصان مراقبتهای بهداشتی، مهاجرت مجازی، مهاجرت ۷۰درصدی فارغالتحصیلان سمپاد نیز بخشی از این برخوردهای بیسابقه در رژیم آخوندی است که مجال نوشتن آنها در این اندک نیست و هر کدام نیاز به پرداختن جداگانه دارد.
چرا سونامی مهاجرت؟!
پدیدهٔ مهاجرت نخبگان ایران، امری تازه نیست اما در بزنگاههایی چون سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ که همزمان با سالهای قیام مردم و جوانان و دانشجویان بوده، افزایش چشمگیری داشته و در سالهای اخیر، گسترشی با سرعت و شتاب بیشتر یافته است. علت چیست که مهاجرت به هر قیمتی را به جان نخبگان انداخته است؟ چرا باید نخبگان این مملکت در حوزه کارشناسی و تخصصی به بنبست برسند و مهاجرت به خارج از کشور به یک فرهنگ تبدیل شود؟!
آیا چیزی به جز حاکمیت سیاه ولایت فقیه که عرصه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را هر روز بر مردم تنگ و تنگتر میکند و هر صدای اعتراضی را سرکوب و خاموش میسازد؟! آیا ریشه چیزی است به جز هیولای شوم ولایت فقیه؟!
روزنامه حکومتی اینترنتی فراز، ۲۶مرداد امسال نوشت: «آنچه در کشور ما از سال۵۷ به بعد اتفاق افتاده... مسألهٔ رفتن و بازنگشتن دانشآموختگان و نخبگان از کشور است... شرایط داخلی کشور، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تأثیر مستقیمی بر این پدیده داشته و متناسب با ایجاد امید به آینده، این روند تغییر پیدا کرده است. تا جایی که در دو سال اخیر شاهد گسترش و افزایش نگرانکننده خروج نخبگان و دانشآموختگان دانشگاهی، بهویژه در حوزه پزشکی از کشور بودهایم. این گروه شامل دانشجویان، دانشآموختگان و حتی پزشکان با تجربه و کارآزموده است که در دهههای اخیر، بالاترین ظرفیت انسانی را در روند کنکور سراسری دانشگاهها جذب کرده و مزیت قابل توجهی را برای کشور ایجاد کردهاند و نیز متخصصان حوزه پزشکی و پزشکان کارآمد. این پدیده، با فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و... کشور ارتباط مستقیم دارد».
خانه از پایبست ویران است!
چنانچه نخبگان در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... به جایگاه اصلی خود بازگردند و میدانداری کنند، بخش اعظمی از چالشهای ایران با محوریت نخبگان حل و فصل خواهد شد. اما در حاکمیت ننگین ولایت فقیه این امر اساساً میسر نیست و چارهٔ درد و درمان، تنها یکی هست و بس و آن سرنگونی تام و تمام حکومت ولایت فقیه و برقراری حکومتی سکولار و دموکراتیک. چرا که خانه از پایبست ویران است!
آوا فرهادی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است