قیام حماسه آفرین مردم ایران از دویستمین روز خود نیز گذشت اما همچنان بر عزم سرنگونی فاشیسم مذهبی پای فشاری میکند. حملات شیمیایی شرکتهای دانش بنیان زیر نظر بیت «آقا» و کارگزاران پاسدار شبانه روز در حال آسیب رساندن به دختران دانشآموز است. همانانی که دمار از روزگار خامنهای و نظام ولایت فقیه در خیابانها درآوردهاند. علاوه بر آن قیام شکوهمندی که احترام مردم جهان را برانگیخته است در بیش از ۲۰۰شهر میهن شرایط را بهنحوی تغییر داده است که همگان معترفند که دیگر به وضع سابق برنمیگردد. گرچه به بهای سنگینی که تا این ساعت پرداخت شده است:
بیش از ۷۵۰شهید راه آزادی با ۳۰هزار دستگیری و فشار مداوم به خانوادههای شورشگران و رنج و آزار به بازماندگان شهدا و سرکوب دانشجویان مبارز و هزار و یک جور ستم و مردم آزاری که دولت آخوند رئیسی و ارگانهای امنیتی و گشتاپوهای مزدور، اعمال میکنند.
زمینهها و علل جنبش
بیش از چهار دهه از نبرد قهرمانانه پیشتازان و نیروهای جان بر کف در برابر فاشیسم دینی حاکم بر ایران میگذرد و جنبش کنونی پشتوانه عظیم و والایی در خود دارد. با این همه وضعیت اسفناک و فاجعهآمیز اقتصادی و اجتماعی چنان عرصه را بر حیات مردم ایران تنگ نموده که دیگر راهی جز شرکت مؤثر در مبارزات آزادیخواهانه نمانده است. در گزارشی که سازمان برنامه و بودجه در آغاز کار دولت رئیسی منتشر کرده بود نشان میداد در سالهای پیش رو وضعیت اقتصادی بهمراتب بدتر خواهد شد یکی از اصلاحطلبان باند مغلوب در این باره گفته بود: «میانگین رشد اقتصادی در سالهای آینده ۱.۷ درصد، تورم ۵۴درصد و افزایش دلار نیز ۵۰درصد پیشبینی شده است. قیمت ارز در پایان سال۱۴۰۶، حدود ۲۸۵هزار تومان برآورد شده است. ! اینها یعنی اینکه یک فاجعه تمامعیار برای اقتصاد و مردم ایران در راه است» (اعتماد ۵ دی۱۴۰۱)
جالب اینکه مطابق همان پیشبینیها حقوق و دستمزد کارمندان و کارگران در محدوده ۲۵درصد افزایش یافته است در حالی که تورم بالای ۵۰درصد است و این یعنی خط فقر از خط حیات میلیونها تن نیز عبور کرده است.
دگرگونیهای بزرگ در نهادهای اجتماعی
تنها اوضاع اقتصادی نیست که وقوع جنبش انقلابی را توجیه میکند بلکه دگرگونی و تحولات عمیق و گسترده نهادهای اجتماعی نیز نشانگر این واقعیت است.
متخصصان و تحلیلگران حکومتی اذعان میکنند که خیزشهای اجتماعی بهدلیل گستردگی و عمق نارضایتیها تبدیل به جنبشهای اجتماعی شده و با یک جرقه و یا ماشهای به مانند قتل ناجوانمردانه مهسا، شعلههای قیام را برمیفروزند. حسن محدثی، جامعهشناس در جمعبندی قیام سال۱۴۰۱ گفته بود: «در وضعیت ساختاری نارضایتی آفرین، اتخاذ گزینه سرکوب میتواند «جنبش سازش ناپذیر» با اهداف رادیکال پدید بیاورد و ما اکنون در ایران با یک جنبش سازش ناپذیر مواجه هستیم» (صدانت۲۰آذر۱۴۰۱)
خصلت جنبشی جامعه ایرانی
بر این اساس عموم کارشناسان علوم اجتماعی در انتظار به نتیجه رسیدن جنبش انقلابی در ایران هستند و یا اینکه رژیم آخوندی را در این وضعیت مخاطب قرار داده و از آن انتظار ترمیم و اصلاح رفتارش را دارند! یکی از همین کارشناسان که دیپلمات این رژیم هم بوده است میگوید: «جامعه ایران یکی از جوامع غیراروپایی است که یک سابقه و سنت نیرومند جنبشی دارد و زودتر از دیگر جوامع مشابه وارد مرحله جنبشی شد» (شرق۲۲فروردین۱۴۰۲).
وی به سابقهیین امر از انقلاب مشروطه و جنبش ملی شدن نفت و انقلاب ضدسلطنتی اشاره میکند و کنشهای اعتراضی ایرانیان را از نیمه دوم قرن نوزدهم حول دو محور اصلی، یعنی مبارزه با نفوذ خارجی و مبارزه با استبداد داخلی، برمیشمارد.
اما در عینحال به سران نظام ولایت فقیه یادآوری میکند «اگر جامعه ایرانی دارای چنین خصلتی نبود، اساساً قدرت به آنها نمیرسید (!). این واقعیت که خصلت جنبشی جامعه ایرانی در چند دهه گذشته حفظ و تقویت شده، حاکی از ضرورت توجه واقعی قدرت سیاسی به مطالبات جامعه است»!
و یا آن استاد مطالعات فرهنگی اذعان میکند که مرور حوادث سالهای اخیر نشان میدهد «اصولاً متولیان در ایران بیشتر به خود میاندیشند تا تأثیر حوادث بر زندگی و اقتصاد تأثیرپذیران از آن» و به این حضرات توصیه میکند «از نگاه «شهروندان» و «تأثیرپذیران» به ارزیابی عملکرد خود بپردازند: «بحرانهای کلان اجتماعی نظیر فقر، بیکاری، ناامیدی جمعی، تورم و فشارهای اقتصادی، تحریم، آلودگی هوا، کمآبی و تغییرات ارزشهای نسلی و ارزشهای فرهنگی، شهروندان و تعداد زیادی از افراد از آن متأثر میشوند و بحران میتواند پیامدهای سیاسی، امنیتی و اجتماعی در بعد محلی، قومی و ملی و حتی فراملی پیدا کند (شرق۲۲فروردین۱۴۰۲).
او نیز مراحل «رنج و آشفتگی» جامعه را به «مرحله خستگی و خشم» و از آنجا به «مرحله عصیان» ترسیم نموده و از «نگاههای تکمرحلهای، تکبعدی و مقطعی» به کارگزاران رژیم آخوندی انذار میدهد که «کمکی به حل و فصل بحرانها نمیکند»
چندی پیش تییری کوویل، پژوهشگر مؤسسه روابط بینالملل و راهبردی فرانسه و متخصص در امور ایران گفته بود: «برخلاف آنچه رژیم [اسلامی] انتظار دارد، سرکوب، به خشم مخالفان دامن میزند و در این راه آنان را نه تنها منصرف نمیکند، بلکه بیشتر تشویق میکند».
ترس از جنبش دامن ضحاک را رها نمیکند
پژوهشگران بسیاری بر این باورند سرکوب و ارعاب رژیم آخوندی ناشی از ترسی است که به جانشان افتاده است. این ترس واقعی است چرا که جوانان آگاه و دلیر میهن در برابر ضحاک ایستادهاند و او را تا سرنگونی تمام عیارش رها نخواهند کرد.