خامنهای در یک فرایند مهندسیشده از سوی شورای نگهبان ارتجاع، جلاد بدنام ۶۷ را به ریاستجمهوری منصوب کرد و نام آن را انتخابات گذاشت. این بهاصطلاح انتخابات از سوی مردم ایران مورد بایکوت و تحریم قرار گرفت. ارقام از پیش مشخص شده، اگر چه بارها اگراندیسمان شده بودند ولی نتوانستند تنفر عمومی مردم را از این هیولای بدنام لاپوشانی کنند. خامنهای تلاش کرد آرای باطله را نیز جزو آرای ریختهشده به سبد رأی رئیسی و در راستای تأیید نظام بهشمار آورد اما کسی سفسطهٔ او را به پشیزی نخرید.
مأموریت و اولویت رئیسی
اکنون جلاد با قدم گذاشتن بر زمینی مشحون از مینهای جهندهٔ قیامهای غیرقابل پیشبینی، به کاخ ریاستجمهوری خزیده است.
مأموریت و اولویت او این نیست که یک اقتصاد درهمشکسته را نجات دهد. او نیامده است تا تورم کمرشکن را از بین ببرد. رسالت او این نیست که واکسیناسیون سراسری انجام دهد و کرونا را از این مرز و بوم بتاراند. برای این رئیس جمهور نشده است تا بحران آب و برق را حل نماید. به ساختمان پاستور نرفته است تا برای خط فقر چارهای بیندیشد. او را خامنهای برای این برکشیده است تا رژیمش را از سرنگونی محتوم نجات دهد. ز این بابت به وی تکیه کرده است تا او بتواند خط سرکوب را پیش ببرد. با پیشرفت فزاینده و تصاعدی مجاهدین و کانونهای شورشی مقابله نماید و زندان و زنجیر را گسترش دهد.
او جلادی است که قطع دست را از افتخارات خود میداند. آمده تا بهزغم خود نظام ولایت فقیه را در وانفسای مرگ تاریخیاش امتداد دهد.
قاضی اعدامهای فراقانونی
قرار گرفتن این عضو فعال هیأت مرگ با خون ۳۰هزار زندانی سیاسی بر روی دستهایش باید جامعهٔ جهانی را برانگیزد. باید بدانند ۷۳سال پس از تصویب اعلامیهٔ جهانی حقوقبشر پذیرفتنی نیست که یک قاتل قتلهای سیستماتیک بر ریاستجمهوری کشوری مانند ایران تکیه زند و بهعنوان رئیس جمهور به سفرهای دیپلماتیک برود و از سوی سران کشورها مورد استقبال قرار گیرد.
ابراهیم رئیسی، حق حیات را از ۳۰هزار زندانی بیدفاع سیاسی سلب کرده است. برخورداری از حق حیات، یکی از بنیادینترین حقوق انسانهاست. این حق در اعلامیهٔ جهانی حقوقبشر و نیز در مادهٔ ۶ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی بهرسمیت شناخته شده است. تأکید شده است که هیچکس نباید از بهطور خودسرانه از حق حیات محروم شود.
او این اعدامهای فراقانونی را با استناد به یک کاغذپاره انجام داده است. اعدام فراقانونی کشتن عامدانه و نامشروعی است که به وسیله حکم دولتی یا با صلاحیت دولتی صورت پذیرفته، بدون آن که شخص پیشتر نزد محکمه کیفری، محکوم به مجازات شده باشد یا تشریفات و آیین دادرسی مقتضی مراعات شده باشد یا آنکه حکم مجازاتش خارج از محدوده مجاز قانونی بوده و از حدی که قانون معین نموده فراتر باشد. حکم نیمصفحهیی خمینی خطاب به هیأت مرگ، هیچ جنبهٔ قانونی ندارد و در هیچیک از قوانین مصوب بینالمللی نیامده است.
فراخوان به تحقیقات کیفری پیرامون رئیسی
فراخوان عفو بینالملل یک هشدار به جامعهٔ جهانی است. این ارگان بینالمللی حقوقبشری در ۴اوت ۲۰۲۱ (۱۳مرداد۱۴۰۰) در واکنش به تحلیف ابراهیم رئیسی در یک رشته توئیت نوشت:
«جنایات علیه بشریت بر مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی بهعنوان رئیسجمهور رژیم ایران سایهیی سهمگین انداخته است.
ما همچنان اعلام میکنیم که او بهخاطر نقشش در جنایات علیه بشریت در سابق و جاری مرتبط با کشتار۶۷ باید تحت تحقیقات کیفری قرار بگیرد.
جامعهٔ بینالمللی از جمله اتحادیه اروپا که قرار است نماینده خود انریک مورا را بهمراسم تحلیف بفرستد، باید تعهد خود برای مبارزه علیه مصونیت حاکم در ایران برای مسئولان اعدامهای فراقضایی و سایر موارد قتل، ناپدیدسازی اجباری و شکنجه را بهصورت علنی نشان دهند.
رهبران جهان باید از شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد بخواهند تا یک سازوکار تحقیق و پاسخگویی مستقل برای جلوگیری از تکرار چرخه خونریزی و تأمین عدالت و پاسخگویی برای قربانیان و بازماندگان ایجاد کنند».
جلوگیری از تکرار چرخهٔ خونریزی و تأمین عدالت و پاسخگویی برای قربانیان و بازماندگان، با کشاندن رئیسی و اعضای هیأت مرگ و همچنین خامنهای، اژهای و قالیباف و سران حکومت فاشیستی آخوندی امکانپذیر است.
براین اساس محاکمهٔ رئیسی ضرورت فوری است، نه فردا که همین امروز، همین الآن.
این شعر پابلو نرودا، خواست قلبی تمام مادرانی است که خاک خاوران را با سرانگشتان مجروح خود برای یافتن نشانهای از عزیزانشان کاویدهاند.
من مجازات میخواهم
آنها تفنگهای پر از باروت را آوردند
آنان دستور این کشتار وحشیانه را صادر کردند
آنها اینجا با خلقی مواجه شدند
گردآمده به حکم عشق و وظیفه
که سرودی میخواندند.
دخترک با پرچمش فرو افتاد
و پسر، خندان، زخمی، در کنارش
مردم وحشتزده، با درد و خشم
دیدند آنان را که بر خاک میافتادند
و همانجا که کشتگان افتاده بودند
مردم پرچمهایشان را در خون زدند
تا آن را رو به دژخیمان دوباره برپا دارند.
بهخاطر این مردگان، بهخاطر مردگانمان
مجازات میخواهم!
برای آنها که بر خاک میهن خون ریختند
مجازات میخواهم!
برای جلادی که حکم این کشتار را داد
مجازات میخواهم!
برای خیانتکاری که به قیمت خون دیگران بالا رفت
مجازات میخواهم!
برای آنکه فرمان مرگ داد
مجازات میخواهم!
برای آنان که از این جنایت دفاع کردند
مجازات میخواهم!
نمیخواهم دست خونآلودهشان را به سمتم دراز کنند
من مجازات میخواهم!
نمیخواهم سفیر من باشند،
نمیخواهم حتی در خانهشان راحت بنشینند
مجازات میخواهم!
میخواهم در همین مکان، همین میدان، محاکمه شوند
من مجازات میخواهم!
من مجازات میخواهم!