728 x 90

زندانهای ایران؛ کانون مبارزه و مقاومت

زندانهای ایران؛ کانون مبارزه و مقاومت
زندانهای ایران؛ کانون مبارزه و مقاومت

رژیم آخوندی در کنار سرکوب نارضایتی‌های اجتماعی و افزایش اعدام‌های بی‌رویه، سالهاست که به گسترش زندانها و مراکز بازداشت پرداخته است. آمار دقیقی از تعداد زندانها و بازداشت‌گاههای آشکار و مخفی رژیم و تعداد زندانی‌ها و بازداشتی‌ها وجود ندارد؛ فقط آنچه مشخص است این است که رژیم با ایجاد بزرگ‌ترین زندانها و استفاده از شدیدترین شیوه‌های سرکوب‌، سعی دارد هر گونه صدای مخالف را خفه کند. هر جوانی که در پی عدالت، آزادی و حقوق‌بشر باشد سوژه‌ای برای دستگیری و زندان و شکنجه است. در زمینهٔ بازداشت و پرونده‌سازی بی‌گمان رژیم با فاصلهٔ بسیار رکورددار دیکتاتورهای منطقه و جهان است.

فراموش نمی‌کنیم که پس از قیام آبان ۹۸، حداقل ۱۲هزار نفر بازداشت شدند و ابعاد بازداشتها طوری بود که رژیم مجبور شد در بسیاری از نقاط، از مدارس به‌عنوان مکانی برای بازداشت نفرات دستگیر شده استفاده کند. پس از قیام ۱۴۰۱ هم در بازداشت‌های فله‌ای خود رژیم از آمارهای ۲۰هزار و ۵۰هزار بازداشتی خبر داد، بنابراین شکی در این نیست که یکی از وسایل رژیم برای اختناق و بستن جامعه، بازداشت‌های بی‌رویه و پرونده‌سازی حداکثری است.

اخباری که در همین روزهای سالگرد قیام از زندانها و فضای سرکوب و دستگیریها بود نشانگر افزایش دستگیریها و فضای بگیر و ببند در هراس از تکرار قیام بود. بسیاری از جوانان و قیام‌آفرینان احضار و تهدید شدند. تعدادی از بستگان و خانواده‌های شهدا و حتی مادران پیر شهدا بازداشت شدند.

 

در زنجیر، اما پیشتاز!

به‌نحو شگفتی سیاه‌چاله‌های رژیم آخوندی که به‌منظور رعب آفرینی و حبس کشیدن تعدادی اسیر دست و پا بسته باشد تبدیل به مرکزی برای مبارزه و آزادیخواهی و مکانی برای تجمع شجاع‌ترین و آگاه‌ترین جوانان ایران‌زمین شده است. هم‌چنین زندانیانی که قرار بوده محبوسینی سرافکنده در بین زنجیرها و درس عبرتی در پرهیز از هر گونه حق‌خواهی و دادخواهی باشند خودشان به سخنگویان و پیشتازان مبارزه تبدیل شده‌اند.

آنها در بدنام‌ترین زندانها مثل اوین و قزلحصار سالگرد قیام را زنده نگه می‌دارند؛ مراسم جمعی با شعر و سرودخوانی برگزار می‌کنند؛ شعارهای انقلابی هم‌چون «داغ و درفش و زندان، احکام بغی و اعدام، شعله زند در قیام»، «طلایه دار ایران، شهریور شهیدان، ریشه هر ستمگر بر می‌کند ز بنیان» و «پیام ما در زندان، به‌رخودان (مقاومت)، سه‌رهه‌لدان (مبارزه)» سر می‌دهند!

زنان زندانی مجاهد سخنرانی می‌کنند؛ شعار می‌دهند؛ از نقش شورشگران برای آزادی تجلیل می‌کنند؛ بر حفاظت از مرزهای سرخ بین خلق و ضدخلق پافشاری کرده و شعار محوری «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» را فریاد می‌زنند. با ذکر خاطرات خود و صحنه‌هایی که شخصاً در آنها حضور داشته‌اند، فضای قیام و عصیان را زنده نگه می‌دارند و ظلمات سلولها را با نور امید در هم می‌کوبند.

دو زندانی نخبه پیام صادر می‌کنند و رجز می‌خوانند که «نسل ما نسل قیام است. همان نسلی که در قیام مهسا تمام‌عیار جنگید، دستگیر شد و شهید شد، اما تسلیم نشد و نمی‌شود». هشدار می‌دهند که «انبار باروت خشم و نفرت که در اثر اعدام، کشتار و ستم انباشته شده است، برای انفجار تنها نیاز به یک جرقه دارد»؛ نوید می‌دهند و بر عهد خود پا می‌فشارند که «از دانشگاه و مدرسه تا خیابان‌ها عهدی خونین است، تا پایان راه و دمیدن سحر!».

روزگاری بود که با تهدید پرونده‌سازی و مجازاتهای دیگر مانع کوچکترین ارتباط زندانیان با یکدیگر می‌شدند و می‌شوند، اما اسکلت پوسیدهٔ ولایت فقیه را بنگرید که اینک زندانیان شبکه‌یی گسترده از همبستگی و اتحاد در بسیاری از زندانها تنیده‌اند؛ ۹۷۴تن از آنها در ۹۴ زندان کشور «به‌یاد آن ۳۰هزار زندانی سیاسی که در زندانهای مختلف سراسر کشور به طناب‌های دار سپرده شدند» بیانیه صادر می‌کنند و به دادخواهی بزرگ برای قتل‌عام ۶۷ می‌پیوندند. در این هم‌صدایی و هم‌بستگی اختناق‌شکن و ظلمت‌سوز، زندانیان عمومی نیز به آنها پیوسته و بخشی از امضاکنندگان از همین زندانیان آگاه هستند.

زندانیان شورشی، کارزارهای بزرگی در روزهای سه‌شنبه راه می‌اندازند و به سرکوب و «اعدام» نه می‌گویند؛ اعتصاب غذا می‌کنند؛ برای «نیروی سرکوبگر استبداد دینی حاکم بر ایران» خط و نشان می‌کشند؛ در بیانیه‌های خود با شهدای قیام و سربه‌دارانی هم‌چون «محسن شکاری، محمدمهدی کرمی، محمد حسینی، مجیدرضا رهنورد و دهها زندانی دیگر از جمله شهید قهرمان رضا رسایی» تجدید عهد می‌کنند و از داخل سلول‌های نمور به کل ایران نور و شور می‌پاشند و به همه ایرانیان باور و امید تزریق می‌کنند.

 

افزایش مقاومت در زندانهای ایران، نمادی آشکار از ادامه‌دار بودن قیام است. زندانیان سیاسی در ایران، به‌ویژه پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، با تحمل سخت‌ترین شرایط و فشارها، هم‌چنان به مبارزه خود برای آزادی و عدالت ادامه می‌دهند. این مقاومتها که در شکل‌های مختلفی از جمله اعتصاب غذا، تحصن، برگزاری مراسم، نامه‌نویسی و پیام به بیرون، اتخاذ مواضع علنی و مقاومت در برابر شکنجه و تحقیر نمود پیدا کرده است، نشان می‌دهد که خواسته‌های مردم برای تغییر هم‌چنان زنده است و سرکوب و کشتار و اعدام نتوانسته آنها را خاموش کند.

ایستادگی این زندانیان، بیانگر این است که اراده برای آزادی و عدالت در میان مردم ما ریشه‌دار است. این مقاومتها تنها درون زندانها نمانده و بلکه در سطح جامعه نیز به‌عنوان یک نیروی الهام‌بخش برای ادامه اعتراضات و قیامهای مردمی عمل می‌کند.

این حقیقت از میله‌های زندان عبور کرده و به همه جهان رسیده است که با وجود افزایش سرکوب و اعدام، اما انگیزه‌ها و خواسته‌های مردم برای تغییر عمیق‌تر و جدی‌تر شده است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0c3b7e6d-6542-4835-9452-2412a1ba149f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات