«ما همه با هم هستیم!»؛ این یکی از شعارهای نمادین خیزشها و قیامهای مردم ایران علیه دیکتاتوری آخوندی، از قیام ۸۸ تا به امروز است. شعاری که همبستگی، همسویی و همدلی ملتی اسیر علیه غاصبان حاکمیتش را نمادینه میکند.
روز ۴اردیبهشت این شعار در فریادهای دانشجویان علم و صنعت طنینانداز شد که خطاب به مزدوران حراست خامنهای خروشیدند: «حراست بترسید، ما همه با هم هستیم». این تغییر ظریف در شعار، بیانگر یک گام بلند رو به پیش در رویارویی جنبش اعتراضی با قوای سرکوبگر نظام ولایت است.
تظاهرات اعتراضی بزرگ دانشجویان علم و صنعت در پی توهین و ضرب و شتم یک دانشجو، توسط وحوش خامنهای (حراست) شکل گرفت. آن هم در دومین هفتهٔ بازگشایی دانشگاهها در سال جدید، نوید آن است که سال ۱۴۰۱ در رابطه با جنبش اعتراضی مردم ایران سال ویژهای خواهد بود.
از آغاز سال جدید، هر روز زنجیرهای از حرکتهای اعتراضی و اعتصاب در شهرهای مختلف، توسط اقشار عاصی برگزار شد.
روز اول اردیبهشت نیز خیزش سراسری و عظیم معلمان در بیش از ۶۰شهر میهن، ارکان رژیم را لرزاند؛ تا جایی که رسانههای حکومتی مجبور به هشدار شدند که معلمان «طیف گستردهای از جامعه را دربرمیگیرند» و حواستان باشد که «با گسترده شدن اعتراضات آنها، احتمال فراگیر شدن اعتراضات و پیوستن سایر اصناف به معلمان نیز وجود دارد»(بهارنیوز اول اردیبهشت).
روز ۴اردیبهشت، همزمان با دانشجویان علم و صنعت، بازنشستگان بهجان آمده از ظلم و غارتگری در چندین شهر میهن تجمع اعتراضی برگزار کردند.
آغاز حرکتهای اعتراضی و خیزشهای سراسری در سال جدید در حالی است که سال ۱۴۰۰ سال اوجگیری خیزشها، قیامها و اعتراضات بود. پیش از آن خامنهای بهمدت یک سال با قتلعام مردم بهوسیلهٔ کرونا توانسته بود جلو خیزشها و قیامها را بگیرد. اما با افت کرونا و آغاز قیامهایی مانند قیام سیستان و بلوچستان و قیام تشنگان خوزستان و اصفهان و... خلیفهٔ ارتجاع سخت به تکاپو افتاد تا با تلفیق «وعده» و افزایش «سرکوب» با اوجگیری، بههمپیوستگی و شدت گرفتن اعتراضات و خیزشها جلوگیری کند. در راستای همین سیاست رئیسی را بر مستند ریاستجمهوری نشاند تا با جلاد ۶۷ جامعه را مرعوب کند. همزمان میزان اعدامها را هم بالا برد تا جایی که تعداد اعدام تنها در نیمهٔ دوم سال ۱۴۰۰ بیش از تمام سال ۱۳۹۹ بود.
اما نهتنها اعتراضات و خیزشها فروکش نکرد، بلکه بر تعداد، گستره و جمعیت آن افزوده شد و شعارها هر چه بیشتر بهسمت نفی تمامیت رژیم جهت یافت و رادیکال شد و رسانههای حکومتی اذعان کردند: «اگر چه حجم برخوردهای امنیتی با معلمان افزایش یافته، اما این باعث نشده که اعتراضات آنها کم نشود»(بهارنیوز اول اردیبهشت).
اکنون با آغاز اعتراضات و خیزشهای سراسری در سال ۱۴۰۱ دو چشمانداز وجود دارد:
یکم: هر چند خوی وحشی و سرکوبگر این رژیم تغییری نکرده، اما ۴۳سال رویارویی با مردم و مقاومت ایران، ماشین سرکوب هر چه فرسودهتر شده و آن را در برابر خیزشها و اعتراضات مردم، عاجزتر کرده و با گسترش اعتراضات این دستگاه سرکوب باز هم ناتوانتر میشود.
دوم: شدت نارضایتیها از یکسو و عملیات اختناقشکن کانونهای شورشی و گسترش آن از سوی دیگر، جامعه را بهسمت عبور از سرکوب رژیم جهت و شتاب میدهد.
همین چشمانداز خطرناک است که باعث شده از درون رژیم بوقهای هشدار نسبت به پیشروی جبهه سرنگونی بهصدا درآید که: مجاهدین «۴۳سال است به هیچ قیمتی از ضربه به نظام دست برنمیدارند» و «یک وقتی دیدید سر از خواب برمیداریم و میبینیم همه چیز از دستمان رفته است!»(آخوند فرزانه، امام جمعه رژیم در مشهد ۳اردیبهشت).