728 x 90

غارت سفره‌های فقرا و جیب‌های کوچک هیولایی

غارت سفره‌های فقرا...
غارت سفره‌های فقرا...

فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه، در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مطلبی نوشته است به نام: «به اسم صادرات سیب‌زمینی، سفره فقرا غارت و جیب‌های کوچک هیولایی شدند». در این مطلب جابه‌جا به «کارنامه ۱۰سال اول» رژیم اشاره شده و نگارنده آن را «با عزت و آبرو»! خوانده است. در این متن ضمن دفاع از اندیشه و تلقی آخوند بهشتی از ولایت فقیه، نکات قابل تاملی وجود دارد که به آن می‌پردازیم:

مومنی در چند جا به مشکلات اقتصادی کشور و سیاست‌های اقتصادی موجود اشاره دارد، که شامل فساد، ناکارآمدی، نابرابری، بحرانها و رویکردهای نادرست در حوزه‌های مختلف اقتصادی می‌شود:

 

خشم انفجاری جامعه در قبال سیاست‌های حاکمیت

مومنی با اشاره به عصبانیت مردم از فساد و ناکارآمدی، بر اهمیت استفاده از «خرد» و «اندیشه‌ورزی» در برابر واکنش‌های هیجانی و احساسی [بخوانید تدبیر حاکمان برای برون‌رفت از خطر سرنگونی] تأکید می‌کند. از این هشدار می‌توان فهمید که کار از کار گذشته است.

«مردم ما به حق از این همه فساد، ناکارآمدی، نابرابریهای ناموجه و بحرانهای بزرگ و کوچک، عصبانی هستند. اما اگر این عصبانیت به کانال خرد و اندیشه ورزی نیفتد، همه‌مان ضرر خواهیم کرد.» (۱)

 

فساد و ناکارآمدی نهادینه شده و سیستماتیک

نگارنده در ادامه با اشاره به‌نحوه برخورد دولت با بحرانهای اقتصادی می‌نویسد:

«غم‌انگیز است که یک مدیر کلیدی اقتصادی کشور، بگوید تورم به من ربط ندارد، اما وقتی موضوع آزادسازی واردات خودروی لوکس می‌شود، از رقبای خود سبقت می‌گیرد که بگوید من بیشتر در این زمینه نقش‌آفرینی کردم. یعنی ما این قدر معیارها را از دست داده‌ایم!» (۲)

البته او دامنه فساد را فقط تا مدیران محدود می‌کند و بیشتر از آن وارد نمی‌شود یا اجازه ندارد وارد شود.

 

بازارگرایی و خصوصی‌سازی فاسد

در بخش دیگری از این مطلب به رویکرد بازارگرایانه و خصوصی‌سازیهای صورت گرفته در کشور اعتراف شده است:

«بازارگرایی مبتذل که مبتنی بر خصوصی‌سازی فاسد، آزادسازی فاسد و شوک درمانی فسادزا است، نظم اجتماعی ما را میان تهی کرده... ببینید عزیزان چقدر از نظر کیفیت پشتیبانی کارشناسی و بنیه یادگیری از تجربیات سقوط کرده‌اند که از یک‌سو با عنوان صادرات سیب زمینی، غارت سفره فقرا اتفاق می‌افتد و چون جهش نرخ ارز داشتیم، به قیمت به غارت بردن سفره‌های مردم، جیب‌های کوچکی، هیولایی‌تر بزرگ می‌شوند و این قدر این کار جنون‌آمیز انجام می‌شود که به فاصله کوتاهی، همانها که آن میزان جنون‌آمیز و مشکوک، اسم رهاسازی را صادرات گذاشته بودند، اکنون به واردات افتاده‌اند» (۳).

او اضافه می‌کند که «صدها نمونه دیگر هم می‌توان این‌گونه ذکر کرد»!

 

افزایش فقر و قدرت گرفتن رباخوارها

مومنی در این بررسی سپس به افزایش فقر و رشد بی‌سابقه رباخواری و رباخواران و مشکلات ناشی از شوک‌های ارزی اشاره می‌کند و می‌نویسد:

«مطالعه‌ای که انجام شده، نشان می‌دهد در همین شوک ارزی که از حدود کمتر از ۶۰ هزار تومان دلار را به بالای ۸۰ هزار تومان رساندند، شوک تقاضای ۸۰۰ هزار میلیارد تومانی برای سرمایه در گردش برای تولیدکننده‌ها اضافه‌تر شده است. یعنی اینها با این کار، بی‌سابقه‌ترین رونق‌ها را برای رباخوارها ایجاد کردند. مگر می‌شود شما شعار عدالت دهید و بعد مردم را دچار فقر و عسرت و بیکاری کنید و سفره‌های رباخوارها را چاق‌تر کنید!؟» (۴)

 

خصوصی‌سازیهای شتاب‌زده

خصوصی‌سازیهای شتاب‌زده و تقسیم اموال عمومی بین دم‌کلفتها و آقازاده‌ها از سوی حاکمیت یکی دیگر از ویژگیهای اقتصاد سراپا فاسد آخوندی است. وی بدون اشاره به تاریخچه و نقطه عزیمت خصوصی‌سازی به مصوبه‌یی که اجازه فروش دارایی‌های بیمه‌ای کشور را می‌دهد، انتقاد می‌کند و این اقدامات را بدون در نظر گرفتن تمهیدات ضدفساد و برای تحقق عدالت و توسعه می‌داند. در همین حد هم می‌توان فهمید وضعیت تا چه اندازه وخیم است.

«با عنوان خصوصی‌سازی دارایی‌های بین نسلی کشور را به تاراج گذاشتند و به هیچ‌کدام از اهدافشان هم نرسیدند... چرا هیأت وزیران آقای پزشکیان باید یک مصوبه بگذارد و ببینید این مصوبه چقدر تهی از اندیشه، تهی از آرمان و تهی از سازمان مناسب برای اعتلابخشی به ایران است که با دست‌پاچگی می‌گویند سازمانهای بیمه‌ای کشور، هر چه سریع‌تر دارایی‌های سرمایه‌یی خود را بفروشند. بدون این‌که هیچ‌کدام از تمهیداتی که حداقل فقط جلوگیرنده فساد باشد در نظر گرفته شده باشد و البته این‌که چه نسبتی با عدالت و توسعه برقرار می‌کند، پیش‌کش!» (۵)

 

«برنامه هفتم»، یک سند بی‌اعتبار و فاقد ارزش

در بخش دیگری از متن به توزیع ناعادلانه قدرت و ثروت در ایران اشاره می‌شود. او معتقد است که اصلاحات اقتصادی نمی‌تواند بدون تغییرات سیاسی و توزیع عادلانه قدرت در کشور صورت گیرد. در قسمتی از این مطلب مشخص می‌شود که آنچه تحت عنوان «برنامه هفتم» حلوا حلوا می‌شود، یک سند بی‌اعتبار و فاقد ارزش است.

«تصور این‌که حکومتی بتواند بهبود عملکرد اقتصادی داشته باشد اما به ساختار سیاسی با توزیع ناعادلانه دست نزند، وهم بی‌پایه است. امکان ندارد. ما با تقدم امر سیاسی روبه‌رو هستیم و توزیع عادلانه قدرت در ایران بر توزیع عادلانه ثروت اولویت دارد. در ۱۰ سال گذشته، کلیدی‌ترین داده‌هایی که سال‌ها نظام آمار و اطلاعات کشور انتشار عمومی می‌داد را حذف کرده‌اند؛ اینها نشانه است. این‌که می‌بینید اسم سندی را برنامه هفتم می‌گذارند و اولین بار در تاریخ ایران است که در آن سند جدول منابع و مصارف ارزی اصلاً وجود ندارد. یعنی من نمی‌خواهم توضیح دهم که چه میزان ارز را می‌خواهم صرف چه مسائلی کنم. شما این‌گونه می‌خواهید توسعه پیدا کنید!؟» (۶)

مشکل از دید این اقتصاد‌دان گویی این است که اگر توزیع عادلانه قدرت انجام شود، اقتصاد ایران سر و سامان می‌گیرد. این‌که یک اقتصاددان حکومتی مشکل اقتصاد را به مشکل سیاسی (حاکمیت) ربط می‌دهد، خیلی خوب است ولی مشکل به توزیع قدرت برنمی‌گردد، مشکل به اساس حاکمیت برمی‌گردد که جز با واژگون‌سازی آن نمی‌توان اقتصاد ایران را نجات داد.

 

فاسدترین حکومت در ربع قرن گذشته

مطلب این اقتصاددان حکومتی با این‌که بارها ویراسته و پیراسته شده است تا خط قرمزهای نظام را رد نکند، با این‌حال در آن اعتراف شده است که «تولید فناورانه» یک شعار و ادعا بیش نیست و به یمن «عمق‌بخشی و تنوع بخشی به خام‌فروشی»، ایران تحت حاکمیت آخوندها در ربع پایانی قرن گذشته، در عداد فاسد‌ترین کشورها دنیا قرار داشته است.

«تولید فناورانه با زورگویی، تهدید و ارعاب امکان‌پذیر نیست و حکومتی که عدالت، استقلال و آزادی می‌خواهد باید از مسیر تولید فناورانه حرکت کند، پرسید: چرا ما اکنون این میزان وحشتناک به سمت عمق‌بخشی و تنوع‌بخشی به خام‌فروشی می‌رویم و تولید فناورانه در ایران، یکی از بدترین شرایط تاریخی خود را می‌گذراند!؟ اندیشه نوین توسعه باید در فهم قاعده گذاران کشور تجلی پیدا کند اما ما متأسفانه ردی از آن نمی‌بینیم. چقدر شرم‌آور است برای ما که داعیه دینی داریم که در اثر این شوک‌درمانی‌ها، در ربع قرن گذشته، عموماً در ربع پایانی فاسدترین کشورهای دنیا قرار داشتیم» (۷).

 

بساط مداحی‌گری

فرشاد مومنی پیش‌تر نوشته بود:

«مردم ما به حق از این همه فساد، ناکارآمدی، نابرابریهای ناموجه و بحرانهای بزرگ و کوچک، عصبانی هستند. اما اگر این عصبانیت به کانال خرد و اندیشه‌ورزی نیفتد، همه‌مان ضرر خواهیم کرد»

او به‌عنوان یک اقتصاددان در دایره قدرت برای نجات همین حاکمیت فرتوت دینی، از سران نظام توقع «عقلانیت»! دارد. به‌همین دلیل در انتهای مطلب با ملایمت تمام به «بساط مداحی‌گری» انتقاد می‌کند:

«این چه بساطی است که به نام دین مداحی‌گری رواج می‌دهید و در آن هم بیش از این‌که اندیشه و خرد نیروی محرکه ترویج اعتقادات باشد، به حداقل رساندن اتکا به خرد و به حداکثر رساندن اتکا به احساسات نقش ایفا می‌کند. همه اینها حساب و کتاب دارد و اگر قرار باشد این‌گونه پیش رویم، امکان ندارد بتوانیم گرفتاریهایمان را برطرف کنیم.» (۸)

البته شاید او حواسش نیست که خامنه‌ای، ام‌الفساد و مروج اصلی این بساط است و خودش در دیدار با مداحان آن را «هنر مرکب»! نامید و گفت: «همین حالت احساس در معرکه‌های حساس کشور به داد کشور رسید؛ یکی‌اش دفاع مقدس»

«برای شما تکرار می‌کنم؛ برای این‌که شما به عنوان مداح بدانید کجا ایستاده‌اید، بدانید چه کار توانید بکنید؛ مقصودم این است. الحمدلله عده هم زیاد است. اوایل که ما این جلسه را تشکیل می‌دادیم، با صد نفر یا دویست نفر این جلسه تشکیل می‌شد؛ امروز هزاران نفر در سراسر کشور، با تسلط بر شگردهای گوناگون جذب مخاطب، مشغول کار مداحی‌اند. خب این یک پدیده‌یی است در کشور، این چیز کوچکی نیست؛ از این باید استفاده کرد.» (۹)

***

بی‌تردید حکومتی که به اسم «انقلاب» و «اسلام» به غارت سفره فقرا می‌پردازد و جیب آخوندها و آقازاده‌های آنها را هیولایی می‌کند، برای توجیه وضع موجود نیاز به مافیای مداحی و مداحان دارد و روزبه‌روز به پروار کردن هر چه بیشتر آنان می‌پردازد. تصور نجات اقتصاد ایران از این حاکمیت سرابی بیش نیست. چنین حاکمیتی را فقط آتش و سرنگونی بایسته است.

 

پانوشت:

(۱-۸) تحلیل داده‌های اقتصادی دارایان. ۱۴بهمن ۱۴۰۳

(۹) سایت خامنه‌ای. ۲۲دی ۱۴۰۱

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0e96eb42-284b-4a70-91d6-e8ac6f1b84fb"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات