سرپاسدار جنایتکار قاآنی جانشین سلیمانی تروریست و کودک کش، که در قیام مردم و زنان پیشتاز ایران، سرنگونی رژیم را به چشم دیده، در وحشت از فعالیتهای گسترده خانم مریم رجوی برای آزادی مردم ایران، وحشیتر از همیشه افسار پاره کرده است. این پاسدار تروریست غارنشین دو دهه بعد از اعلام انتخاب مریم رجوی بهعنوان رئیس جمهور دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران، از خواب پریده و فقط از تصور انتخاب یک زن بهعنوان رئیس جمهور هر آنچه در چنته پلید آخوندها بود رو کرد.
پاسخ «گندگاو چاله دهانی» او را البته پیشاپیش زنان قهرمان ایران در قیام دادند که «هرزه تویی، آن زن آزاده منم».
اما بواقع در قیام ۴ماهه مردم ایران چه اتفاقی افتاده که همپالگی سلیمانی و لاجوردی و صیاد شیرازی چنین دچار لرزش صدا و تشنج اعصاب شده است؟
همزمان و همراه با قیام مردم ایران در یک جنبش جهانی، مریم رجوی طی دیدار و گفتگو با هیأتهای پارلمانی کشورهای مختلف اروپا و کنگره و سنای آمریکا به تلاش گسترده برای افشای جنایتهای رژیم در این ۴ماه پرداخت. در این دیدارها ضمن افشای اسامی و عکسهای شهیدان قیام و تلاش برای نجات زندانیان، بر ضرورت اتخاذ سیاست درست توسط کشورهای غرب تأکید کرد و خاطرنشان کرد که جامعهٔ بینالمللی باید در کنار خواست مردم ایران برای یک جمهوری دموکراتیک و مبتنی بر جدایی دین و دولت بایستد. فراخوانی که رژیم را بیش از همیشه سراسیمه کرد آنقدر که خامنهای و عوامل و مزدوران او چه در ایران و چه در خارج از ایران و بهخصوص در فضای مجازی با تلاشهای مذبوحانه خواستند این موج حمایت از مردم و مقاومت ایران را با شیطانسازی و تهمت و افترا علیه مجاهدین و رهبری مقاومت خنثی کنند اما موفق نشدند.
در سالهای اخیر، مریم رجوی یک جنبش جهانی را که در برگیرنده مهمترین شخصیتهای سیاسی و اجتماعی از مقامهای سیاسی، نظامی، و وزرای کابینه پیشین آمریکا، تا پارلمانترها و شخصیتهای سیاسی از آمریکا و کانادا، تا اروپا و استرالیاست، هدایت کرده است. این جنبش جهانی بهمنظور حمایت از مقاومت و مردم ایران موفقیتهای بزرگی در راستای دفاع از تغییر رژیم و برقراری آزادی و دموکراسی در ایران کسب کرده و اعتبار و مشروعیت جهانی بهدست آورده است.
رژیمی که با هر تظاهرات و هر پیشروی مردم و مقاومت، سرنگونی خود را به چشم میبیند و از حضور یک جایگزین دمکراتیک به لرزه میافتد و حلقهدار را بر گردن خود محکمتر میبیند.
مریم رجوی؛ کارآمدترین سلاح استراتژیکی
شورای ملی مقاومت ایران در اجلاس سالانه خود در سال۱۳۷۲ مریم رجوی را بهعنوان رئیس جمهور برگزیده شورا برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران برگزید.
انتخاب مریم رجوی بهعنوان یک زن مسلمان در مقابل رژیمی که ویژگی بارزش زنستیزی است، یک چالش سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک فوقالعاده در مقابل آخوندهای حاکم بوده و هست همان که در افسارگسیختگی سرکرده تروریست خامنهای بهخوبی هویداست.
رهبر مقاومت مسعود رجوی بهدنبال این انتخاب گفت:
«ثمره فرخنده همه کشاکشها و رزم و رنج و خون و فدا، سیمای مجسم ایران فردا، مهر تابان آزادی و مظهر ناب پاکبازی و مسئولیت شناسی انسانی، در رأس یگانه جایگزین مردمسالار، شورای ملی مقاومت ایران. و این پاسخ فرهنگی و این پاسخ فرهنگی و تاریخی و ایدئولوژیکی مردم و مقاومت ایران است به ارتجاع ضدانسانی و زنستیز خمینی، کارآمدترین سلاح استراتژیکی ما در نبرد همهجانبه با استبداد مذهبی و مبشر رهایی و اعتلای زن و مرد ایرانی!»
انتخابی که امروز الهامبخش زنان و دختران پیشتاز و قیامآفرین بوده و برای فردای ایران نفی ایدئولوژی مردسالار و برابری زن و مرد را نوید میدهد، ایدهای که در مقاومت ایران در پراتیک یک مبارزه سخت واقعیت پیدا کرده است و میرود تا سراسر ایران را درنوردد
تحت رهبری وی، زنان، مواضع کلیدی در صفوف مقاومت اتخاذ کردهاند؛ زنان بیش از نیمی از اعضای شورای ملی مقاومت ایران را تشکیل میدهند. آنها تبدیل به یک صدای برجسته در اپوزیسیون رژیم زنستیز حاکم شدند. همین رزم و پایداری است که بیش از ۴۰سال در مقابل ارتجاع مذهبی ایستاده و حالا در کف خیابانهای ایران با پیشتازی زنان و جوانان گل داده و شکوفا شده و رژیم زنستیز آخوندی را به لرزه انداخته است.
خوب است در آخر پاسخ رژیم آخوندی و سرکردگان جنایتکار رژیم را از مریم رجوی بشنویم که در «عهد من با مردم ایران» گفت:
«از آن روزی که در دوران شاه بهدنیای مبارزه قدم گذاشتم، برای فدا کردن جان ناچیزم در مسیر آزادی آماده و حاضر بودم. چند سال بعد وقتی خمینی دختران و پسران ۱۶ ـ ۱۷ساله را که بعضاً تحت مسئولیت من بودند، تیرباران و پرپر میکرد، دلم برایشان پر میکشید و همه وجودم را این آرزو پر میکرد کهای کاش بهجای آنها بودم. زمانی که خبر تیرباران خواهرانم را در زندانهای گوهردشت یا اوین یا زندانهای سراسر ایران و در بحبوحه قتلعام میشنیدم، این احساس و اشتیاق صدها بار در من تکرار شد. عهد من با مردم ایران و تعهد من به مسعود (رهبر مقاومت ایران) سرنگونی رژیم ضدبشری آخوندیست تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون.
بنابراین به ولیفقیه ارتجاع میگویم اگر فکر میکند با این توطئهها میتواند ما را متوقف کند، سخت در اشتباه است. ما شعله نبرد را بالا و بالاتر میبریم.
و کلام آخر را هم به خلق قهرمان باید گفت:
من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست».
زرین فتاحی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است