بعد از قیام مردم خرمشهر، اکنون شاهد قیام مردم برازجان هستیم که با همان خواستهها و همان شعارهای مردم خرمشهر به خیابانها آمدند.
گزارش فشرده قیام برازجان
غروب روز شنبه ۱۶تیر مردم و جوانان دلیر برازجان(در استان بوشهر) در اعتراض به ۴روز قطع آب آشامیدنی و بیاعتنایی کارگزاران فاسد و سرکوبگر رژیم به وضعیت فاجعهبار معیشت مردم این شهر دست به تظاهرات زدند. تظاهرات مردم، تا آخرین ساعتهای شب ادامه یافت. آنها شعار میدادند: مرگ بر دیکتاتور؛ دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست؛ سوریه را رها کن، فکری بهحال ما کن...
بعدازظهر روز یکشنبه جمع زیادی از مردم برازجان برای دومین روز متوالی با شعار مرگ بر دیکتاتور در اعتراض به بیآبی در این شهر در مجاور بانک ملت و میدان بیمارستان دست به تجمع زدند.
این تجمع در حالی شکل گرفت که مأموران سرکوبگر رژیم از صبح روز یکشنبه در خیابانهای اصلی شهر و میدان بیمارستان مستقر شده بودند تا از شکلگیری هر گونه اعتراضی ممانعت بهعمل آورند.
خروش مردم برازجان یکبار دیگر نشان داد قیامی که از دیماه چهره ایران را دگرگون کرده است، خاموش نشده و ادامه دارد.
استمرار قیام مردم ایران
اکنون بعد از تظاهرات برازجان آن هم به فاصله چند روز بعد از خروش خرمشهر و آبادان میتوان چند حقیقت را در مورد استمرار قیام مردم ایران بهدرستی نتیجه گرفت:
استمرار قیام مردم ایران در اشکال گوناگون مبارزه
۶ماه پیش یعنی در دیماه ۹۶ بیش از ۱۴۰شهر ایران بهپاخاسته و قیامی بزرگ را آغاز کردند. قیامکنندگان به مدت ۱۰روز با شعارهایشان و با حمله و هجوم به مراکز حکومتی خواست خود را برای سرنگونی تمامعیار حکومت آخوندی نشان دادند و جای هیچ شک و شبههیی باقی نگذاشتند که مردم ایران برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه پا به میدان نبرد آخرین گذاشتهاند.
رژیم آخوندی با سرکوب حداکثر به این قیام پاسخ داد. اما این سرکوب نتوانست شعلههای قیام را خاموش کند بلکه برعکس قیام با اتخاذ اشکال گوناگون مبارزه استمرار خود را حفظ کرد، گستردهتر شد و اقشار گوناگون جامعه را به صحنه رویارویی با رژیم آخوندی کشاند.
به فاصله کمی بعد از روزهای اوج قیام دیماه، کارگران نیشکر هفتتپه بهپاخاستند، بهدنبال آنها کارگران فولاد اهواز اعتراض کردند، سپس نوبت به کشاورزان اصفهان رسید که در اعتراضات گستردهٔ خود که چند هفته ادامه پیدا کرد فریاد برآوردند: رو به میهن، پشت به دشمن. آنگاه خوزستان در اعتراض به توهینهای رذیلانه رژیم آخوندی به هموطنان عرب بهپاخاست. سپس در کردستان شاهد اعتصاب طولانی مردم و مغازهداران بانه بودیم. در سرفصلی جدید جوانان کازرون بپاخاستند و با سنگ مزدوران سرکوب را پس زدند و شهر کازرون حالت جنگی به خود گرفت. در اول خرداد رانندگان کامیون و کامیونداران در ۲۸۵شهر در ۳۱استان بهمدت ۱۲روز دست به اعتصاب زدند و ارکان رژیم را به لرزه انداختند. شعلههای قیام سپس یک بار دیگر در تهران زبانه کشید و خروش قیامکنندگان از بازار شروع شد و تهران را به بزرگترین شهر شورشی جهان تبدیل کرد. سپس خرمشهر و آبادان و اهواز بپاخاستند و آنگاه نوبت به برازجان رسید.
در ۶ماه گذشته حتی یک روز نبوده که کشور خالی از طنین خروش و خیزش اقشار مختلف مردم بوده باشد.
استمرار شعارهای اصلی قیامکنندگان
در برازجان به فاصله کوتاهی پس از شروع تظاهرات شعارها شکل سیاسی به خود گرفت و باز همان شعارهایی که در تمام حرکتهای اعتراضی از دیماه تاکنون شاهد آن بودیم در فضای شهر طنینانداز شد. «مرگ بر دیکتاتور» و شعارهایی که بازتاب نفرت عمومی از فساد حاکمیت آخوندی و سیاستهای مداخلهجویانه منطقهیی رژیم است که آن را به قیمت فقر و سیهروزی مردم ایران دنبال میکند. طنینانداز شدن این شعارها خود شاخص دیگری از تداوم قیام دیماه و پیشروی آن است.
خواست سرنگونی نشانه دیگری از استمرار قیام
رژیم آخوندی در مورد هر کدام از این حرکتها یک عامل مادی مشخص را ذکر میکند و مدعی است که با رفع آن عامل و آن علت، مسأله را حل کرده و یا حل خواهد کرد. مثلاً در خرمشهر مسأله مشکل لولههای آبرسانی را طرح میکند و در برازجان علت مشکل کمبود آب را سیل عنوان میکند و وانمود میکند که گویا با برطرف شدن این مشکلات اعتراضات و قیامها خاموش خواهد شد.
این در حالی است که طرح خواستههای ثابت سیاسی در تمامی حرکتهای گسترده از دیماه تاکنون خود یکی دیگر از نشانههای بارز استمرار قیام مردم ایران است.
واقعیت این است که در همان تنشها و تضادهای اقتصادی و اجتماعی رژیم به نقطه بازگشتناپذیر رسیده است و نشان داده است که توان حل هیچ مشکلی از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی گریبانگیر مردم را ندارد.
در عینحال خامنهای و پشت سر او تمامی رژیم و دستگاه تبلیغاتیش از دیماه تاکنون تلاش میکنند تا در مورد تفکیک بین حقوق و مطالبات اقتصادی مردم با مطالبات و حقوق سیاسی آنها تئوریبافی کنند. این دجالگری محض است و رژیم میخواهد به این وسیله بر صورتمسأله اصلی قیام که سرنگونی نظام آخوندی و بازگشتن حق حاکمیت به مردم ایران است، سرپوش بگذارد.
رژیم آخوندی با اذعان صوری به حقانیت مطالبات اقتصادی مردم و انکار خواستهای سیاسی آنها، معلول را به جای علت جا میزند. علتالعلل و سرمنشأ همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی سرقت حق حاکمیت مردم ایران در پس پرده دین و غصب این حق توسط رژیم ولایت فقیه است.
وقتی مشکلات اقتصادی روی هم انباشته میشود و حاکمیت هیچگونه توانی برای حل آنها ندارد، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی به بحران سیاسی راه میبرند و شرایط برای قیام و انقلاب فراهم میشوند. این وضعیت قیام مردم ایران است که قیامکنندگان اکنون اصلیترین حق خود یعنی حق حاکمیت جمهور مردم را مطالبه میکنند. این آن خواستهیی است که مردم ایران از دیماه تاکنون برای بازپسگیری آن در برابر رژیم آخوندی و دستگاه سرکوب و کشتار آن به خیابان آمدهاند.
موقعیت انقلابی و کانونهای شورشی
دجالگری دیگر رژیم آخوندی آن است که یک جدایی بین مجاهدین و مردم و شعارها و خواستههای آنها قائل میشود! مثلاً مدعی میشود که خواستههای اقتصادی مردم حق است اما مجاهدین وارد میشوند و با حرکات تحریکگرانهٔ خود اجازه نمیدهند که رژیم به مطالبات اقتصادی مردم پاسخ دهد.
این ادعای رژیم واکنش وحشتزدهیی است نسبت به تحقق یکی از شرایط اصلی پیروزی قیام و آن پیوند میان مردم بهجان آمده و بپاخواسته با مقاومت سازمانیافته است.
این پیوند گام بزرگی بوده است که قیام با استمرار ۶ماهه خود و با پرداخت قیمتی به بهای خون تمامی شهیدان قیام موفق به تحقق آن شده است. این آن حقیقتی است که سران و مهرههای رژیم بهطور روزانه آن را خاطرنشان میکنند و نسبت به پیامدهای آن هشدار میدهند. برای نمونه یادآوری اظهارات یکی از نمایندگان مجلس ارتجاع موضوع را روشن میکند. جمال نوبندگانی، عضو مجلس ارتجاع، روز ۱۷تیر گفت: «دست مجاهدین و دشمنان نظام در اعتراضات پیشآمده در خوزستان دخیل بود. امنیتی شدن اعتراضات خوزستان در اختیار ما نبود بلکه دست مجاهدین و دشمنان در اعتراضات پیشآمده دخیل بود. زمانی که اعلام شد پانزدهم ماه مشکل آبرسانی در این منطقه حل میشود اما چند روز قبلتر از آن اعتراضات انجام میشود؛ (این) به چه معناست؟ غیر از آنکه مجاهدین سوار بر این ماجرا شدند».
واقعیت این است که رمز پیروزی قیام و آن چه میتواند سلسله قیامهای مردم ایران را به سمت سرنگونی رژیم آخوندی پیش براند اتصال سازمان رهبریکننده قیام با مردم بهپاخاسته است. تمامی هراس آخوندها نیز از این است که کانونهای سازمانیافته شورشی در نوک پیکان استراتژی قیام و سرنگونی در شهرهای بهپاخاسته قرار بگیرند و سرنگونی محتوم رژیم آخوندی را رقم بزنند.
آنچه که از قیام برازجان میتوان نتیجه گرفت همان حقیقتی است که رئیسجمهور برگزیده مقاومت در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در ۹تیر در ویلپنت پاریس خاطرنشان کرد: «یک نسل پراشتیاق و تشنه آزادی بپاخاسته است. قیامآفرینان و کانونهای شورشی راه تازهیی گشودهاند».