شعار آشنای «الشعب یرید اسقاط النظام»(مردم سرنگونی رژیم را میخواهند) همپای «ایران بره بره»(ایران اخراج اخراج)، از نخستین روز تظاهرات مردم و جوانان شورشی عراق به گوش میرسید. ترکیب این دو شعار را میتوان آینهای تمامنما از خواستههای مردم عراق دانست. زیرا هم روی فساد و جنایتهای حکومتی دست میگذاشت و هم ریشهٔ مشکل، یعنی نفوذ نظام آخوندی در عراق را هدف قرار میداد.
هول و هراس ولایت از زیر تیغ رفتن مزدبگیران عراقیاش
تکراریترین کاری که آخوندها در این سالها در برابر اعتراضات مردمی در عراق کردهاند، پشتیبانی تمامعیار از کرسی و جایگاه مزدوران خودش در حکومت عراق بوده است. این بار هم از هیچ هزینهای دریغ نکردند. اعم از سیاسی تا نظامی و اقتصادی. در زمینهٔ سیاسی، از رأس به گل نشستهٔ نظام گرفته تا عمله و اکرهاش در جمعهبازارهای نظام با بوق و کرنا از «دولت عراق» حمایت کردند. مقامات مختلف کشوری و لشکری و نظامی تا توانستند علیه مردم بهجان آمدهٔ عراق عربده کشیدند و اعتراضات را دقیقاً مانند خروش مردم ایران، به دشمنهای موهوم و اجنبیها و دستهای پنهان نسبت دادند.
در زمینهٔ نظامی هم اگر چه تمام تلاش خود را کردند که «گاف» ندهند و چیزی را لوندهند، ولی نتوانستند؛ حتی رئیس پلیس نظام هم در ایام اربعین از گسیل گسترده نیروی ضدشورش خبر داد. هر چند که بلافاصله به رفع و رجوع پرداختند و قضیه را به سبک آخوندی ماستمالی کردند. اما ورای همهٔ این تکذیبها، اخبار حضور مستقیم پاسدار سلیمانی در عراق، کافی بود که هر ناظری را به اشراف برساند که نظام تا کجا از سقوط دولت محبوب و دستآموز خودش در عراق، هراسان است. در واقع خامنهای تمام تلاش خودش را کرد تا ساختار قدرت چیده شده در حکومت عراق تحت فشار اعتراضات و تظاهرات مردم، فرونریزد و حتیالامکان با حداقل آسیب باقی بماند.
هوشیاری تظاهراتکنندگان و شکستی دیگر برای نظام آخوندی
رسم همیشگی دیکتاتورها این است که بسته به جو اجتماعی و سطح فشار و خواستههای مردم، با عقبنشینی ظاهری اقدام به قربانی کردن یکی از مهرههای دمدستی و سطح پایین خود میکنند. مانند مارمولکی که در خطر دم جنبان خود را به جا میگذارد تا از مهلکه جان بهدر ببرد. برکناری یک مدیر پاییندستی یا یک افسر مادون پلیس از این قبیل اقدامات است.
اما با گستردگی و عظمت تظاهرات در عراق، دیگر این قربانیهای کوچک پاسخگو نبود. کار به جایی رسید که دولت عادل عبدالمهدی، جلادی به نام جمیل شمری را(که از مسئولان کشتار جنایتکارانهٔ ۱۰شهریور ۹۲ در اشرف بود و با آن جنایت به درجات بالاتر رسیده و ترفیع گرفته بود)، نیز قربانی کرد تا خون مردم بیگناه و بیدفاعی که در ناصریه ریخته شد، دامنش را نگیرد. اما این بازیها به جایی نرسید و مردم خشمگین همچنان به مقاومت خود ادامه دادند.
در نهایت پس از ۲ماه، برخلاف خواسته و اصرار نظام آخوندی مبنی بر حفظ کرسی نخستوزیری، عادل عبدالمهدی اعلام استعفا کرد و با پذیرش آن توسط پارلمان، مردم معترض برای اولین بار به جشن و پایکوبی پرداختند.
رژیم و عوامل نفوذیاش در ساختار قدرت عراق، با از دست دادن مهرهٔ رأس حکومت، شیادانه بهدنبال جایگزینی آن با مهرهٔ مناسب دیگری از همین طیف مزدوران هستند؛ بنابراین با ساقط شدن عادل عبدالمهدی، تبلیغ کردند که حال که سقف خواستههای قیامکنندگان بهدست آمده، خیابانها را ترک کنند و کار را به کاردان! بسپارند و برای بار هزارم! خبر از بازگشت «آرامش» دادند؛ اما مردم عراق که خواهان دگرگونی اساسی بودند، در میدان تحریر باقی مانده و به مقاومت خود افزودند.
روز ۱۰آذر ۹۸ «کمیتهٔ تنظیمکنندهٔ تظاهرات انقلاب اکتبر» در عراق با انتشار بیانیهای، با هوشیاری اعلام کردند که: «به برکناری باند عادل عبدالمهدی بسنده نمیکنند». این بیانیه کنار گذاشتن عبدالمهدی را «یک مانور» و دادن «گوشت قربانی» توصیف کرده که احزاب فاسد با آن میخواهند «جنایتهای هولناک خود را لاپوشانی کنند».
بنا بر این بیانیه، کمیته همچنین اعلام کرد که تظاهراتکنندگان خواستار «انحلال پارلمان و ریاستجمهوری»، «بلوکه کردن قانون اساسی» و «پایان دادن به دخالتهای رژیم آخوندی» هستند و برای تشکیل یک دولت نجات ملی از مردم عراق و جوانان انقلابی فراخوان میدهند. بیانیه در پایان نیز اعلام میکند که معترضان خواستار «محاکمهٔ عناصر فاسد و جنایتکاری که بدترین جنایتها را طی ۱۶سال در حق مردم عراق مرتکب شدند» هستند.
این یک باخت تمامعیار و یک شکست استراتژیک برای نظام ولایت فقیه است. روزگار کامرانی و قهقهه نظام آخوندی با تمام باندها، اقمار و مزدوران رنگارنگش به پایان رسیده است. همزمان با جاروشدن دستنشاندگان آخوندها در عراق و لبنان، یک قیام آتشین و دامنهدار نیز در ایران یعنی در زیر گوش خامنهای شعلهور شده است؛ قیامی که در همنبضی با قیام مردم کشورهای بهپاخاسته به حاکمیت فاسد ولایت فقیه در ایران و کشورهای منطقه پایان خواهد داد.